در انتخابات ریاست جمهوری 92 اصلاحطلبان در حالی سمت حسن روحانی رفتند که او شخصیتی شناخته شده در جامعه نبود و عملا شانسی برای پیروزی نداشت ولی به مدد وعدههای اغواکننده و وسوسهانگیز، در کنار حمایت اصلاحطلبان و مرحوم هاشمی رفسنجانی گوی سبقت را از رقبا ربود و پیروز انتخابات شد.
*وعدههایی برای «زندگی خوب» مردم
از تمام وعدههای انتخاباتی، افکار عمومی همان «کلید» را خوب به یاد دارد ولی او برای پیروزی شعارها و حرفهای اثرگذار زیادی هم بیان کرد. این جملات، وعدههای حسن روحانی در سال 92 است که تحقق یکی از آنها میتوانست، «زندگی خوب» خیلیها که میخواستند مردم زندگی مرفهی داشته باشند را فراهم کند:
«برنامه مدون من علاوه بر راه حل های [بلندمدت] برای رفع این مشکلات؛ راه حل های کوتاه مدت یک ماه و ۱۰۰ روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی پیش بینی شده است که ما می توانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم.» (حضور در برنامه تلویزیونی . مقابل با دوربین، ۷ خرداد ۱۳۹۲)
وقتی در یک کنفرانس مطبوعاتی در سال96 درمورد سرنوشت این وعده پرسیدند، گفت «مگر کسی عقل نداشته باشد که بگوید ۱۰۰ روزه مشکلات را حل میکنم» و اینگونه وعده 4سال قبل خود را پس گرفت: «من نگفتم مشکلات را صد روزه حل میکنم، من گفتم اگر به دولت برسم گزارش صد روزهای از کارهایی که کردم به مردم ارائه میدهم. کسی که مشکلات را یک شبه حل میکرد رفته است. من چهار سال منتظر این سؤال بودم که این دروغ را آشکار کنم.»
* مردمی که قرار بود نیازی به 45500تومان نداشته باشند
«دولت تدبیر و امید به دنبال این است که آنچنان مردم را از درآمد سرشار کند که اصلاً به یارانه ۴۵ هزار تومانی نیازی نداشته باشند.» (برنامه گفتگوی ویژه خبری، ۶ خرداد ۱۳۹۲)
این وعده حسن روحانی در حالی است که طبق برآورد کارشناسان اقتصادی، مبلغ یارانه باید سالانه افزایش 10 درصدی میداشت تا ارزش آن حفظ میشد؛ اما همزمان با رشد نرخ تورم و کاهش بیش از 25 درصدی قدرت اقتصادی مردم، کاهش ارزش پول ملی نیز اتفاق افتاد و ارزش یارانه 45 هزار تومانی آذر 89 به کمتر از 15 هزار تومان در دو سال اخیر رسیده است.
*ارتقای پاسپورت ایرانی و پول ملی
وعده دیگری که دولت منتخب اصلاح طلبان داده بود، بازگشت ارزش ریال و پاسپورت ایرانی به جایگاه اصلی خود بود. روحانی 18خرداد92در ورزشگاه شهید شیرودی گفته بود: «اگر می خواهید ریال ایرانی به جای اول خود برگردد، اگر میخواهید گذرنامه ایرانی به احترام خود برگردد، پای صندوق آراء بشتابید.»
ارزش پول ملی در سالهای اخیر آن قدر کاهش یافت که دولت همین چند روز پیش مجبور شد برای کنترل این افول، طرح حذف 4صفر از پول ملی را تصویب کند. هرچند کارشناسان معتقدند این اقدام نیز تاثیر زیادی در حفظ یا ارتقای ارزش ریال نخواهد داشت و صرفا جنبه روانی و مقطعی دارد.
جایگاه پاسپورت ایرانی نیز طی سالهای گذشته نه تنها افزایش نیافته بلکه طبق اکثریت قریب به اتفاق آمارها از افول چشمگیری نیز برخوردار بوده است.
* چرخی که نچرخید
روحانی همچنین ۱۶ خرداد ۱۳۹۲ در برنامه تلوزیونی رویکردها و برنامههای شبکه چهار سیما به صراحت گفته بود: «سانتریفیوژها باید بچرخد و زندگی مردم نیز باید بچرخد؛ باید یادمان باشد کشور توسعه می خواهد؛ ما برای بمب که هستهای نمی خواهیم، به دنبال توسعهایم و اگر دنبال توسعه هستیم باید درست رفتار کنیم و این بسیار تدبیر می خواهد.»
طبق برجام صنعت هستهای ما محدود شد با این بهانه که زندگی مردم بچرخد ولی آمار از بدتر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم حکایت میکند.
براساس آمارهای رسمی مرکز آمار، تورم تیر ماه امسال ۴۰.۴ درصد شده است؛ در حالی که تورم خرداد ماه ۳۷.۶ درصد، تورم اردیبهشت ماه ۳۴.۲ درصد و تورم فروردین ماه هم ۳۰.۶ درصد بوده است. به عبارتی، در طول چهار ماه گذشته نه تنها وضع تورم بهبود نداشته بلکه حدود ۱۰ درصد هم به تورم اضافه شده و این یعنی هر ماه از قدرت خرید مردم کاسته و سفرههایشان کوچکتر میشود و چرخ زندگی کندتر میچرخد.
* نقش اصلاحطلبان در پیروزی روحانی و مسئولیت عملکردش
اما واقعیت این است که اگر جریان اصلاحات نبود، حسن روحانی شانس خیلی کمی برای کسب آرای مردم داشت. روحانی هم در سال92و هم سال96 از حمایت همهجانبه اصلاحطلبان و پایگاه اجتماعی آنها برخوردار بود و آنها بودند که با بسیج رسانهها و موضعگیریهای خود، روحانی را به پاستور رساندند.
بدیهی است اصلاحطلبان که در سالهای گذشته بر محمل وعدههای روحانی سوار شده بودند، باشد پاسخگو باشند که چرا با گذشت 6سال از دولت نتوانستهاند زندگی خوبی برای مردم رقم بزنند.
*حاشیهسازیهای اصلاح طلبانه
مسئله صرفا مسئولیتناپذیری از طرف اصلاحطلبان در قبال زندگی مردم نیست بلکه این است که آنها با پیش کشیدن مسائل حاشیهای نمکی بر زخم مردم میشوند.
برای مثال در حالی که قیمت گوشت در کنار سایر اقلام اساسی طی 6ماه اخیر به طور انفجاری افزایش یافته و به بالای ۱۰۰ هزار تومان رسیده و زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده، دولتمردان به حاشیهها دامن زده و اصلاحطلبان به این آتش میدمند.
روحانی در سخنان بهمنماه خود در دیدار وزیر، معاونین و مدیران وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گفته بود: «دیدیم که پس از فیلتر هر امکانی، فیلترشکن آن ایجاد شد و هر چه تلاش کردیم بطور روزانه فیلترشکنهای جدید ارائه شد و در نتیجه، زیان و آسیبی که به ویژه به جوانان و فرزندان ما از ناحیه استفاده از فیلترشکنها وارد شد، بیشتر از زمانی است که به طور عادی مثلاً از همان نرمافزاری که فیلتر کردیم، استفاده میکردند.... متأسفانه در مسئله حجاب، اول از زن شروع میکنیم در حالی که قرآن ابتدا مرد را از نگاه هرز دور میکند، اما ما میرویم و به خاطر حجاب دختران و زنان را دستگیر میکنیم.»
حال سوال اینکه مسئله فیلترینگ ورای صحیح بودن اظهارات روحانی، دغدغه چند درصد مردم را شامل میشود؟ آیا برای مثال اگر مردم بگویند «میخواهیم زندگی کنیم»، منظورشان این است که دولتمردان و سیاستمدارانی میخواهیم که مشکل فیلترینگ و کنسرت را حل کنند یا اینکه برطرف کننده مشکل زندگی مردم باشند؟
*«زندگی» از نگاه یک جوان مجرد چیست؟
امروز اول ذیالحجه و روز ازدواج آسمانی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است ولی آمارها حاکی از وخامت وضعیت تحقق فریضه ازدواج در جامعه است که عمدهترینمشکل آن اقتصادی است.
بر اساس آماری که چند روز پیش منتشر شد، شمار ازدواجها طی سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ بیش از ۳۷درصد کاهش داشته و گرانیهای سرسامآور و ورود برخی فرهنگهای وارداتی در فرآیند ازدواجِ جوانان، سبب شده با وجود تمایلاتِ اجتماعی برای حمایت از ازدواج بهنگام در خانوادههای ایرانی، توانِ تشویق و مساعدتِ فرزندان برای شروع بانشاط زندگی از بین رود.
بر اساس این آمار، علم جمعیتشناسی سن بالای ۴۰ سال را برای زنان تجرد قطعی میداند و طبق سرشماری سال ۱۳۹۵، ۱۰درصد زنان ۳۵ تا ۳۹ ساله کشور مجردند.
حال اصلاحطلبان و دولت باید پاسخگو باشند که برای مثال یک جوان که به دنبال زندگی کردن است، منظورش این است که چرا بانوان را به ورزشگاهها راه نمیدهید یا اینکه وضع معیشت، اشتغال و امنیت شغلی طوری است که ایجاد یک زندگی خوب با رفاه قابل قبول را با مشکل مواجه میکند؟
جریانهای سیاسی برای انتخابات یازدهمین دوره مجلس شعارها و وعدههایی را تدارک میبینند و ورای اینکه این شعارها و وعدهها چه باشد، امر محتوم اینکه باید منطبق با دغدغهها و نیازهای اصلی و واقعی مردم باشد و دوقطبیسازیهای کاذب برای مسئولیتگریزی و عدم پاسخگویی عاقبت خوشی برای کشور و آن جریان سیاسی خاص به دنبال نخواهد داشت.