به گزارش راهبرد معاصر ، بیش از شش سال از عمر دو دولت یازدهم و دوازدهم میگذرد و در این سالها نقطه ثقل سیاست ها و رویکردهای این دو دولت روی یک پاشنه چرخیده و آن هم اهرم «مذاکره» بوده است. از همان تبلیغات انتخاباتی، حسن روحانی تلویحا بحث مذاکره با آمریکایی ها را مطرح کرد و پس از پیروزی و استقرار دولت هم بلافاصله مقدمات مذاکرات هستهای را کلید زد. مذاکراتی که هرچند به ظاهر با 5+1 بود ولی به تعبیر بسیاری از کارشناسان مذاکره غیر مستقیم ایران و آمریکا بود.
رهبر انقلاب در این مدت مدام با ارائه رهنمودها و طرح شروطی سعی میکردند در عین پشتیبانی از مذاکرهکنندگان مذاکرات را به بهترین نتیجه ممکن برسانند که البته میزان توجه به این رهنمودها و شروط، با میزان نتیجهبخش بودن مذاکرات به نفع ایران رابطه مستقیمی داشت. رابطهای که به زعم بسیاری از کارشناسان از سوی مذاکرهکنندگان برقرار نشد.
مذاکرات انجام و برجام امضا شد ولی از همان ابتدای عقد برجام، دولت سابق آمریکا تحریم های جدیدی علیه کشورمان اعمال کرد و روح برجام را مورد تعدّی قرار داد. دونالد ترامپ پیروز شد و کمی نگذشت که بصورت رسمی از برجام خارج شد. این اقدام ترامپ برجام را به یک سراشیبی سقوطی انداخت که اصلیتری حامیان آن نیز روز به روز از آینده برجام ناامیدتر شدند و حتی اروپا نیز علیرغم امیدواری دولت و اصلاحطلبان نتوانست خروج آمریکا را از برجام جبران کند.
سیدمصطفی میرسلیم که از منتقدین برجام است میگوید اصل مذاکره مذموم نیست؛ آنچه خطا است آزموده را برای چندمین بار آزمودن است.
او معتقد است که ما همواره در تعامل با اقتصاد جهانی بوده و هستیم و پشت درهای بسته و بدون مبادلۀ تجاری با سایر کشورها کار نمیکرده ایم؛ پس طبیعی است که تحریمها بر فعالیتهای اقتصادی ما اثر بگذارد ولی در عین حال بر این باور است که واژۀ وخیم شدن یا بحرانی شدن اوضاع اقتصادی نامناسب است و قطعا جمهوری اسلامی ایران بیدی نیست که با باد ترامپ به لرزش بیفتد.
میرسلیم ریشۀ اصلی مشکلات کنونی کشور بیشتر با ناکارآمدی دولت مرتبط میداند و بر این اعتقاد است که رئیس جمهور فکر می کرد با پیشبرد مذاکره با آمریکا یخها ذوب میشود و راه حلی برای مسائل کشور از طریق سرازیر کردن واردات با استفاده از دلارهای حاصل از فروش نفت خام بدست می آید.
جهانگیری رئیس ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی است و میرسلیم در این باره میگوید: در سال 94 این ستاد تأسیس شد ولی در این چهار سال هیچ کار فوق العاده و جهشی انجام نداده و هنگامی که اولین گزارش را فرمانده ستاد یعنی شخص معاون اول در جلسۀ مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه داد به ایشان یادآوری شد که آنچه ایشان ارائه نموده است همان فعالیتهای جاری دولت است و نه اقدامات مبتنی بر سیاستهای اقتصاد مقاومتی.
سیدمصطفی میرسلیم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که ریاست شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی را هم بر عهده دارد، در گفتوگویی با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، به بررسی ابعاد اظهارات اخیر درمورد مذاکره ایران با آمریکا پرداخته است. متن گفتوگو به شرح ذیل است:
اخیرا سخنگوی دولت مطالبی در بارۀ مذاکره رئیس جمهوری کشور ما با ترامپ مطرح کرده است مبنی بر این که اگر دربردارندۀ مصالح ملی باشد منعی ندارد. نظر شما چیست؟ا
*اصل مذاکره مذموم نیست؛ آزموده را آزمودن خطاست
میرسلیم: در عالم سیاست اصل مذاکره مذموم نیست؛ آنچه خطا است آزموده را برای چندمین بار آزمودن است. سخن نهائی ترامپ و واسطه اش مکرون این است که ایران دست از توسعۀ سلاحهای موشکی خود و دفاع از فلسطین و مستضعفان بویژه در خاورمیانه بردارد و به شرائط قبلی برجام برگردد تا آمریکا هم مثلا موافقت کند چند میلیارد دلار به ایران از اموال خودش ترحم کند! آنها در فکر منافع خود و تضعیف جمهوری اسلامی و ادامۀ روشهای ظالمانه شان در منطقه با استفاده از نوکرانشانند و فکر می کنند تحریم های اقتصادی و غیر آن، که چند سالی است بر ما تحمیل کرده اند، می تواند ما را برای مذاکرات رام کند.
*از مذاکره با آمریکا خیری به ایران نمیرسد
مگر تحریمها بر وخیم شدن اوضاع اقتصادی کشور مؤثر نبوده است؟
میرسلیم: ما همواره در تعامل با اقتصاد جهانی بوده و هستیم و پشت درهای بسته و بدون مبادلۀ تجاری با سایر کشورها کار نمی کرده ایم؛ پس طبیعی است که تحریمها بر فعالیتهای اقتصادی ما اثر بگذارد اما واژۀ وخیم شدن یا بحرانی شدن اوضاع اقتصادی نامناسب است و قطعا به لطف خدا جمهوری اسلامی ایران بیدی نیست که با باد ترامپ به لرزش بیفتد؛ این محاسبۀ آنها بسیار خام است و بزودی باطل بودن آن بر ترامپ و پادو های او روشن خواهد شد. البته اگر بتوانند مسئولان ارشد ایرانی بویژه رئیس محترم جمهوری را به پای مذاکرۀ جدیدی باز کنند منافعی نصیب خود آنها خواهد شد که هم بر آراء ترامپ در انتخابات آیندۀ آمریکا اثر می گذارد و هم برای اصلاح وجهۀ مخدوش شدۀ مکرون در داخل فرانسه مفید خواهد بود.اما پیش بینی من این است که هیچ خیری به ایران نخواهد رسید.
*ریشۀ اصلی مشکلات کنونی ناکارآمدی دولت است
پس چارۀ مشکلات موجود در کشور را کجا باید جست؟
میرسلیم: ریشۀ اصلی مشکلات کنونی کشور بیشتر به ناکارآمدی دولت برمی گردد. رئیس محترم جمهوری فکر می کرد با پیشبرد مذاکره با آمریکا یخها ذوب می شود و راه حلی برای مسائل کشور از طریق سرازیر کردن واردات با استفاده از دلارهای حاصل از فروش نفت خام بدست می آید و بدان ترتیب ادارۀ امور بسادگی و با افتخار انجام خواهد گرفت. باطل بودن این خواب و خیالها بر همگان بویژه دولت و رئیس جمهوری امروز اثبات شده است و باید حسرت فرصتهای از دست رفتۀ شش سال گذشته را بخوریم.
*چارۀ مسائل کشور سیاستهای اقتصاد مقاومتی است
فارس: چرا تعبیر حسرت خوردن را بکار بردید؟ مگر کار اساسی دیگری میسر بوده است؟
میرسلیم: البته! چارۀ مسائل کشور در راه حل بسیار کارشناسانه و منطقی است که با سیاستهای اقتصاد مقاومتی تعیین شده است. آن سیاستها در بهمن 1392 ابلاغ شد. در آن سیاستها که با همکاری متخصصان دانشگاهی و کارشناسان دولت و مجلس تدوین شد و جناب آقای دکتر روحانی نیز به عنوان عضو مجمع در سالهای قبل از 1392 در تدوین و پیشنهاد آنها سهیم بودند، هرآنچه لازم بوده است به عنوان خط مشی برای نجات کشور در شرائط تحریم و غیر آن ، پیش بینی شده است و انصافاً بهتر از آن سیاستهای کلی را برای نجات از مشکلات اقتصادی سراغ نداریم.
*اولین گزارش جهانگیری از ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی مبتنی بر اقتصاد مقاومتی نبود
آیا با تشکیل ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی در سالهای گذشته آن سیاستها به اجرا گذاشته نشده است؟
میرسلیم: ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی در سال 94 تأسیس شد ولی در این چهار سال هیچ کار فوق العاده و جهشی انجام نداده است و هنگامی که اولین گزارش را فرماندۀ ستاد یعنی شخص معاون اول در جلسۀ مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه داد به ایشان یادآوری شد که آنچه ایشان ارائه نموده است همان فعالیتهای جاری دولت است و نه اقدامات مبتنی بر سیاستهای اقتصاد مقاومتی.
اولا مدت زمان زیادی را صرف کردند برای آیین نامه نویسی. سپس بیش از سیصد طرح اجرائی تعریف کردند و برای آنها اولویت تعیین نمودند و آنها را پیوند زدند به اقتصاد مقاومتی در حالی که بعضی از کارها اصلا تناسبی با اقتصاد مقاومتی نداشت و ندارد. به نظر من مشکل اصلی از آنجا برخاسته بود که در آن ستاد، علی رغم نام پرطمطراق آن، باور کافی نسبت به اجرائی کردن اقتصاد مقاومتی به عنوان فعالیتهایی که باید در صحنۀ جنگ اقتصادی که برای ما ترسیم کرده بودند ، انجام می گرفت با روحیه ای جهادی وجود نداشت و ندارد.
ولی ظاهرا برای تسریع در امور، ستادهای استانی را نیز دولت تشکیل داده است . . .
میرسلیم: درست است که ستادهای استانی تشکیل شد ولی ماهیت طرحهای استانی با اقدامات اولویت دار مورد نظر در اقتصاد مقاومتی به صورت چشمگیری متفاوت بود. اضافه می کنم که سازو کار نظارتی که برای آن طرحها و پیشرفتشان پیشبینی کرده بودند مناسب نبود و امکان ارزیابی کارشناسی را نمیداد و نمیدهد. از بستههای مهمی نظیر حمایت از توسعۀ صادرات غیر نفتی گزارشی منتشر نشده است. همچنین از بستۀ حمایت از توسعۀ اشتغالزایی پایدار گزارشی ارائه نشده است و به نظر می رسد در سطح ارائۀ برنامه و تدوین الگوباقی مانده و ابهامات اجرائی آن فراوان است. اغراق نیست اگر بگوییم امروز عملا ستاد اقتصاد مقاومتی متوقف شده است.
فارس: چرا موفقیت لازم حاصل نشده است؟
میرسلیم: غیر از موضوع باور عمیق و قلبی که لازمۀ موفقیت است چند عامل مهم را می توان ذکر کرد: 1) جانمایی نادرست دبیرخانۀ ستاد که به دبیرخانۀ شورای اقتصاد واگذار شده است. 2) حجم گستردۀ فعالیتهای تعریف شده در ذیل اقتصاد مقاومتی ولی برخلاف مأموریتهای اصلی اقتصاد مقاومتی و تصنعی شدن موضوع نظارت بر عملکردهای ستاد.. 3) کمتر از 20درصد طرحهای تعریف شده در ستاد قابل انتساب به اقتصاد مقاومتی است و عمدۀ طرحها جزو اقدامات جاری دستگاهها بوده است مانند عملیات برق رسانی به روستاهای دارای ده تا بیست خانوار و تکمیل 1000 کیلومتر راه روستایی و تدوین استاندارد اخلاق حرفه ای ...
معذالک هنوز امید به اصلاح و تحول در مورد طرحهای اولویت دار و جهشی اقتصاد مقاومتی وجود دارد که البته همت خاص خود را می طلبد.
منبع : فارس