سناریوی تجزیه یمن-راهبرد معاصر

سناریوی تجزیه یمن

یمن که تا سه دهه گذشته به یمن شمالی و جنوبی تقسیم می‌شد و بعد از آن به اتحاد رسید اینک با توطئه جدید عربستان و امارات برای تجزیه و تقسیم مجدد روبه‌رو شده است؛ توطئه‌ای که باید با هوشیاری یمنی‌ها سریعا خنثی شود؛ زیرا این طرح موجب می‌شود مجددا دوره جنگ‌های داخلی که نتیجه‌ای جز ویرانی برای این کشور نداشته به یمن بازگردد.
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۶ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۸ - 2019 August 31
کد خبر: ۲۰۸۴۷

به گزارش راهبرد معاصر؛ یکی از راهبردهای اصلی آمریکایی‌ها در غرب آسیا که سال‌هاست به دنبال آن هستند، تجزیه و تقسیم کشورهای منطقه غرب آسیا در راستای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی است. این راهبرد از سال 2006 به این‌سو با جدیت بیشتری دنبال می‌شود اما با عقیم ماندن توطئه «خاورمیانه بزرگ» در لبنان، سوریه و عراق، نگاه غرب این بار به یمن معطوف شد. این کشور ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی با کنترل و برخورداری از تنگه‌های استراتژیک دنیا از جمله باب‌المندب اهمیت بسیار زیادی در منطقه دارد. لذا اشغال یا تجزیه این کشور بخشی از پازلی آمریکا برای تحت‌فشار قرار دادن قدرت‌های منطقه ازجمله جمهوری اسلامی ایران طراحی کرده است. در همین راستا، ائتلاف سعودی با پشتیبانی اطلاعاتی – لجستیکی آمریکا حدود پنج سال است که حمله گسترده‌ای را به یمن آغاز نموده است. بهانه اصلی این حمله در ابتدا، بازگرداندن «عبد ربه منصور هادی»، رئیس‌جمهور مستعفی و فراری یمن به قدرت بود اما به تدریج با قدرت گرفتن انصارالله و ارتش یمن، عربستان و امارات در جنوب این کشور دچار اختلافاتی شدند که با خروج امارات از یمن و آغاز درگیری در عدن و سایر شهرهای جنوبی یمن بین نیروهای طرفدار عربستان و امارات، بحث تجزیه یمن دوباره و پس نزدیک به سه دهه مطرح شده است.

 

یمن؛ از جدایی تا اتحاد

یمن تا اوایل نیمه دوم قرن بیستم تحت حاکمیت زیدیان بود و ساختاری یکپارچه داشت، اما در سال ۱۹۶۲ میلادی، افسران ارتش یمن علیه امام محمد بدر دست به کودتا زدند و جمهوری یمن را تأسیس کردند. این امر موجب بروز جنگ‌های داخلی در یمن شد که یک سوی آن طرفداران جمهوری و سوی دیگر سلطنت‌طلبان بودند. این درگیری‌ها سرانجام باعث شد که یمن به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شود و جمهوری دموکراتیک خلق یمن در ۳۰ نوامبر ۱۹۶۷ در قسمت جنوبی یمن شکل گیرد. این جدایی میان دو یمن وجود داشت تا اینکه در دهه هشتاد قرن بیستم، گفت‌وگوهایی برای اتحاد میان دو یمن انجام پذیرفت که در نتیجه آن، جمهوری یمن در ۲۲ مه ۱۹۹۰ از اتحاد جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک خلق یمن(یمن جنوبی) به وجود آمد.

 

علی عبدالله صالح که از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ میلادی رئیس جمهور یمن شمالی بود، پس از اتحاد یمن جنوبی و شمالی، همچنان رئیس جمهور ماند و از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۱ میلادی ریاست جمهوری یمن را بر عهده داشت. دوران حکومت وی بسیار طولانی بود و سرانجام در جریان بیداری اسلامی برکنار شد.

 

پس از برکناری علی عبدالله صالح، دولت یمن کوشید طی اصلاحاتی مردم را راضی کند، اما این اتفاق نیفتاد و مردم یمن مجددا دست به اعتراض زدند. این اعتراضات که با رهبری انصارالله یمن پیگیری می‌شد در تابستان ۱۳۹۳ به اوج خود رسید. مردم سه خواسته اساسی داشتند که عبارت بودند از «سرنگونی دولت فاسد، لغو دستور آزادسازی حامل‌های سوخت و اجرای نتایج کنفرانس گفتگوی ملی». سرانجام حوثی‌ها توانستند پس از تصرف بخش‌های مهمی در صنعا پایتخت یمن، دولت را به پای میز مذاکره بکشانند.

 

توافق نهایی برای حل بحران اخیر در یمن میان رئیس جمهوری و رهبران انصار الله در صنعا روز شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۳ با نظارت جمال بن عمر، فرستاده ویژه سازمان ملل به یمن صورت گرفت. بر اساس این توافق، دولت «باسندوه» برکنار شد و با روی کار آمدن انصارالله در صحنه سیاسی یمن، دولت جدیدی در این کشور تشکیل شد که ریاست آن را خالد بحاح بر عهده داشت. اما حوادث به گونه‌ای پیش رفت که خالد بحاح از نخست وزیری استعفا داد و منصور هادی نیز از عدن به صنعا رفت. این رفتار منصور هادی واکنش حوثی‌ها را به دنبال داشت و سرانجام منصور هادی به عربستان فرار کرد. پس از فرار منصور هادی به عربستان، سعودی‌ها از سال 2015 به بهانه بازگرداندن منصور هادی به قدرت با تشکیل ائتلافی، حملات خود را علیه مردم یمن آغاز کرده‌اند.

 

درگیری عدن و تلاش برای تجزیه یمن

سناریوی نخست: تجزیه یمن با هماهنگی عربستان و امارات

اولین سناریوی محتمل که می تواند تبیین‌گر آینده یمن باشد امکان پایان دادن سریع به جنگ از طریق تن دادن به امر واقع در تحولات این کشور یعنی تجزیه یمن به دو بخش شمالی و جنوبی می باشد. در طی یک ماه اخیر نشانه های مختلفی از وضعیت‌سنجی شرایط از سوی ریاض برای چگونگی خروج آبرومندانه از بن بست جنگ در یمن مشاهده شده است. ماه گذشته میلادی عبدالله المعلمی نماینده و سفیر عربستان در سازمان ملل در سخنانی در مقر این سازمان در نیویورک گفت، کشورش به دنبال جنگ با ایران نیست و زمان آن فرا رسیده که جنگ یمن فروکش کند و به پایان برسد. وی همچنین تصریح کرد: عربستان خواهان جنگ با ایران چه در یمن و چه در هر جای دیگری نیست.

 

این سخنان هنگامی که می تواند به عنوان نشانه ای از تلاش ریاض برای خروج سریع از باتلاق یمن درک شود که روند تسلط و کنترل انصارالله بر تحولات جنگ و حتی توانایی آنان در حمله به تأسیسات نفتی عربستان طی ماه های اخیر مورد توجه قرار گیرد. درحالی که عربستان هر روز با شکست برنامه‌هایش در یمن مواجه می شود انصارالله یمن بر توانایی های نظامی خود می افزاید به صورتی که کارشناسان از یک جهش کیفی مهم در جنگ بویژه پس از شلیک یک موشک بالستیک به مرکز صنایع نفتی سعودی در شهر الدمام خبر می دهند. حملات دردناک انصارالله با ناتوانی سامانه‌های دفاع هوایی عربستان به ویژه سامانه پاتریوت در جلوگیری از اصابت این موشک ها به اهدافشان رو به رو شده است. در واقع اکنون هدف عربستان پیروزی بر یمنی‌ها نیست بلکه هدف کاستن حملات مرگبار یمنی ها است. از سوی دیگر نباید از فشارهای روز افزون بین المللی علیه جنایات سعودی ها در یمن چشم پوشی کرد به صورتی که برخی کشور‌ها ممنوعیت فروش سلاح به ریاض را آغاز کرده‌اند. در این میان مسأله اصلی اما ناتوانی ریاض در بازگرداندن آنچه که دولت قانونی می‌خواند به صنعا می باشد که با اتفاقات اخیر در عدن این رویا نیز کاملا بر باد رفته شده است.

 

دراین شرایط از نگاه عده ای، سفر محمد بن زاید ولیعهد اماراتی ها به عربستان که با محوریت موضوع تحولات عدن می باشد می‌تواند نشانگر توافقات پشت پرده ریاض و ابوظبی بر سر توافق برای تجزیه یمن و سپس شروع روند پایان دادن به جنگ با انصارالله باشد.

 

برخی از کارشناسان یمنی معتقدند آنچه که اتفاق می افتد توطئه ای سعودی اماراتی برای اجرایی شدن طرح خود در جدایی جنوب از شمال یمن به صورتی که در ظاهر هیچ نقشی در آن نداشته باشند می دانند چرا که یکی از بهانه های ائتلاف عربی به رهبری عربستان برای حمله به یمن دفاع از حکومت شرعی و تمامیت ارضی یمن بود و این با اهداف آنها در یمن در تضاد است.

 

اخیرا توکل کرمان، فعال حقوق بشر یمنی و برنده جایزه صلح نوبل، درباره طرح متجاوزان سعودی و اماراتی برای تجزیه یمن پرده برداشت. او در صفحه شخصی خود در پایگاه اجتماعی توئیتر نوشت: می‌توان گفت که اختلافات بین عربستان سعودی و امارات در یمن صوری است.

 

در حقیقت امروز بعد از 5 سال شکست مطلق در یمن، ابوظبی و ریاض با به راه انداختن جنگ در عدن می خواهند بار دیگر مسئله جدایی جنوب از شمال را مطرح کرده تا بتوانند مزدوران خود را در منطقه تثبیت کنند. این سناریو از سخنان ضاحی خلفان معاون رئیس پلیس دبی در خصوص تحولات یمن کاملا پیداست. وی با مطرح کردن سخنانی گستاخانه اعلام کرده که اراده مردم جنوب آزاد است و اراده مردم شمال نیز آزاد است. منطق می‌گوید که جنوبی‌ها هرگز رئیس جمهور شمال را قبول نمی‌کنند و شمالی‌ها هرگز رئیس جمهور جنوب را نخواهند پذیرفت. پیش از این شمال یمن از جنوب این کشور جدا بوده است. خلفان با مطرح کردن طرح شمال و جنوب یمن، از ساکنان جنوب یمن خواست تا اعلام استقلال کنند.

 

این سخنان یک مقام مسئول در امارات بیانگر نقشه این کشور با همدستی عربستان برای یمن است. اماراتی‌ها و سعودی‌ها که بعد از ۵ سال از آغاز تجاوز به یمن نتوانسته اند دستاورد نظامی چشمگیری در این کشور محقق کرده و مناطق مهم و حیاتی کشور‌های خود را در تیرس حملات نیرو‌های مقاومت یمن می‌بینند اینک برای فیصله دادن به بحران یمن دست به دامن توطئه تجزیه این کشور شده اند.

 

اگرچه این سناریو از دلایل و شواهد منطقی و واقعی برخوردار است اما آنچه در این سناریو نادیده گرفته شده است موضوع منافع حتمی عربستان در جلوگیری از شکل‌گیری دولت مستقل شمال به رهبری انصارلله و حوثی ها از یکسو و همچنین از بین رفتن کامل نفوذ و جای پای عربستان در جنوب با قدرت گرفتن تجزیه طلبان نزدیک به امارات می باشد.

 

در واقع امارات، اصلی ترین برنده تجریه یمن و تشکیل یمن جنوبی خواهد بود. امارات در یمن، به دنبال افزایش نقش و نفوذ خود در شبه‌جزیره عربستان، استقلال یا ایجاد فدرال جنوبی به‌منظور افزایش نقش خود در آنجا و نیز جلوگیری از تبدیل شدن بندر عدن به‌عنوان رقیبی برای دبی است. این در حالی است که عربستانی‌ها تجزیه دوگانه‌ی شمالی- جنوبی یمن را به‌عنوان یک تهدید می‌نگرند، اتفاقی که موجب می‌شود ضمن حفظ تهدید انصارالله در شمال و دسترسی این جنبش به باب‌المندب، یمن جنوبی و بنادر آن تحت نفوذ اماراتی‌ها قرار بگیرد.

 

سناریوی دوم: تجزیه یمن طرح مورد نظر امارات

یکی از سناریوهای پیرامون تجزیه یمن پیگیری این طرح توسط امارات به تنهایی صورت می‌گیرد. پیش از این نیز هشدارهایی درخصوص طرح امارات برای تسلط بر استان عدن یمن مطرح شده بود. حمله نیروهای تحت حمایت امارات به کاخ ریاست جمهوری معاشیق در حالی رخ داد که امارات اخیرا اعلام کرده بود که قصد خروج نیروهایش از جنوب یمن را دارد و حتی گام‎هایی در این زمینه برداشته است، اما برخی گزارش‌های خبری حاکی است که امارات در حال جایگزینی شبه‌نظامیان با تجربه با نیروهای اماراتی است. این در حالی است که شبکه الجزیره قطر تاکید کرده که اعلام عقب‎نشینی نیروهای اماراتی از جنوب یمن، در حقیقت نقشه ابوظبی برای تسلط کامل بر استان عدن بود. از زمان آغاز حمله ائتلاف سعودی به یمن در سال 2015 میلادی، امارات بازیگری اساسی بوده است. در حالی که هدف ریاض بازگرداندن عبدربه منصور هادی رئیس‌جمهور مستعفی یمن به قدرت و مقابله با جنبش انصارالله این کشور بوده است؛ تمرکز ابوظبی اکثرا روی جنوب یمن و آموزش نیروهای امنیتی برای تامین انتظارات ژئوپلیتیکی ویژه خود بوده است. اهداف بلندمدت امارات به‌طور روز افزون آشکار می‌شود که شامل تقسیم یمن و ایجاد یک کشور دوست در جنوب این کشور است که این امر می‌تواند امنیت تجارت از طریق بندر عدن را با سایر مناطق جهان و بهره‌برداری از منابع طبیعی یمن و اعمال سلطه منطقه‌ای را تامین کند.

 

در این میان عدن بخشی از نقشه راه امارات برای تبدیل شدن به بازیگر اصلی در عرصه تجارت و دریانوردی در منطقه است. آنچه امارات در نظر دارد گسترش نفوذ تجاری در منطقه‌ای است که از خلیج فارس تا دریای مدیترانه امتداد ‌یابد. در واقع براساس این سناریو، امارات به تنهایی به دنبال تجزیه یمن بوده و سعی دارد با هدف تسلط بر بنادر یمن جنوب این کشور را تحت سلطه خود داشته باشد.

 

نتیجه‌گیری

یمن که طی دهه‌های گذشته به یمن شمالی و جنوبی تقسیم می‌شد و بعد از آن به اتحاد رسید اینک با توطئه جدید کشور‌های متجاوز برای تقسیم مجدد آن رو به رو شده است؛ توطئه‌ای که باید با هوشیاری مردم این کشور سریعا خاموش شود چرا که یمنی‌ها باید برای محافظت از اتحاد و استقلال کشورشان با متجاوزان بجنگند و نگذارند دستاورد یمن متحد در جریان این تجاوز ۵ ساله از بین رفته و مجددا دوره جنگ‌های داخلی که هیچ نتیجه‌ای جز ویرانی برای این کشور نداشته به یمن بازگردد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده