به گزارش راهبرد معاصر؛ مسیری که آمریکا در جنگ اقتصادی علیه کشور ما آغاز کرد در ادامه سر از جنگ اقتصادی علیه سایر کشورها برآورد، همین موضع اقتصادهای دنیا را در لاک دفاعی برد؛ منظور از رفتن در لاک دفاع تمایل بیشتر در تبدیل ثروت کشورها به دارایی های ثابت است که از جمله اثرات آن کاهش تولیدات صنعتی کشورهای رهبر اقتصادی دنیا و ایجاد سازوکارهای دوجانبه و چندجانبه و از بین رفتن ترتیبات تجاری پیشین در دنیاست. در چنین شرایطی بروز هرگونه درگیری نظامی جدی اقتصاد جهانی را از بین خواهد برد.
جهان در آستانه ورود به دوره رکودی؟
به عقیده برخی کارشناسان اوضاع اقتصاد جهانی چندان خوب نیست. اقتصاد جهانی در حال ورود به رکود است و نشانههای فراوانی از آن اتفاق افتاده است. این نشانهها اگرچه از یکسال پیش کمابیش پیدا بودند، از جمله آنها افت تولیدات صنعتی، افزایش قیمت و حجم مبادله داراییهایی نظیر طلا و بیت کوین، به نوعی میتوان اینکه انتظار اقتصاد جهانی نسبت به آینده چگونه است را با شاخصهایی نظیر اوراق بدهی و طلا سنجید، اینکه اقتصادی تمایل داشته باشد بیشتر از آنکه سرمایه خود را در امور تولیدی سرمایه گذاری کند به سمت خرید دارایی های ثابت/شبه ثابتی نظیر طلا و اوراق بدهی بلندمدت ببرد خود نشانگر این است که دنیا انتظار دارد که در آینده رکودی رخ دهد/میدهد. به همین خاطر چشمانداز قیمت طلا در بازارهای بینالمللی مثبت بنظر برسد، اما این روزها بسیار عیانتر شدهاند. یکی از این نشانهها، این است که منحنی بازده (Yield Curve) در کشورهای مهم و متعددی نزولی شده است. بیش از ۵۰٪ کشورها به منحنی بازدهی نزولی دچار شدهاند!
در محور افقی منحنی بازده، سال سررسید اوراق نمایش داده میشود و در محور عمودی آن نرخ بازدهی سالانه. در حالت معمولی این منحنی شبیه منحنی مطلوبیت (یا منحنی رادیکال) است و شیب مثبتی دارد. توضیح این نکته لازم است که اگر اوراق بلندمدت خواهان بیشتری داشته باشد، قیمتش نیز بالاتر رفته و نرخش پایینتر میآید تا جاییکه نرخ اوراق ۱۰ساله از ۲ساله کمتر میشود! این یعنی افراد تصور میکنند قرار است اتفاق بدی (مثل رکود) در کوتاه مدت داشته باشیم و میخواهند سرمایه خود را حفظ کنند.
آمریکا
در آمریکا گمانه زنی هایی در این رابطه میشود که این کشور در آستانه ورود به یک دوره رکودی است، یک شنبه هفته پیش اقتصاددانان طرفدار ترامپ اما مصاحبه های مفصلی را در رسانه ها ارائه دادند که نشان دهند چنین چیزی صادق نیست. اما آمارها و نماگرهای اقتصادی چیز دیگری میگویند: هجوم سرمایه گذاران به بازار پول و خرید اوراق طی ده سال گذشته بی سابقه بوده است.
همانطورکه در نمودار فوق مشاهده میکنید ارزش دارایی های خریداری شده مانند اوراق قرضه در ماههای گذشته از مرز 3.4 تریلیون دلار گذشته است، این دقیقا همان اتفاق بدیست که پیشتر توضیح دادیم، انتظارات مردم آمریکا از سرمایه گذاری در این کشور آنچنان بالا نیست و ترجیح میدهند در کوتاه مدت دارایی های خود را از ریسک نجات دهند.
چین
وضع در چین هم بهتر از این نیست، حجم واردات این کشور طی ماه ژوییه 5.6 درصد کاهش یافته است، به نوعی تبادلات تجاری این کشور با ژاپن به میزان 9.3 درصد و با کره حدود 16 درصد کاهش یافته است، به نوعی حجم تبادلات این کشور با دیگر ببرهای آسیایی به پایین ترین سطح از سال 2015 رسیده است.
ژاپن
ژاپن نیز وضعی بهتر از این ندارد و تراز تجاری این کشور در طی یک سال اخیر منفی شده است و صادرات و واردات این کشور کاهش یافته است، این در حالیست که این کشور وارد جنگ اقتصادی با کره جنوبی نیز شده است.
بر اساس آمارها میزان تولیدات صنعتی این کشور نیز با مشکلات زیادی روبرو شده است و میزان رشد تولیدات صنعتی این کشور به رقم منفی 3.6 درصد رسیده است.
آلمان
اما آلمان دیگر کشوریست که با کاهش محسوس در تولیدات خود روبرو شده است، این کشور در فصل دوم سال جاری میلادی با رشد منفی روبرو شده است، این در حالیست که دیگر هم قطاران این کشور در اروپا نیز دچار کاهش رشد شده و رشد اتحادیه اروپا از میزان 3 دهم درصد به یک دهم درصد تنزل پیدا کرده است. ولی اهمیت آلمان از این جهت است که این کشور در بحرانهای اخیر این اتحادیه اسب بارکش بحران و رهبر شکستن سدها بوده است، ضعف در اقتصاد آلمان ضعف در اتحادیه اروپا خواهد بود.
شرق اروپا
شرق اروپا و کشورهایی نظیر چک و بلغارستان نیز احتمالا وضعیتی مشابه خواهد داشت، چراکه برخی این کشورها از جمله رده های 1 تا 10 کشورهای جهانی شده(کشورهایی که برای تولیداتشان بیشترین وابستگی را به دنیا دارند) هستند، بی شک کاهش نرخ های اقتصادی کشورهای رهبر اقتصادی جهان بر این کشورها نیز اثرهای بدی خواهد گذاشت.
روسیه
این کشور پیش از این خطر را احساس کرده و بسیاری از دارایی های خود را به طلا تبدیل کرده بود، این همان موضعیست که سایر کشورهای دنیا نیز در حال اتخاذ آن هستند، دامنه بزرگ جنگ های اقتصادی و همچنین احتمالات قوی از بروز ناامنی از جمله مواردی بوده که بر این فرآیند اثر گذاشته است.
جهان در آستانه نظم نوین
نظم اقتصادی کنونی در جهان محصول دهها سال تجربه و کنش کشورهای دنیاست، حال اگر جنگی در خاورمیانه(غرب آسیا) اتفاق بیفتد این رکود جهانی به علل مختلف، از جمله افزایش شدید قیمت نفت، تشدید خواهد شد و حتی ممکن است به یک بحران تبدیل شود. از طرف دیگر، اگر ایران و ترامپ به توافق برسند و یا ترامپ برای دور بعدی رأی نیاورد خطر رکود برطرف خواهد شد. نوع تعامل آمریکا و ایران میتواند مسیر ریل اقتصاد جهانی را به سمت رونق یا رکود بکشاند، گویی که این دو کشور سوزنبانان قطار اقتصاد جهانی باشند. اگر تکنولوژی آمریکایی بتواند با منابع ارزان ایران (اعم از نیروی کار تحصیلکرده، انرژی و ...) ترکیب شود نه تنها آمریکا نجات پیدا خواهد و شاید حتی بتواند هژمونی جهانیاش را دوباره بدست آورد، بلکه اقتصاد جهانی نیز رونق پیدا خواهد کرد. به بیان دیگر، بیش از ایران، اقتصاد جهانی و بیش از اقتصادجهانی آمریکا نیازمند توافق بین ایران و آمریکا هستند.
منابع: توییتر صادق الحسینی و حسامی، دکتر نصر اصفهانی