به گزارش راهبرد معاصر: چند روز گذشته خبری در شبکههای اجتماعی منتشر شد مبنی بر اینکه در منطقه ملکشهر اصفهان، زنی باردار مورد حمله یک قلاده سگ خانگیِ عظیمالجثه قرار گرفت. همینطور اواخر مردادماه بود که فیلمی از کشتار سگهای ولگرد و بدون صاحب در فضای مجازی زمینهساز تجمعی اعتراضی شد. پس از انتشار سریع این فیلم «غلامحسین محمدی» رئیس مرکز ارتباطات و امور بینالملل شهرداری تهران در صفحه شخصی خود در فضای مجازی تاکید کرد که فیلم متعلق به سال 1396 است.
او در ادامه متن خود تاکید کرد که «شهرداری بنا به مسئولیت اجتماعی خود در مراقبت از محیط زندگی شهروندان موظف به کنترل حیوانات در سطح شهر است.»
این به آن معناست که کنترل و جمعآوری حیواناتی که ممکن است به شهروندان، خاصه کودکان آسیب برسانند وظیفه شهرداری است اما این بهانهای برای زیر پا نهادن اصول آشکار دین اسلام نیست. رئیس مرکز ارتباطات و امور بینالملل شهرداری تهران نیز در این باره و در ادامه متن فوق نوشته بود: «بیشک به هیچ پیمانکار و مسئولی اجازه نمیدهیم، بر خلاف ارزشهای انسانی و اسلامی با خلایق خدا برخورد کند و پیمانکاری که سابقه خطایی بزرگ داشت، خلع ید شد و با مسئولان و مسببان برخورد قاطع شد.»
اسلام و حقوق حیوانات
از اواخر دوره صفویه به تدریج رفت و آمد اروپاییها به ایران آغاز شد. آنها سفیران عالم جدید غرب بودند که در حال دگرگونی بود و با خود مظاهر این عالم جدید را به ایران میآوردند. مقصود از عالم جدید غرب دورهای است که به تدریج دین زدایی از جامعه اروپایی آغاز شده بود و این تغییر فرهنگی از قضا با پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی غرب توأم شد.
در همان قرون در مشرق زمین و از جمله در ایران طیفی پدیدارشدند که به شدت شیفته عالم جدید غربی بودند. آنها اما دچار کجفهمی بزرگی شدند و به شدت در راه تئوریزه کردن آن کجفهمی کوشیدند؛ آن کجفهمی ریشه در توامانی پیشرفتهای تکنولوژیکی غرب و دین زدایی از آن جامعه داشت. بنا بر همین هم زمانی آنها به نتیجه رسیدند که برای پیشرفت علمی باید از عالم جدید غربی کپیبرداری کرد و در مسیر دین زدایی از جامعه حرکت کرد.
این در حالی بود که هنوز مدت زیادی از غروب خورشید تمدن اسلامی نمیگذشت. تمدنی که در طول چند قرن شتابی حیرتآور در تولید علم داشت؛ تمدنی که بر پایه و بستر دین اسلام بنا شده بود و تمدن نوین غرب تولد و حرکت خود را به تمامی وامدار آن بود چنانکه پروفسور «زیگرید هونکه» شرقشناس آلمانی کتاب پژوهشی خود را این گونه نام نهاد «خورشید الله بر فراز مغرب زمین» و یا «کارلتون فیورینا» مدیرکل شرکت معروف hp در یک سخنرانی گفت: «ما اغلب از حقی که تمدن بزرگ اسلامی برگردن ما دارد، ناآگاهیم، هدایای آن به جامعه بشری بخشی از میراث ماست. صنعت فناوری بدون همکاری و مشارکت ریاضیدانان مسلمان، هیچگاه شکل نمیگرفت و به وجود نمیآمد...»
ژستی به نام منورالفکری
هدف از این مقدمه کوتاه این بود که یادآور شویم عدهای که بعدها به عنوان «روشنفکر» و یا «منورالفکر» از آنها یاد میشد تمام فکر و ذهنشان معطوف به اروپا و غرب بود. آنها بدون توجه به داشتههای عمیق فرهنگ اسلامی – ایرانی به سربازان بی جیره و مواجب فرهنگ غرب بدل شدند و اگرچه در سخن غرب را بهواسطه پیشرفتهای علمی میستودند اما در عمل تنها به تئوریزه کردن فرهنگ غربی مشغول بودند.
این خط تا امروز هم ادامه دارد. اگر در گذشته عده مشخصی بودند که با این طرز فکر در جامعه شناخته میشدند اکنون اما به مدد گسترش رسانهها عده قابلتوجهی هستند که با این ژست یا پرستیژ خود را نشان میدهند. یکی از این موارد به حقوق حیوانات مربوط است و جماعتی با الگوبرداری کج و ناقص از غرب به این ژست مشغول هستند و یا به شکلی اغراقآمیز به حیوانات و جایگاه آنها میپردازند تا خود را صاحب تفکری دیگرگونه نشان دهند.
جلوههای این سبک زندگی در زمانه ما و به واسطه گسترش رسانههای تعاملی مانند اینستاگرام؛ تلگرام، توییتر، فیسبوک و... در معرض دید همگان قرار میگیرد و از قضا بخش قابل توجهی از دلایل انتخاب این سبک زندگی برای نمایاندن و نمایش آن در شبکههای اجتماعی است. در ادامه به چرایی آنچه گفته میشد میپردازیم.
توجه دین اسلام به حقوق حیوانات
یکی از ویژگیهای طیف منورالفکر عدم توجه به داشتههای فرهنگی خودمان است. به قول حافظ شیرازی: «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد»
برای پی بردن به این نکته و در راستای موضوع این گزارش به حقوق حیوانات در اسلام نگاهی باید انداخت. میتوان به جرات گفت که هیچ دینی به اندازه اسلام به حیوانات و حقوق آنها توجه نکرده است. «گوستاولوبون» فیلسوف و مورخ فرانسوی در کتاب معروف خود (تمدن اسلام و عرب)، مینویسد: «در بلاد اسلامی جمعیت حمایت از حیوانات لازم نیست و این قطعه از دنیا را میتوان بهشت حیوانات دانست، مسلمین حقوق سگ، گربه و طیور را رعایت میکنند، بهویژه در مساجد و معابر، طیور با کمال آزادی پرواز میکنند و در منارهها لانه دارند، مسلمین در اینباره بهگونهای هستند که باید ما اروپاییان خیلی چیزها از آنها بیاموزیم.»
این گفتههای گوستاولوبون بیانگر آن است که مسلمانان در دوره رونق تمدن اسلامی چگونه با حیوانات برخورد میکردهاند. این فرهنگ و این نوع برخورد با حیوانات در تمدن اسلامی ماحصل چه چیزی بود؟ سرچشمههای مبانی فرهنگی مسلمانان و سبک زندگی آنان را باید در قرآن کریم و سنت و سیطره پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) جستجو کرد.
سیره و سنت ائمه در قبال حقوق حیوانات
پیامبر اکرم(ص) به اصحاب خود سفارش میفرمودند که: «به لانههای جوجههای حیوانات حمله نکنید و استراحت و خواب پرندگان را سلب نکنید.» همچنین آن حضرت میفرمودند: «مانع کبوتران نشوید که در منازلتان لانه بسازند.»
یا در موردی دیگر راوی میگوید: «از خانه بیرون آمدم، دیدم رسول خاتم صلی الله علیه و آله با لباس خود بر پشت اسبش میکشید و او را نوازش میداد. گفتم: پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا! آیا با لباس خود پشت اسب را مینوازی؟ فرمود: آری. آیا نمیدانی که شاید پروردگارم مرا به این کار [مهربانی با حیوانات و محافظت از آنها] فرمان داده باشد.»
برای نمونه امیرالمؤمنین علی(ع) به کارگزار حکومتش سفارش میکند: «هنگامى که امين تو حیوانات را در اختيار گرفت به او سفارش کن که ميان شتر ماده و نوزادش جدايى نيفکند و شير آن را چنان ندوشد که به بچهاش زيان وارد شود و در سوار شدن بر شتران، آنها را به زحمت نيفکند و عدالت را در اين امر در ميان آنها رعايت کند (گاه بر اين سوار شود و گاه بر ديگرى) و نيز حال شترِ خسته و يا زخمى را که سوارى دادن برايش مشکل است رعايت کند و با حيوانى که سم او ساييده يا لنگ شده مدارا نمايد.»
نخستین وضعکننده حقوق حیوانات
«حجتالاسلام نصرالله پژمانفر» نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس است. مرور مواضع و تذکرها و نطقهای او در صحن مجلس گویای این نکته است که بیش از هر چیزی به فرهنگ و سبک زندگی توجه دارد. پژمانفر میگوید: «اگر به آموزههای اسلام نگاه کنید خواهید دید که هیچ جریان فکری و اندیشهای و یا هیچ دینی تا این اندازه نسبت به حقوق حیوانات توجه ندارد.»
او در ادامه به یکی از این موارد اشاره میکند و میافزاید: «ما در رساله امام سجاد(ع) که به رساله حقوق معروف است میبینیم که حضرت میفرمایند حیوانات حقوقی دارند و تکالیفی را به واسطه آن حقوق، بر انسان متذکر شده است.»
پژمانفر میگوید: «در سیره بزرگان ما هم همین بوده و برای نمونه آنها نسبت به حیواناتی که باربر بودهاند یا نسبت به سگهایی که کار نگهبانی و محافظت را انجام میدادهاند بسیار با رافت برخورد میکردند. رسول اکرم(ص) از هر نوع شکنجه حیوان بسیار ناراحت میشدند و از این کار نهی میکردند. ایشان فرمودهاند: «از جمله حقوق حیوان بر صاحبش، این است که بر صورتش نزند؛ چون این حیوان نیز تسبیح و حمد خدای را میگوید.» نه تنها آزار و اذیت بلکه گفتهاند که پیامبراکرم(ص) حتی از ناسزا گفتن به حیوانات نیز نهی میفرمود و به کسانی که چنین میکردند تذکر میداد و گاه با آنها راه نمیرفت.»
افراط و تفریط در مورد حقوق حیوانات
این نماینده مجلس و کارشناس مسائل فرهنگی معتقد است: «مسئلهای که امروزه کمی نسبت به آن بیتوجهی دیده میشود در برخی افراد موضوع سبک زندگی ایرانی – اسلامی ما است. افراط و تفریط پسندیده نیست و این در مورد حقوق حیوانات نیز صادق است. یعنی نه تفریط (زیر پا گذاشتن حقوق حیوانات) پسندیده است و نه افراط (زیادهروی در مورد حیوانات). به عبارتی حیوانات دارای حقوقی هستند که باید رعایت شود اما این به آن معنی نیست که حیوانی را در محیط خانه طوری نگهداری کنیم که مثلاً در همان ظرفی که ما غذا میخوریم غذا بخورد. یا اینکه نسبت به حیوانی همان حسی را داشته باشم که نسبت به فرزند خود باید داشته باشیم و او را فرزند خود بدانیم. اینها منجر به آسیبهایی روانی میشود.»
نکته قابلتأمل این است که افرادی که دچار این افراط در برخورد با حیوانات هستند متاثر از سبک زندگی غربی و فرهنگ غرب هستند. چنانکه گفتیم اسلام از همان آغاز بر حقوق این حیوانات تاکید داشته و این در سیره نبی اکرم(ص) به وفور دیده میشود. اما در فرهنگ غربی تا همین قرون اخیر نه تنها نسبت به حیوان بلکه نسبت به انسان و کرامت انسان توجهی دیده نمی شود. اینکه امروز یک فرد ایرانی یا یک فرد مسلمان با این فرهنگ غنی و پربار برود و از فرهنگ غربی تاثیر بگیرد این نشانه خودباختگی هویتی است.»
غرب و تضادهایش
باید بر آنچه به درستی گفته شد این نکته را نیز افزود که حتی امروزه در غرب نیز شاهد افراط و تفریط در مواجهه با حقوق حیوانات هستیم. یعنی از یک سو ما شاهد گسترش گونهای از سبک زندگی در آن گستره هستیم که ترویج کننده زندگیهای یک نفره است و در بسیاری موارد این افراد تنهایی خود را با نگهداری یک حیوان پر میکنند و اینگونه آن حیوان حکم عضو خانواده را می یابد؛ و از طرفی دیگر در همان غرب ما شاهد تفریط در مواجهه با حقوق حیوانات هستیم به این معنی که حیوان را برای تفریح مردم مورد آزار و اذیت قرار میدهند و این در همان غرب به صورت عملی پذیرفته شد درآمده است که نمونه بارز آن «گاوبازی» است.
افراط در مواجهه با حیوانات میتواند تا آنجا پیش رود که به شکلی مضحک درآید. نمونههایی از این دست را در محیط مجازی دیدهایم. برای نمونه انتشار متنی برای مرگ برای حیوان خانگی که اگر اشاره مستقیم به حیوان را از متن جدا کنند هر مخاطبی بیتردید میگوید این را فردی که فرزند از دست داده نوشته است.
شاید در این باره گفته شود که در فرهنگ ما نیز موارد قابل توجهی از ناراحتی و اندوه برای از دست دادن حیوان (خاصه اسب) دیده می شود. در پاسخ باید گفت به هیچ روی منظور این نیست که اگر کسی برای مرگ حیوانی اندوهگین شود این مذموم است بلکه تمام سخن بر آن نقطه متمرکز است که آن اندوهی به شکلی درآید که گویا فرد فرزند یا عضوی از خانوادهاش را از دست داده است. امروزه روانشناسان نیز بر آسیبهای جدی این موضوع تاکید دارند.
سوگواری و نمایش
«علیرضا سمیعی» کارشناس و پژوهشگر مسائل فرهنگی میگوید: «هر چند که سوگواری همیشه به منظور نمایاندن برگزار میشده و این نمایاندن برای تحمل پذیر کردن غم و اندوه بوده و نیز ایجاد حس همدردی اما در دوره جدید میبینیم که تنها پوسته بیرونی سوگواری وجود دارد و درون آن از رنج و محنت و اندوهی واقعی تهی است.»
امروزه به وضوح میبینم که آن پوسته فقط باقی مانده و اینکه مثلا کسی در باب مرگ یک حیوان خانگی یک متن ظاهراً سوزناک مینویسد نشان میدهد که موضوع فقط نوعی تبلیغ و نمایش و ژست است.»
از او میپرسم که با چه دلیل و استدلالی این مورد اخیر را نوعی تئاتر یا نمایش و ژست میداند که در پاسخ به نکته قابل تاملی اشاره میکند: «شما ببینید کسی که به واقع به غم و اندوهی یا داغی دچار شود و آسیب روحی جدی ببینید اصلاً نمیتواند بنشیند و دقایق یا ساعاتی وقت بگذارد و متنی ظاهراً سوزناک تدارک ببیند تا در محیط مجازی منتشر کند. حالا ممکن است پس از گذشت هفتهها و یا حتی چند ماه و پس از اینکه گذشت زمان کمی از شدت آن غم و اندوه کاست فرد بتواند چیزی بنویسد. حتما همه ما دیدهایم کسانی را دچار داغ از دست دادن عزیزی شدهاند. این افراد گاهی برای رفع نیازهای ضروری زندگی مانند غذا خوردن نیز حوصله و میلی ندارند چه برسد به اینکه به تدارک متنهای خاص محیط مجازی بنشینند.»
فضای مجازی یا صحنه تئاتر؟!
آنچه گفته شد نکته بسیار دقیقی است. چرا که اگر کسی تا حدودی با محیط مجازی مأنوس بوده باشد میداند که تنها تدارک متن هم نیست. این افراد برای آن متن به یک تصویر نیز نیاز دارند که با دقت در آن بسیاری از آن تصویر خواهیم دید که آنچه مشاهده میکنیم گویا لحظهای شکار شده از یک سکانس فیلم یا نمایش است. یعنی فرد با نیت به نمایش درآوردن آن برای چگونه عکس گرفتن تدبیر میکند و مثلاً به شخص دیگری میگوید که من جنازه حیوان را به این شکل در آغوش میگیرم و تو عکس بگیر.
کار به همینجا هم خاتمه نمییابد. یعنی نمایش در همین نقطه هم به پایان نمیرسد چرا که فرد پس از انتشار عکس و متن تدارک دیده شده (نمایش دادن غم و اندوهش) مینشیند بر واکنشها و لایک ها متمرکز میشود. به کسانی برای گرم تر شدن این نمایش به نوشتن کامنت میپردازند پاسخ میدهد و احیاناً در آن پاسخ بیش از پیش به نمایش دادن فرم زندگی خود در زمان زنده بودن آن حیوان هم میپردازد. یعنی به واقع تلاش میکند تا متمایز بودنش را با سطح جامعه به همگان نشان دهد.
سمیعی میگوید: «دقت در این متنها برای پژوهشگری که موضوع مطالعه او جامعه یا دگرگونیهای سبک زندگی است نکات قابل تاملی در پی دارد. مثلا وقتی یادداشت خودکشی صادق هدایت را میخوانید به وضوح میبینیم که او به انتهای خط رسیده اما یادداشت خودکشی کسی مانند غزاله علیزاده گویای این است که وقتی آدمی به فاجعهای به نام خودکشی رسیده چگونه باز هم دست از نمایش دادن خود برنمیدارد. به نظرم این بحران انسان معاصر است. انسان معاصر تهی شده از فرهنگ و اصل خود.»
رابطه حیوانات خانگی و بردهداری
این کارشناس مسائل فرهنگی در ادامه میافزاید: «در دوره باستان دو نوع برده وجود داشت. بردگانی که برای استثمار و برای کار کردن از وجودشان بهرهبرداری میشد و همچنین بردگانی که حالت نمایشی داشتند. مثلاً دو نفر را میگماردند که پشت سر تخت پادشاه بایستند و تنها شاید بادبزنی را تکان میدادند و یا بردگان جنسی که امروزه در غرب مدعی تمدن پیش رو دوباره باب شده است. امروزه اغلب حیوانات خانگی حکم بردگان نمایشی را دارند. چنانکه میدانیم بسیاری از آنها نیز با جرح و تعدیل ژنتیکی به وجود آمدهاند.»
علیرضا سمیعی در پایان خاطرنشان ساخت: «این استفاده تزئینی از حیوانات خانگی که با جرح و تعدیل ژنتیکی آنها نیز همراه است دقیقه معادل همان بردهداری به شکل نمایشی در قدیم است و این عملاً مقارن فعالیتهای ضد محیط زیستی انسان معاصر است که به طبیعت حمله میکند و با جرح و تعدیل طبیعت و با شکنجه طبیعت سعی میکند از آن بهرهبرداری یا سوءاستفاده بیشتری کند. این از روح تجاوزکارانه انسان معاصر سرچشمه میگیرد و کاملاً با نگهداری حیوانات مفید در خانه در گذشته و در فرهنگ ما بوده متفاوت است. برای نمونه روای میگوید به خانه امام صادق(ع) رفتم و در خانه آن بزرگوار یک جفت کبوتر دیدم. خوی تجاوزکارانه انسان معاصر باعث شده که او نتواند با طبیعت زیستی مسالمتآمیز داشته باشد.»
نکته اینجاست که انسان در گذشته و در فرهنگ غنی اسلامی – ایرانی اگر حیوانی را نگهداری میکرده آن را دستخوش تغییرات ژنتیکی نمیکرد و یا آن حیوان را زندانی نمیساخت. آن حیوانات معمولاً با میل خویش در آن محیط میزیستند.