بررسی دو پدیده خطرناک در موضوع «حجاب»-راهبرد معاصر

بررسی دو پدیده خطرناک در موضوع «حجاب»

امروزه بجای آن‌که با اقبال زنان مسلمان کشورمان به پوشش و حجاب مواجه باشیم با دو پدیده مواجهیم که هر یک از دیگری مذموم‌تر و خطرناک‌ترند؛ یکی «سیاسی کردن مسئله حجاب» و دیگری «حجاب پوچ و خالی از محتوای عفاف» است.
مریم باقری؛ کارشناسی فرهنگی و مطالعات حوزه زنان
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۴ - ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ - 2019 August 03
کد خبر: ۱۸۱۷۰

به گزارش راهبرد معاصر؛ سخن گفتن از مبانی حجاب در قرآن و سنت اهل‌بیت (ع) و پیشینه آن در تاریخ و ادیان و ملل مختلف، امری است اگرچه بایسته اما به کرّات انجام شده و مقالات و کتب متعددی در این زمینه به‌وفور در اختیار جویندگان آن وجود دارد. اهل موعظه و ارباب منابر نیز با سلوک و شیوه سنتی خویش بارها به بازگو کردن فلسفه حجاب و مبانی و ادله آن پرداخته‌اند اما چه واقع شده که امروزه بجای آن‌که با اقبال زنان مسلمان کشورمان به پوشش و حجاب مواجه باشیم با دو پدیده مواجهیم که هر یک از دیگری مذموم‌تر و خطرناک‌ترند؛ یکی «سیاسی کردن مسئله حجاب» و دیگری «حجاب پوچ و خالی از محتوای عفاف».

 

اول: «سیاسی کردن مسئله حجاب»

مطمئناً پدیده بی‌حجابی با توجه به آشکارا در تضاد بودن آن با احکام شرعی و تلقی عرفی از پوشش زنان، اگرچه نه به سرعت اما با واکنش دینی مردم (امربه‌معروف و نهی از منکر) و به‌ویژه قشر مذهبی و طبیعتاً با توجه به خلاف قانون بودن، با برخورد نهادهای انتظامی مواجه می‌شود؛ برخوردی که برخی جریانات فرهنگی و سیاسی کشور درصدد سیاسی کردن آن هستند.

 

روز گذشته (9 مرداد 98) عباس عبدی، فعال سیاسی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «مسئله اصلی این است که پلیس را نباید درگیر امور غیرامنیتی و غیر مجرمانه یا بی‌ارتباط با نظم اجتماعی کرد.» و «منظور از غیرمجرمانه، اموری است که مردم آن را جرم نمی‌دانند، حتی اگر در قانون جرم تلقی شده باشد!»

 

وی نوشت: «واقعیت این است که مطابق قانون موجود پوشش درصد زیادی از زنان ایران در فضای عمومی مصداق عمل مجرمانه است. زیرا طبق تبصره ماده 638 ق.م.ا. زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از 10 روز تا 2 ماه یا از 50 هزار تا 500 هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد. ازآنجاکه این مورد از مصادیق جرم مشهود است و پلیس نیز ضابط قضایی محسوب می‌شود بنابراین وظیفه دارد که با جرائم مشهود برخورد کند و متهم یا مجرم را بازداشت و به پاسگاه ببرد و تحویل دادگاه دهد. فرض کنید که پلیس می‌خواست چنین قانونی را به‌طور کامل اجرا کند، یعنی ده‌ها و صدها هزار خانم را باید روانه دادگاه کند! در این صورت چه ولوله‌ای رخ می‌داد؟ همان اتفاقی که بارها رخ داده و مردم با پلیس درگیر شده‌اند. چرا؟ به‌این‌علت که مردم این پوشش مرسوم را جرم نمی‌دانند. نه اینکه آن را خوب می‌دانند، چه بسیار زنان محجبه و مردان متدین که مخالف این پوشش هستند ولی موافق جرم‌انگاری آن و برخورد پلیسی و قضایی با آن نیستند».

 

پرواضح است که این حرف‌های او در راستای توجیه بی‌حجابی و عملیاتی نشدن قانون، در راستای سیاسی کردن مسائل فرهنگی است و بهره‌برداری سیاسی از آن است؛ موضوعی که بارها از سوی برخی سیاسیون اصلاح‌طلب و به‌ویژه در شلوغی‌های چند ماه پیش دانشگاه تهران در خصوص حجاب شاهد بودیم. همچنین 3 مرداد 98 بود که روزنامه اصلاح‌طلب ابتکار نوشت: «به نظر می‌رسد که یکی از آسیب‌های جریان اصلاح‌طلب، صرفاً محدود شدن به سیاست باشد. اصلاح‌طلبان زمانی می‌توانند چتر خود را بر تمام آحاد جامعه گسترده کنند که از اصلاحات معطوف به سیاست به اصلاحات معطوف به جامعه شیفت کنند».

 

از سویی دیگر، چند وقت پیش بود که مسئله ابلاغ پیامک‌ها به مالکان خودرو (در پی کشف حجاب راننده یا سرنشین در داخل خودرو) به‌عنوان یکی از مسائل روزمره رسانه‌های اصلاح‌طلب بود تا به بهانه دافع از «حقوق شهروندی» بر آن بتازند. مسئله آن‌ها، این نبود که ابلاغ در تلفن همراه باشد یا سامانه اینترنتی و یا هر چیز دیگر. چه آنکه حجم پرداخت آنان با ادعاهای «آزادیخواهی» و «حقوق شهروندی» و اینکه «خودرو حریم خصوصی است»... نشان از اغراض سیاسی آن‌ها در پشت پرده دارد.

 

روزنامه آرمان امروز در راستای مخدوش سازی وظیفه دینی امربه‌معروف و نهی از منکر به موضوع احضار دریافت‌کنندگان پیامک کشف حجاب پرداخت و نوشت: «با توجه به اینکه داخل ماشین جزو حریم خصوصی است و نوعاً افراد در خیابان‌ها در حال عبور و مرور و گذر هستند، سپردن عنان کار و اختیار امر به افراد دیگری غیر از پلیس، قابل توجیه نیست».

 

آفتاب یزد هم نوشت: «مسئله ازنظر حقوقی بسیار محل تأمل است... و ابلاغ الکترونیکی باید با رعایت آیین‌نامه نحوه استفاده از سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی مصوب 95 و با استفاده از سامانه ابلاغ و سیستم ثنا صورت گیرد. ابلاغ به‌صورت ارسال پیامک به تلفن همراه مالک یک خودرو ابلاغ قضایی محسوب نمی‌شود» و این در حالی است ماده 175 قانون آیین دادرسی کیفری در استفاده از «سامانه‌های مخابراتی» و «تلفن» صراحت داشته و آورده است: «استفاده از سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی، از قبیل پیام‌نگار، ارتباط تصویری از راه دور، نمابر و تلفن، برای طرح شکایت یا دعوی، ارجاع پرونده، احضار متهم، ابلاغ اوراق قضائی و همچنین نیابت قضائی با رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی بلامانع است».

 

در ماده 638 قانون مجازات اسلامی نیز آمده: «هر کس علناً در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (۷۴)‌ ضربه شلاق محکوم می‌گردد و...» در تبصره این ماده نیز آمده است: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه‌هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد».

 

از سویی تبصره ماده 5 قانون «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» مصوب مجلس شورای اسلامی (23/1/94) تصریح می‌کند: «اماکنی که بدون تجسس در معرض دید عموم قرار می‌گیرند، مانند قسمت‌های مشترک آپارتمان‌ها، هتل‌ها، بیمارستان‌ها و نیز وسایل نقلیه مشمول حریم خصوصی نیست».

 

دوم: «حجاب پوچ و خالی از محتوای عفاف»

اما در خصوص پدیده دوم که خطر آن اگرنه بیشتر اما به‌اندازه بی‌حجابی است چراکه به‌نوعی حرکتی خزنده و خاموش در جهت تهی کردن نهاد اخلاقی و فرهنگ حجاب از محتوا و درون‌مایه است به‌نوعی که نه متصدیان حوزه فرهنگ و سیاست‌گذاری و نه بانوان اختیار کننده این نوع پوشش متوجه اثرات سوء و مخرب این پدیده می‌شوند و دشمن که در دستیابی به نتایج دلخواه خویش بسیار صبور است چشم به آینده دارد تا به آنچه به‌واسطه غفلت مسئولین و ناآگاهی گروه عظیمی از بانوان ملبس به حجاب در پی آن است دست یازد.

 

سخن از حجابی است که تنها به‌واسطه پوشاندن مو و پوست بدن زنان، به‌وسیله انواع مختلف و متنوع چادر، حجاب نامیده می‌شود اما فی‌الواقع و با اندک توجه و تفکری مخاطب درخواهد یافت که این موج جدید جلوهگری و خودنمایی به اسم چادری امروزی، رسم حجاب و عفاف را در خود ندارد و برعکس با توجه به میل فطری و روانی انسان‌ها در کشف آنچه بخشی از آن پوشیده است اما باقی در اختیار! بسیار جذاب‌تر بوده و کارکرد پوشش و چادر را نه‌تنها خنثی که کاملاً در جهت عکس آن به خدمت گرفته است. پدیده‌ای که با ظهور و رونق گرفتن شبکه‌های مجازی و میل وافر کاربران در به اشتراک گذاشتن تصاویر بسیار پررنگ‌تر شده و با مراجعه به صفحات متعددی که در آن زنان و دختران چادری با داشتن هواداران چند ده‌هزارنفری و با اشتراک گذاشتن تصاویر خود بعضاً همراه با آرایش صورت و ناخن و رنگ‌های تند و زننده در انتخاب روسری و ساق دست، و با دل نوشته‌های دخترکان چادری عاشق‌پیشه و اهل شعر و موسیقی و سفر و ... سبک جدید زندگی اسلامی را فریاد می‌زنند که از اسلام فقط چادرش باقی مانده و باقی همان سبک زندگی زنان بی‌حجاب است.

 

گویی زنان محجبه دچار فقدان اعتمادبه‌نفس شده و احساس کرده‌اند از رقیبان بی‌حجاب خود در دلبری و افسونگری عقب مانده‌اند و لذا با اختیار کردن همان آرایش‌ها، همان تفریحات و کافه گردیها و شعرها و دلنوشته‌ها و موسیقی‌ها به همگان اثبات کنند که چادر و حجاب مانع فعالیت و لذت بردن و جوانی کردن و معاشرت کردن نیست. غافل از آن‌که فیالواقع در حال فریاد زدن این حرف تلخ هستند که چادر مانع دلبری و عشوه‌گری و جذاب بودن زن نیست و می‌توان چادری بود و برند پوشید و لاکچری زندگی کرد و با مردان در قالب پست و کامنت و لایک معاشرت کردن و ... و گویی از اساس از یاد برده‌اند که هیچ‌گاه قرار نبوده با بیحجابان رقابت کنند قرار نبوده با آن‌ها کری بخوانند و هوادار جذب کنند و قرار نبوده در تلذد از مظاهر زندگی مادی و دنیایی از بی‌حجابان و سایر مردم عقب نیفتند.

 

قرار این بوده که حجاب مظهر بیرونی عفاف درون باشد قرار این بوده که حجاب پرده‌ای باشد بر جذابیت و زنانگی زن تا زن هم بتواند به نقش لاجرم خود به‌عنوان یک انسان در اجتماع بپردازد.

 

وقتی گفته می‌شود حجاب محدودیت نیست به این معنی نیست که با حجاب هر آنچه بی‌حجاب می‌کند انجام دهد بی‌هیچ محدودیتی!! بلکه به معنای آن است که زن محجبه چون حجاب دارد اقتضائات طبیعی و ذاتی جنسیتش در اجتماع در پوششی شایسته محافظت می‌شود و با تمسک به حجاب وجه انسانی زن در تقابل با مردان رنگ می‌گیرد و این‌چنین زن می‌تواند بدون دغدغه اینکه جذابیت و وجه جنسیتی و به‌تبع آن دلهره‌ها و آسیب‌ها در انتظارش باشند به بالندگی خود و اجتماع بپردازد.

 

حال باید نیک نگریست که آنچه امروزه برخی از زنان به‌ظاهر محجبه ولو با چادر به‌عنوان الگوی حجاب برتر از خود به نمایش می‌گذارند به این معنا رونقی بخشیده یا برعکس از چادر به‌عنوان یکی از لوازم تبرج و جلوه گری (با رنگ و لعاب اسلامی!!!) استفاده می‌شود و آنچه در این بازی بی‌رحمانه مفقود شده، همان عفاف و حیا به‌عنوان روح حجاب است. البته باید در نظر داشت خیل عظیمی از این دختران و زنان به دلیل همان ضعف همیشگی یعنی فقدان کار مؤثر فرهنگی و نداشتن رسانه بصیرت افزا و جامع و در دسترس، از صدمات و روح پدیده‌ای که درگیر آن هستند بی‌اطلاعند و حتی خود را سرباز و مدافع و ترویج‌دهنده حجاب می‌دانند و چه‌بسا به این دلیل خود را مدعی و دین را به خود وامدار بدانند.

مطالب مرتبط
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده