به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تا سال 2017 میلادی برقراری روابط آشکار کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی قبح داشت، به همین دلیل دیدارهای دوجانبه به صورت مخفیانه و پنهانی انجام میشد؛ اما از سال 2018 میلادی دیدارها به صورت آشکار و علنی انجام شد که یکی از مهمترین این دیدارها سفر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به مسقط بود.
اواخر سال 2019 میلادی نیز عوامل متعددی در سه سطح تحلیل داخلی، منطقهای و بینالمللی ازجمله درگیر بودن کشورهای عربی با بحرانهای داخلی و وجود شکافهای متعدد میان آنها، تلاشهای پیگیر نتانیاهو برای عادیسازی روابط با هدف بهرهبرداری انتخاباتی و حمایت گسترده واشنگتن در دوران ترامپ، همگی در تسریع و تشدید روند عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی تأثیرگذار بودند.
با روی کار آمدن دموکراتها طرح عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی روند کاهشی به خود گرفت، به ویژه اینکه نقش مشاوران ارشد ترامپ، از جمله جرد کوشنر در تسریع روند عادیسازی غیرقابلانکار بود
دونالد ترامپ در چهار ماه پایانی دوره ریاست جمهوری خود در آمریکا توانست چهار کشور عربی و مسلمان امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش را به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی متقاعد کند. این در حالی است که تا پیش از سال 2020 میلادی، تنها دو کشور عربی مصر و اردن با رژیم صهیونیستی پیمان صلح امضا کرده بودند. در واقع، ترامپ بعد از سه دهه توانست با بهکارگیری سیاست «چماق و هویج» عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی را احیا کند.
سپس تسریع روند عادیسازی روابط با کشورهای عربی برای تلآویو به اصلی راهبردی تبدیل شد، اما از سال 2021 میلادی و تغییر معادلات منطقهای و بینالمللی ازجمله پایان بحران قطر، فروکش کردن تنشهای منطقهای و خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان موجب شد طرح عادیسازی با کندی مواجه شود.
در واقع، با روی کار آمدن دموکراتها طرح عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی روند کاهشی به خود گرفت، به ویژه اینکه نقش مشاوران ارشد ترامپ، از جمله جرد کوشنر در تسریع روند عادیسازی غیرقابلانکار بود؛ بهطوری که کوشنر در سفرهای منطقهای خود حتی در مأموریتهای غیرمرتبط بر لزوم عادیسازی تأکید میکرد.
پایبند نبودن صهیونیستها به پیششرط های اولیه خود نیز موجب شد انگیزه بازیگران عربی برای عادیسازی روابط با تلآویو به شدت کاهش یابد. هرکدام از کنشگران عربی که با تلآویو توافق صلح امضا کردند، انگیزههای متفاوتی داشتند؛ برای نمونه یکی از انگیزهها و مشوقهای اصلی امارات از عادیسازی روابط، دستیابی به جنگندههای اف-35 بود. این در حالی است که پس از عادیسازی روابط علاوه بر صهیونیستها، دموکراتها نیز با فروش تجهیزات و تسلیحات پیشرفته به امارات مخالفت کردند. این موضوع موجب شد سایر کشورهای عربی با دیده تردید به وعدههای تلآویو و واشنگتن بنگرند.
روی کار آمدن کابینه افراطی و جنگطلب نتانیاهو نیز موجب دلسردی کشورهای عربی نسبت به عادیسازی روابط شده است. درحالی که صهیونیستها تلاشهای زیادی برای تسری دادن امضای توافق با عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی انجام داده بودند، پس از امضای توافق ابراهیم پیشرفتی در حل موضوع فلسطین انجام نگرفت. بعد از آن نیز با روی کار آمدن کابینه راست افراطی به ریاست نتانیاهو خشونت علیه فلسطینیان بالا گرفت و تحرکات علیه مسجدالاقصی و تصویب قوانین نژادپرستانه علیه فلسطینیان تشدید شد؛ موضوعی که ضربات خطرناکی به روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی منطقه وارد کرد.
رژیم صهیونیستی به دلیل اقدامات خود در قدس و کرانه باختری و همچنین کشتار و سرکوب ساختاری فلسطینیان نتوانسته مردم کشورهای عربی را برای پذیرش خود راضی کند. نتیجه نظرسنجی مؤسسه واشنگتن در آستانه سومین سالگرد توافق ابراهیم نیز نشان میدهد درصد حامیان پیمان ابراهیم در بحرین، عربستان سعودی و امارات در سال گذشته کاهش شدیدی داشته است و بیش از دو سوم شهروندان این کشورها دیدگاهی منفی نسبت به آن پیدا کردهاند.
طبق نتیجه نظرسنجی مؤسسه واشنگتن، تنها 27 درصد اماراتیها و 20 درصد بحرینیها گفتهاند این توافقنامهها تأثیرات مثبت برای منطقه دارد. این در حالی است که میزان حمایت از توافقنامههای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در سال 2020 میلادی به ترتیب میان اماراتیها 47 درصد و میان بحرینیها 45 درصد بوده است.
در آن زمان ادعا میشد این توافقنامهها بخشی از روند حل و فصل نزاع میان فلسطینیان و صهیونیست ها خواهد بود. این نظرسنجی میافزاید، سعودیها که همچنان کشورشان با وجود فشارهای آمریکا قدم در مسیر عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ننهاده است، تنها 20 درصد نگرش مثبتی نسبت به این توافق دارند.
رژیم صهیونیستی به دلیل اقدامات خود در قدس و کرانه باختری و همچنین کشتار و سرکوب ساختاری فلسطینیان نتوانسته مردم کشورهای عربی را برای پذیرش خود راضی کند
ملتهای عربی مخالف عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند. نظر عمومی مردم کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در رد عادیسازی کاملاً شفاف است و شاید برجستهترین گواه آن همبستگی مردمی با «می بنت محمد آل خلیفه» رئیس اداره فرهنگ و آثار باستانی بحرین به دلیل خودداری وی از دست دادن با سفیر رژیم صهیونیستی در منامه بود. دلیل برکناری بنت محمد این بود، وی در ژوئن 2022 میلادی در مراسمی که منزل سفیر آمریکا در بحرین برگزار شده بود، از دست دادن با سفیر رژیم صهیونیستی در بحرین خودداری کرد.
نکته بعد درباره مخالفت با عادیسازی روابط تحولات مرتبط با جام جهانی 2022 میلادی در قطر بود، جایی که ملتهای عربی کشورهای حوزه خلیج فارس حضور پرچمهای صهیونیستی را رد کردند و پرچم فلسطین را برافراشتند و در همبستگی با فلسطین شعارهایی سر دادند.
جنبه دیگری که کاهش حمایت مردم کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه امارات متحده عربی و بحرین از عادی سازی روابط را نشان میدهد، این است که رژیم صهیونیستی پیشبینی میکرد توافق ابراهیم به افزایش گردشگری در سرزمینهای اشغالی منجر شود، اما با وجود انعقاد قراردادهای متعدد رژیم صهیونیستی با امارات و بحرین برای تشویق گردشگری متقابل و تقویت همکاریهای دوجانبه در این بخش، به نظر میآید کمپینهای ترویج گردشگری در سرزمینهای اشغالی نتوانسته است گردشگران این دو کشور حوزه خلیج فارس را جذب کند.
ماه گذشته نیز ابتسام الکتبی، رئیس مرکز سیاستهای امارات که از حامیان عادیسازی بود در سخنانی در کنفرانس صهیونیستی «هرتزیلیا» گفت، کشورش و سایر سازشکاران عرب پس از عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی به دلیل تندرویهای کابینه نتانیاهو بیآبرو شدهاند و هیچ دولت عربی دیگر در سایه این کابینه حاضر نیست در مسیر عادیسازی روابط با این رژیم گام بردارد.
نظرسنجی افکار عمومی جهان عرب که سال 2018 میلادی به وسیله «مرکز عربی پژوهشها و مطالعات سیاسی» انجام شد، نشان داد 92 درصد افکار عمومی کشورهای مورد بررسی در جهان عرب، رژیم صهیونیستی را تهدیدی برای امنیت و ثبات منطقه میدانند و تنها سه درصد با این نظر مخالف بودند. از همینرو میتوان گفت، برقراری روابط رسمی و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به کاهش مقبولیت کشورهای عربی منجر میشود. در واقع از آنجا که بخش اکثریت افکار عمومی جهان عرب با عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی مخالف هستند و این رژیم را همچنان به عنوان غاصب حقوق فلسطینیان و تهدید اصلی برای استقرار و ثبات منطقه میدانند، برقراری روابط رسمی میتواند به کاهش مشروعیت و مقبولیت و اعتبار آنها منجر شود. علاوه بر این، افکار عمومی و نظرات مردم کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای مقام های و رهبران این کشورها اهمیت دارد.
به طور کلی شاخصهای تزلزل پروژه عادیسازی را میتوان در لغو مستمر سفرهای نتانیاهو به امارات، محکومیت گسترده تحرکات صهیونیستها در کرانه باختری به وسیله کشورهای عربی، ارائه کمکهای کشورهای حوزه خلیج فارس به فلسطینیان بعد از هجوم شهرکنشینان، توقف ورود صهیونیستها یا هیئتهای صهیونیستی به کشورهای عربی، توقف معاملات تدارکات نظامی میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی دید.
رژیم صهیونیستی از یک سال گذشته در حال تجربه بحران سیاسی، داخلی و خارجی است و تلاش میکند تسریع پروژه عادی سازی روابط را دستاورد سیاسی جلوه دهد؛ اما از سویی درگیری میان البرهان و حمیدتی در سودان به تعویق امضای توافق با رژیم صهیونیستی منجر شد و از سوی دیگر توافق ایران و عربستان ضربه بزرگی به پروژه عادی سازی رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی وارد کرد.
دولت بایدن در حال حاضر با تلاشهای مخفیانه سعی می کند نقش میانجی را میان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی ایفا کند، اما سعودیها همچنان شروطی ازجمله تشکیل کشور فلسطین، امضای پیمان حمایت امنیتی با آمریکا، تسهیل دستیابی عربستان سعودی به سلاحهای آمریکایی و همکاری هستهای میان این کشور و واشنگتن را برای این اقدام اعلام کردهاند.