«اسکار» و راهبرد دو‌جانبه سینمای ایران-راهبرد معاصر
آیا معرفی فیلم «در جستجوی فریده» دستاوردی خواهد داشت؟

«اسکار» و راهبرد دو‌جانبه سینمای ایران

سیاست‌گذاری مدیران سینمای ما برای مواجهه با اسکار باید طوری طراحی شود که هم‌بازی در زمین مالکان اسکار تلقی نشود و هم اینکه زمینه را برای جهانی‌شدن سینمای ایران در عرصه بین‌المللی فراهم نماید. اما با گذشت دو دهه از فعالیت هیئت معرفی فیلم ایرانی به اسکار، هنوز این سیاستگذاری تعیین نشده و به طور کلی، عملکرد این هیئت، فاقد استراتژی و سیاستگذاری است
آرش فهیم؛ روزنامه‌نگار و منتقد سینما
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۶ - ۰۴ شهريور ۱۳۹۸ - 2019 August 26
کد خبر: ۲۰۲۵۳

به گزارش راهبرد معاصر: سینما و به طور کلی، فرهنگ و هنر ایران در دو مقطع با مراسم سینمایی«اسکار» پیوند می‌خورد؛ یک بار اواخر مردادماه و اوایل شهریور که موسم معرفی نماینده سینمای کشورمان به اسکار است و بار دوم هم اوایل اسفند که زمان برگزاری این مراسم در لس‌آنجلس است. امسال نیز معرفی فیلم مستند «در جست‌وجوی فریده» به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار، حواشی و جنجال‌های بسیاری در پی داشت.

 

برخورد و مواجهه سینماگران ایرانی –از مدیران گرفته تا علاقه‌مندان سینما- علاوه بر اینکه از نظر فرهنگی، قابل مطالعه و بررسی است، به لحاظ راهبردی نیز یک مسئله مهم تلقی می‌شود؛ به ویژه در موعد معرفی فیلم به اسکار. ماجرا فقط به گزینش یک فیلم محدود نیست، بلکه فرایند معرفی این فیلم، ناشی از بخشی از جهت‌گیری و سیاست‌گذاری کلان مدیریت سینمایی در ایران است.

به طور طبیعی، این موضوع به جریان سازی در افکار عمومی جهان نسبت به کشورمان منجر می‌شود. اما آنچه کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، تأثیر بسیار مهم این مسئله در داخل است که در ادامه به هر دو جنبه می‌پردازیم.

 

شیفتگان سینمای آمریکا مسئول معرفی فیلم به اسکار

روش معرفی فیلم به اسکار، ساده به نظر می‌رسد؛ بنیاد سینمایی فارابی به عنوان مهم‌ترین نهاد اجرایی سیاست‌های حمایتی و هدایتی سازمان سینمایی، هر سال گروهی را با نام «هیئت معرفی فیلم ایرانی به اسکار» تشکیل می‌دهد. این هیئت شامل 9 نفر است که در آن، نماینده چند صنف سینمایی حضور دارند؛ معمولاً چند کارگردان و تهیه‌کننده و فیلم‌نامه‌نویس و همچنین یک مدیر سینمایی در این جمع دیده می‌شود؛ گاهی یک منتقد یا متخصص فنی سینما هم به این کمیته راه می‌یابد.

 

 این هیئت در جلسات و رأی‌گیری، ابتدا چند فیلم که به نظرشان شانس بیشتری برای راه‌یابی به برترین‌ها اسکار را دارند نامزد می‌کنند. سپس در رأی‌گیری نهایی، یک فیلم معرفی می‌شود. اما نخستین چالش در این هیئت این است که منحصر به یک طیف فکری و سیاسی خاص هستند. یعنی در این هیئت فقط افرادی پذیرفته می‌شوند که در خوش‌بینانه‌ترین حالت، رویکردی منفعل و خنثی نسبت به غرب -هم از نظر فرهنگی و هم از نظر سیاسی- دارند.اما اغلب افرادی که طی همه ادوار به این هیئت راه‌یافته‌اند، نگاهی شیفته و مرعوب به غرب و به طور خاص به سینمای آمریکا و اسکار دارند.

 

همچنان که یکی از اعضای کنونی این هیئت، چند سال قبل و در واکنش به اعطای جایزه اسکار به فیلم «جدایی نادر از سیمین» این اتفاق را عامل غرور از دست رفته ایرانیان در سطح بین‌المللی معرفی کرده بود! یعنی هیچ یک از موفقیت‌های دفاعی و علمی و ورزشی ایران در سطح جهانی از نظر وی قابل افتخار نبوده و صرفا کسب یک جایزه از اسکار به نظرش موجب افتخار است!

 

نتیجه این شده که در بسیاری از موارد فیلم‌هایی از ایران به اسکار معرفی شده‌اند که صرفاً باب میل گروه حاکم بر این مراسم آمریکایی بوده است و منافع و مصالح ملی نادیده گرفته شده‌اند. واقعیت این است که برخلاف جشنواره فیلم فجر در ایران، جوایز و جشنواره‌های مشهور غربی، به ویژه مراسم اسکار و جشنواره های برلین و کن، رویکردی بسیار رادیکال نسبت به اصول و راهبردهای خود دارند. یعنی املا شاخص‌ها و معیارهای آن‌ها کاملا مدون و ثابت است و ثانیا، از این شاخص‌ها کوتاه نمی‌آیند.

 

 به همین دلیل هم هست که وقتی تاریخچه برگزیدگان اسکار را مرور می‌کنیم، نام بسیاری از آثار و فیلم‌سازان بزرگ جهان‌دیده نمی‌شود و در مقابل، ده‌ها نام بی‌اعتبار و ناشناخته را می‌بینیم. مثلاً در اسکار هیچ‌گاه به کارگردان‌های مطرحی چون هیچکاک، چاپلین، آیزنشتاین، ژان رنوار و ... جایزه داده نشده است.(به استثنای جوایز جنبی و افتخاری). چون آثار این فیلمسازان با همه بزرگی و جلالشان، ملاک‌های مدنظر این آکادمی را نداشته‌اند.

 

چرا به فیلم‌های ایرانی اسکار داده شد؟

جایزه آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا در سال 1927 طی یک مهمانی در منزل لویی به مه یر (مدیر کمپانی متروگلدوین مه یر) تأسیس شد. در بیانیه تأسیس این جایزه تصریح شده که جایزه این آکادمی با عنوان اسکار به فیلم‌هایی داده می‌شود که قدرت صنعت سینما و ایدئولوژی آمریکایی را نمایش دهند. این دو معیار در بخش فیلم‌های خارجی زبان که فیلم‌های ایرانی در آن شرکت می‌کنند نیز وجود دارد. در این بخش نیز آثاری مورد توجه و ارزیابی قرار می‌گیرند که از سوی کمپانی‌ها و رسانه‌های آمریکایی پشتیبانی شوند و همچنین به لحاظ ایدئولوژیک، در جهت منافع و سیاست‌های آمریکا باشند.

 

هر دو جایزه آکادمی اسکار به فیلم‌های ایرانی (جدایی نادر از سیمین و فروشنده) به این خاطر بوده که این دو فیلم، شرایط مدنظر برای این مراسم را دارا بودند. یعنی هم توسط کمپانی‌های قدرتمندی حمایت شده و در نتیجه توسط داوران اسکار –که تعدادشان 6هزار نفر اعلام شده- دیده شدند و هم اینکه برداشت آمریکایی‌ها از این دو فیلم، ضد جمهوری اسلامی و در جهت تبلیغات مدنظر اعضا و مدیران آکادمی بوده است. هم از این رو، معرفی فیلم به اسکار، اگر صرفاً با هدف کسب جایزه از این مراسم باشد، کمک به تبلیغات رسانه‌ای علیه ایران قلمداد می‌شود.

 

معرفی‌ «در جست وجوی فریده» به اسکار دستاوردی برای سینمای ایران نخواهد داشت

 بنابراین به نظر می‌رسد بهترین راه برای مواجهه ایران با اسکار باید در معرفی قدرت سینمای کشورمان به جهان باشد. یعنی فیلم‌هایی معرفی شوند که از نظر هنری و تکنیکی، پیشرفت و توانمندی سینمای ایران را نمایش دهند. در غیر این صورت، باید مطابق با خواسته‌های گروه حاکم بر اسکار که به طور طبیعی مغایر با اصول و منافع ملی ماست قدم برداریم.

 

اما امسال به نظر می‌رسد که معرفی فیلمی چون «در جست وجوی فریده» کمی شگفت انگیز به نظر می‌رسد. چرا که این فیلم، علاوه بر اینکه در نمایش قدرت سینما و فرهنگ ملی ما، هیچ یک از معیارهای مدنظر آکادمی اسکار را ندارد. این فیلم، حتی برای بسیاری از علاقه‌مندان به سینما در داخل کشور نیز ناشناخته است چه رسد به کمپانی‌ها و پخش‌کنندگان آمریکایی! فیلمی است که نمی‌تواند جلوه‌ای از قدرت و پیشرفت سینما در ایران را نشان دهد. با وجودی که «در جست وجوی فریده» یک فیلم مستند نسبتاً خوب و قابل احترام است، اما معرفی‌اش به اسکار، دستاوردی برای سینمای ایران نخواهد داشت.

 

نکته مهم دیگر، تأثیرگذاری معرفی نماینده سینمای ایران به اسکار در داخل است. وقتی یک نهاد رسمی و دولتی همچون بنیاد فارابی (وابسته به سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) یک فیلم با مختصات و محتوایی خاص را به خارج از کشور معرفی می‌کند، خواسته یا ناخواسته به دیگر فیلم‌سازها و به ویژه به فیلم‌سازهای جوان و دانشجویان و هنرجویان این رشته خط می‌دهد. یعنی دولت با انتخابش، خود به خود به جامعه سینمایی ایران اعلام می‌کند که اگر قصد جهانی شدن دارید، باید فیلم‌های معرفی شده به خارج، ازجمله نماینده ایران به اسکار را الگوی خود قرار دهند. از این رو این انتخاب دارای حساسیت راهبردی دو جانبه، هم برای تبلیغ خارجی و هم برای تعیین خط‌مشی فیلم‌سازی در داخل، حساس و حائز اهمیت است.

 

به طور کلی، سیاست‌گذاری مدیران سینمای ما برای مواجهه با اسکار باید طوری طراحی شود که هم بازی در زمین مالکان اسکار تلقی نشود و هم اینکه زمینه را برای جهانی شدن سینمای ایران در عرصه بین‌المللی فراهم نماید. اما با گذشت دو دهه از فعالیت هیئت معرفی فیلم ایرانی به اسکار، هنوز این سیاست‌گذاری تعیین نشده و به طور کلی، عملکرد این هیئت، فاقد استراتژی و سیاست‌گذاری است.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار