به گزارش راهبرد معاصر ، «پیچیدن از راست به راست؟» پرسشی بود که روز سهشنبه یکی از روزنامههای اصلاحطلب در مورد کنشها و واکنشهای سیاسی کارگزارانیها پرسید و در گزارشی بر اساس اظهارات و مصاحبههای چهرههای موثر این حزب تحلیل کرد که کارگزارانیها تمایل دارند به راست میانهرویی همچون علی لاریجانی پیوند بخورند. این ادعایی است که سخنگوی حزب در گفتوگو با «اعتماد» تکذیب کرده و میگوید که حزب کارگزاران دست کم به اندازه انگشتان یک دست چهره سیاسی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری دارد و نیازی به ائتلاف با علی لاریجانی ندارد.
یکی از روزنامههای اصلاحطلب روز سهشنبه در گزارشی ادعایی را درمورد حزب کارگزاران سازندگی مطرح کرد مبنی بر این که این حزب متمایل به اصولگرایان طیف لاریجانی است و شاید نهچندان عیان اما به هر حال علی لاریجانی یکی از گزینههای آنها برای دو انتخابات بعدی خواهد بود. آیا کارگزاران احساس قرابتی با تفکر اصولگرایانه دارد؟
گویا این روزنامه علاقهمند است که کارگزاران از علی لاریجانی حمایت کند. وگرنه من بهعنوان سخنگوی کارگزاران سازندگی بارها در مصاحبههای مختلف توضیح دادهام که گرچه علی لاریجانی چهره سیاسی معتدلی است اما کارگزاران قصد ندارد با این طیف ائتلاف کند، ضمن این که تا انتخابات ۱۴۰۰ زمان زیادی باقی مانده است. همچنین باید فعلا منتظر ماند و دید که اساسا لاریجانی در مجلس آینده حضور دارد یا خیر و ترکیب کاندیداها در دو انتخابات پیش رو چگونه خواهد بود. فراموش نکنیم که حزب کارگزاران سازندگی جزو معدود احزابی است که دست کم به اندازه انگشتهای یک دست کاندیدای ریاستجمهوری حزبی دارد و نیاز نیست به دنبال علی لاریجانی برود.
اما آن چه در این گزارش هم بر آن تاکید شده، سیاستورزیِ موقعیت کارگزاران است که گاه الزامی نمیبینند همه حقایق را بگویند و صرفا به بیان نیمی از آن بسنده میکنند. این بیان نشاندهنده آن است که کنشهای غیر علنی کارگزاران نشان میدهد تمایل این حزب برای ائتلاف با راست معتدل بیشتر از حضور در جبهه اصلاحات است؟
کارگزاران حزبی است که متناسب با واقعیات و نیازها تصمیم میگیرد اما در مورد انتخابات و حمایت از علی لاریجانی باید گفت کارگزاران چهرههای حزبی دارند که هم رای بالاتری نسبت به لاریجانی دارند و هم مورد حمایت نظام هستند. به این معنا که ارتباط خوبی با بدنه حاکمیت دارند، پس چه لزومی دارد که ما به سمت اصولگرایان معتدل برویم.
اختلاف دیدگاه کارگزاران با بخشی از جریان اصلاحات که به نگاه مشارکتیها نزدیک است، همیشه وجود داشته است. آیا این اختلافات نیز نمیتواند منجر به تعیین مرزبندی با اصلاحطلبان و رفتن به سمت اصولگرایان شود؟
باید تاکید کنم که میان کارگزاران و سایر اصلاحطلبان یا به بیانی اصلاحطلبانی که نگاه مشارکتیها را به اصلاحطلبی دارند، اختلاف وجود ندارد بلکه آن را باید تفاوت نظر کارشناسی میان دو گروه موثر در جبهه اصلاحات دانست. اما در مورد این که آیا کارگزارانیها به راست متمایل شدهاند یا میشوند، باید گفت اساسا اصولگرایان میانهرو در عرصه سیاسی ایران جایی برای ایفای نقش ندارد و حتی تاثیرگذاریشان را به نفع رادیکالهای این جریان از دست دادهاند. در واقع گرچه نیروهای لایق میان آنها وجود دارد اما اصولگرایان میانهرو در جبهه خودشان هم تنها هستند. در همه دنیا مرسوم است که روی اسب برنده شرط میبندند. کارگزاران هم روی اسب بازنده شرطبندی نمیکند. اصولگرایان میانهرو بازارشان را از دست دادهاند و فعلا یک سوی سیاست جولانگاه نیروهای رادیکال این جریان شده است، بنابراین هیچ احتمالی مبنی بر نزدیک شدن به راست میانهرو برای کارگزاران سازندگی وجود ندارد.
اخیرا غلامحسین کرباسچی از جایگاه دبیر کل حزب کارگزاران اظهاراتی در مورد رهبری سیدمحمد خاتمی در جریان اصلاحات داشته است. به نظر شما اینگونه مواضع در دامن زدن به چنین برداشتهایی نقشی نداشته است؟
در مورد مواضع آقای کرباسچی و اظهارات او در خصوص مدیریت جریانی مفصل توضیح داده و تاکید کردهام که ما رهبری کاریزماتیک خاتمی را قبول داریم، ضمن این که این جریان باید اصلاحاتی در شیوه مدیریت سیاسی خود انجام دهد.
این گزارش فارغ از اظهارات کرباسچی به اظهارات باقی اعضای حزب همچون عطریانفر استناد و تحلیل کرده این سبک از اظهارات برای جلب توجه نهادهای رسمی است و مصرف انتخاباتی دارد.
کارگزاران همیشه برای مدیریت عالی نظام و سیاستهای کلی کشور احترام قائل بوده و این موضوع را از لوازم اصلاحطلبی میداند. اصلاحطلبی که بخواهد با رعایت قانون دست به اصلاح بزند، باید از سیاستهای کلی نظام حمایت کافی داشته باشد.
اما در شرایطی که همه از رایزنی با شورای نگهبان برای بازتر شدن فضا صحبت میکنند، وقتی عطریانفر میگوید: «کسانی که درباره آزادی انتخابات بدون شورای نگهبان سخن میگویند، حتما در دایره نظام سیاسی ایران مردود هستند.» آیا این حمایت از سیاستهای کلی است؟
قطعا ما نیز با رایزنی با شورای نگهبان و بازتر شدن فضای انتخاباتی موافق هستیم اما شورای نگهبان سیاستگذار کلی نظام نیست بلکه یک نهاد داوری است که با انتقاداتی جدی مواجه است. البته من این نقل قول آقای عطریانفر را ندیدهام اما باید گفت شورای نگهبان از منظر ما ناظر بر انتخابات است و اختلاف نظر بین ما و شورای نگهبان به دلیل تفسیر این نهاد از قانون نظارت و در واقع قائل شدن حق نظارت استصوابی برای خود است.
اینگونه مواضع اما میتواند مصرف انتخاباتی در راستای تایید صلاحیت بیشتر نیز داشته باشد.
این حرف بیخودی است. شورای نگهبان بخشی از قانون اساسی است و ما معتقدیم که نظارت شورای نگهبان باید در چارچوب قانون باشد. اختلاف نظر ما در مورد نظارت فراتر از قانون است.»
منبع : ایسنا