مقاومت؛ تنها گزینه پیش روی کشمیری ها-راهبرد معاصر
پرونده کشمیر اشغالی/4

مقاومت؛ تنها گزینه پیش روی کشمیری ها

محمد جنید، فعال سیاسی کشمیری در یادداشتی اختصاصی برای راهبرد معاصر ضمن شرح مجملی از آن چه که در کشمیر می گذرد، از مقاومت 70 ساله مردمان این سرزمین در قبال اشغالگری هند می‌گوید.
محمد جنید؛ استاد کشمیری کالج ماساچوست
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۰ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ - 2019 September 04
کد خبر: ۲۰۶۳۰

به گزارش راهبرد معاصر؛ کشمیر اکنون در مرحله ای بسیار حساس از ابهام ژئوپلیتیکی است. هند که دو سوم این منطقه را می گرداند به صورت یکجانبه توافق تاریخی را، با توهین به کشمیری ها و شوکه کردن آن ها، پاره کرد. در واقع هنوز اکثر کشمیری ها نمی دانند چه اتفاقی دارد می افتد. ناگهان جمع زیادی از نیروهای نظامی هند به این منطقه سرازیر شدند و تمامی ارتباطات با بیرون را قطع کردند. حتی 5 روز بعد از آن که پارلمان هند تصمیم گرفت ماده 370 را بازنگری کرده و بند A-35 را از آن بردارد، دو مرکز ارتباطی قدیمی و سنتی که هند و کشمیر را به هم وصل می کرد از کار افتاد و 10 میلیون کشمیری کاملا از جهان بیرون جدا شدند. این اقدامات هند تحت نظارت دولت این کشور است که دست جناح راستی های هندوست و جنوب آسیا را به سال 1947 برگردانده؛ وقتی درگیری های خونین به جدایی پاکستان و هند از یکدیگر انجامید. در نتیجه این درگیری ها، کشمیر شوربختانه به دو قسمت تقسیم شد و کشمیری ها مجبور شدند با دو دولت مقابله کنند. اگر لغو ماده 370 باعث استقلال کشمیر می شد، البته مردمان این سرزمین جشن می گرفتند ولی مشکل اینجاست که با این تصمیم، موجدیت کشمیری ها به خطر افتاده. حالا ترس چندین دهه ای آن ها به واقعیت نزدیک می شود و پروژه های استعماری شهرک سازی به جریان می افتد. چنین واهمه ای البته بی ریشه نیست.

 

در 1947، وقتی بریتانیا از شبه قاره هند بیرون رفت، دولت پادشاهی جامو-کشمیر به استقلال دست یافت. این دولت هندو بود و طبیعی است که محبوبیتی در میان اکثریت مسلمان این خطه نداشته باشد.  حکومت مونارشی هندو مختار شد که بین هند با اکثریت جمعیت هندو و پاکستان با اکثریت مسلمان، یکی را برگزیند. پر واضح است که هند را انتخاب کرد. البته در این مقطع جامو-کشمیر تنها در مسائل و ارتباطات خارجی و سیاست های دفاعی تابع هندوستان بود و در باقی موضوعات تا حد زیادی استقلال داشت. ولی کمی بعد جنگ میان پاکستان و هند بر سر کشمیر درگرفت. جنگی که در انتها شورای امنیت سازمان ملل با فراخواندن به برگزاری همه پرسی به آن پایان بخشید.

 

در آن برهه و حتی حالا، کشمیری ها بیشتر ترجیح می دهند که مستقل باشند ولی بخش کوچکی از سیاسیون کشمیری با امتیازات و ضمانت های اندکی که از رهبران هند گرفتند، راضی شدند که تحت اداره هندو ها بمانند. هند متعهد شده بود که خودمختاری کشمیر باقی بماند و به بافتار جمعیتی آن دست نخورد. در همین راستا ماده 370 در قانون اساسی هند گنجانده شد که خودمختاری این ناحیه را برسمیت می شناخت و به آن اجازه می داد که قانون اساسی، پرچم، نخست وزیر و رئیس جمهور خود را داشته باشد. قوانین داخلی هند نمی توانست در کشمیر بدون انجمن دولتی منتخب مردم این سرزمین، به اجرا در آید. بخش A-35 قانون اساسی هند تعهد می داد که هیچ هندی به صورت دائمی در این منطقه سکنی نگزیند. تنها راه اصلاح این بخش و این ماده هم طبق قانون، تائید اکثریت انجمن دولتی منتخب جامو-کشمیر بود. اما باز هم قانون شکنی رخ داد. نوامبر گذشته انجمن دولتی منتخب خودسرانه منحل شد و یک فرماندار هندی کنترل کامل ادارات را بدست گرفت.

 

مسیری که به لغو تنها نقطه امید حقوقی کشمیری‌ها ختم شد

طی 70 سال گذشته، دولت هند به طرق مختلف به دنبال بی اثر کردن خودمختاری کشمیر بوده است. این منطقه هیچگاه از شر قوانین داخلی هند در امان نماند و حتی فراتر از این، ایالتی در هند بوده که بیش از هر ایالتی دیگری دولت در آن دخالت مستقیم کرده. انتخابات ها در فضای بسیار بسته برگزار می شوند و حکومت های خودمختار طبق میل دهلی منحل می گردند. سربازان دهلی در کشمیر، کاملا از پیگرد جرائم نقض حقوق بشری مصون شده اند. با تمام این اوصاف، باز هم ماده 370 برای کشمیری ها اهمیت داشت چون نمادی از هویت متفاوتشان محسوب می شد. بند امیدی که می توانستند با آن به استقلال چشم بدوزند. اکنون با حذف ماده 370 به صورت یکجانبه، هر گونه دسترسی حقوقی کشمیری ها به هند قطع شده و این سرزمین به زور و بدون رضایت ساکنان به هندوستان ضمیمه گشته.

 

حذف بخش A-35 البته اهمیت بیشتری دارد. طبق این بخش که یادگار قوانین پیش از 1947 است، تنها اهالی کشمیر می توانند در این منطقه صاحب ملک شوند. ملی گرایان هند سال ها به دنبال لغو این قانون بودند تا بتوانند در کشمیر صاحب ملک شوند. حزب BJP که یکی از شاخه های سازمان RSS است علنا گفته اند که اکثریت مسلمان کشمیر برای هند مشکل هستند و پیشنهادش این است که با شهرک سازی برای هندوها در کشمیر، مشکل استقلال طلبی آن ها برای همیشه حل خواهد شد.

 

در دهه 90 با بالا گرفتن موج استقلال طلبی در کشمیر، تغییر بافتار جمعیتی در ابعاد گسترده به عنوان یک راه حل در میان جناح راستی هندوها بیشتر محبوبیت یافت. این روش از اسرائیل در فلسطین اشغالی یا نازی های آلمانی الهام می گیرد. از همان موقع کشمیری ها تحت اشغال نظامی زندگی می کنند. بیش از 80 هزار کشمیری کشته شده اند و هزاران نفر در زندان اند. درصد قابل توجهی از جمعیت کل ایالت با سرکوب پلیس هند معلول شده اند.

 

وقتی نارندرا مودی، شخصی که یک عمر در RSS عضویت دارد در 2014 قدرت را بدست گرفت، جناح راست هندو از فرصت استفاده کرد و برنامه هایش برای کشمیر را به اجرا گذاشت. در اخبار شبکه اصلی هند، هندوها به قیل و قال علیه ماده 370 و بخش A-35 برخاستند و مدعی شدند که این قوانین به صورت غیر منصفانه ای کشمیر را در وضعیت ویژه قرار داده. آن ها می گفتند که چندین ایالت دیگر هم در هند وجود دارد که مانند کشمیر هستند و بدون خودمختاری، هرگز مورد تهاجم قرار نگرفته اند. مشخص بود که کشمیر با اکثریت جمعیت مسلمان، هدف یک هجمه رسانه ای قرار گرفته است. جناح راست، اپوزیسیون را به باد انتقاد گرفت که مانع از تلاش مودی برای عادی کردن شرایط کشمیر به عنوان یک ایالت هند می شوند.

 

موقعیت کشمیر پس از لغو ماده 370 و بخش A-35

اکنون اما موقعیت کشمیر با لغو قانون 370 و بخش A-35 حتی از یک ایالت عادی هند هم پایین تر آمده. کشمیر تبدیل به یک دولت دو چهره شده که رسما نام آن را "سرزمین های متحد" گذاشته اند. سرزمین های متحد در هند مستقیما از سوی دهلی اداره می شوند و همین به دولت هند فرصت اعمال خشونت بی حد و حصر خواهد داد.

 

برای نزدیک به دو سده، در منطقه جامو-کشمیر امروزی سه شبه ایالت وجود داشته است: لاداخ، جامو، کشمیر. گرچه این تقسیم بندی تا حدودی باعث اصطحکاک درونی می شد ولی همزمان کثرت گرایی نژادی و دینی را حفظ می کند. با اعمال وضعیت جدیدی که هند می خواهد، کاملا ساختار جمعیتی و توازن آن از بین می رود. اکنون لاداخ که جمعیت اندک و پراکنده دارد و بودائی ها در آن کمی از مسلمانان بیشترند، خود یک سرزمین اتحادیه می شود. جامو و کشمیر سرزمین اتحادیه دیگر. مردم این دو منطقه با یکدیگر، به اندازه مردم لاداخ با جمعیت بسیار کمتر به یک اندازه قدرت سیاسی خواهند داشت.

 

در تمام طول پژوهش یک دهه ای خودم پیرامون کشمیر و جامعه و سیاست آن، حتی به یک مورد بر نخوردم که حامی لغو قوانین لغو شده باشد. حتی آنان که خواستار باقی ماندن به عنوان یک سرزمین خودمختار ذیل هند بودند هم به چنین چیزی گرایش نداشتند. اکثر کشمیری ها واهمه پاکسازی قومی و نژادی از سوی دولت هند دارند و برای همین گزینه استقلال در این خطه پر طرفدار شده.

 

کشمیر راهی جز مقاومت ندارد

داستان 70 ساله کشمیر خودمختار ذیل پرچم هند، مملو از تضعیف سیاسی، تضییع حقوق دموکراتیک و سرکوب خشونت آمیز است. حالا کشمیری ها با از هم پاشیدگی و محروم شدن از میراث خود هم مواجه می شوند. با افزایش آگاهی نسبت به آن چه که رخ داده، کشمیری ها بیشتر و بیشتر به خشم آمده اند. هند آن ها را به سوی فوران یک مقاومت دیگر سوق می دهد. برای کشمیری ها راه دیگری نمانده است.

ارسال نظر