عضو ارشد مجاهدین انقلاب اسلامی: بی قید و شرط وارد انتخابات می شویم/ کار سپاه در زدن پهپاد به جا بود/طیفی از اصلاح طلبان شانه به شانه ضد انقلاب زده اند
محمد سلامتی در این گفتگوی تفصیلی به تشریح راهبرد اصلاح طلبان در قبال انتخابات آتی پرداخته و با وضع هرگونه شرط و شروطی برای مشارکت در انتخابات مجلس مخالفت کرده است.
به گزارش راهبرد معاصر؛ کمتر از شش ماه تا برگزاری انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی زمان باقی مانده است، مدتی که احزاب و جریان های سیاسی را برای حضور بیش از پیش در این انتخابات و جلب نظر مساعد جامعه به تکاپو انداخته است. در این میان اما، حضور جناح تندرو اصلاح طلب و در راس آنها اعضای ارشد سازمان منحله مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب منحله مشارکت ایران اسلامی و تاکیدشان بر حضور کامل و جامع در انتخابات بدون هیچ پیش شرطی، بیش از هر چیز جالب به نظر می آید.
جریان یاد شده که با حضور فعال در فتنه ی ۸۸ خط بطلانی بر دموکراسی و انتخابات کشیده و با تحریم انتخابات مجلس نهم عملا خود را در جایگاه اپوزیسیون نظام قرار داده بودند، اکنون و در اوج استیصال جامعه از کارنامه هم حزبی های شان در دولت و مردم، پا پس نکشیده و از حضور در گسترده در انتخابات آتی سخن به میان آوردهاند.
محمد سلامتی از اعضای ارشد سازمان منحله مجاهدین انقلاب اسلامی در این باره به گفتگویی با خبر آنلاین پرداخته که در زیر به اهم اظهارات وی خواهیم پرداخت:
- من قبلا هم پیشنهاد داده بودم که از آن جاکه نهاد نظارتی باید مورد اعتماد همه جریانات سیاسی باشد، باید بافتی بیطرف داشته باشد، لذا ترکیب اعضای شورای نگهبان باید به تعداد مساوی از عناصر دو جناح موجود در کشور باشد.
- من هم قبول دارم که اصلاح طلبها در مجلس آن گونه که انتظار مردم و خواص بود، عمل نکردند. در شورای شهر هم همین طور. شورای شهر میتوانست مسائل مهمتری را در دستور کار قرار بدهد و مثلا به جای این که فلان خیابان را به نام فلان هنرمند کنند، میبایست در ارتباط با مسائل شهری که حاد و مهم است، مثل ترافیک، جمع آوری متکدیان و ایجاد یک مرکز بازآموزی برای آنها، ایجاد مراکز مختلف برای دست فروشها و.... را در دستور کار خود قرار دهند. ما میتوانیم در ارتباط با شهرداری در حاشیه شهر مراکز تولیدی ایجاد کنیم و خیلی از بیکارها را به آنجا ببریم، هم به آنها آموزش بدهیم و هم آنها را مشغول به کار کنیم. کارهای زیادی میتوان انجام داد.
- ما در کشور به تحزب بها ندادهایم و از آن حمایت نکردهایم. وقتی نمایندگانی از سوی حزبی قدرتمند وارد مجلس یا شوراها می شوند،آنها باید برنامه حزب را پی بگیرند. حزب هم علاوه بر رصد کار نمایندگان وابسته به خود، به آن ها از لحاظ برنامه، هدایت فکری، سازماندهی و غیره کمک میکند و برای این که اعتماد مردم راداشته باشد سعی میکند کیفیت عملکرد این نمایندگان را ارتقا بخشد. اما احزاب ما ضعیف نگه داشته شدهاند و قادر به این کار نیستند. لذا اکثر کسانی که وارد مجلس یا شوراها شدهاند اکنون فاقد پشتوانه حزبی هستند. لذا آنها هرکدام به عنوان یک فرد عمل میکنند. نتیجه عمل این افراد به هیچ وجه نمی تواند شبیه نتیجه عمل یک حزب باشد. احزاب فعلی کوچک، ضعیف و آسیبپذیر و تحت فشارند. آنها بیشتر تلاش میکنند تا راهی پیدا کنند که چگونه خود را حفظ کنند.
- اصلاح طلبها از همین ظرفیت موجود هم نتوانستهاند به خوبی استفاده کنند، لذا شاید اغراق نباشد که بگویم که ۵۰ درصد ضعف به خود آنها برمیگردد و ۵۰ درصد هم به مسائلی که اشاره کردم. در حال حاضر جناح اصولگرا هم همین گونه است و نمیتواند افراد خود را خوب مدیریت کند. اگر اصلاح طلبها قدرت پیدا میکردند و قوی میشدند، آنها هم ناگزیر خود را قوی میکردند. وقتی از این طرف برنامه های درست وحسابی و مردمی مطرح میشد، آنها هم برای رقابت به دنبال برنامه های دیگری میرفتند. وقتی که تفکر ضد حزبی وجود دارد یا حداقل بیتفاوتی نسبت به تحزب، به تمام جناحها صدمه میزند.
- نباید جناحها تمام سرمایهگذاری سیاسی خود را به اشخاص ولو باداشتن پتانسیل خیلی بالا متکی کنند. احزاب هستند که ماندگارند، لذا باید تلاش شود که احزاب هرچه بیشتر ظرفیت کسب کنند. بنا براین باید طوری پیش رفت که در عرصه رقابتهای سیاسی، ظرفیتهای شخصیتها به ظرفیت احزاب اضافه شود، نه ظرفیت احزاب به ظرفیت شخصیتها. بنابراین اگر فرصتسوزی باشد، باید احزاب را مقصر دانست.
- شورای عالی سیاستگذاری بر خلاف عنوانش به گونهای نیست که خیلی در جبهه اصلاحات اختیارات داشته باشد. شورای عالی سیاستگذاری در واقع یک نوع ستاد انتخاباتی است. شاید اولین بار باشد که کسی این نکته را مطرح میکند؛ اما چون من این مشکل را در این شورا میبینم عرض میکنم. انتظاری که بر اساس عنوان باید از شورای سیاستگذاری داشت این است که تمام سیاستگذاریها در ارتباط با کارهای دولت، مجلس و شوراها باید در آنجا جمعبندی شود و از آنجا پیگیری شود که اعمال کنند. اما اینها جزء وظایف شورای عالی نیست. شورای عالی تنها کاری که انجام میدهد این است که در ارتباط با انتخابات، معیارهای انتخاب افراد را مشخص میکند و بعد هم لیست تهیه میکند و بعد از تهیه لیست، خود شورا و آقای خاتمی این لیست را اعلام میکند. بنابراین کار سیاستگذاری و برنامهریزی برای جبهه اصلاحات ندارد. این یک ضعف اساسی است.
- برای انتخابات آینده باید یک هدف کلی را در نظر گرفت. به نظر من هدف کلی از شرکت اصلاح طلبان در انتخابات آینده، باید امنیت ملی باشد. به این دلیل که چون از خارج دارد با ما برخورد میشود. یعنی آمریکا و برخی از همپیمانانش، تمام تمرکزشان متوجه این است که ایران را به زانو دربیاورند. در این جهت آنان دنبال این هستند که تضاد را در داخل کشور تشدید کنند. آمریکا میخواهد که حمایت از نظام در داخل روز به روز کاهش یابد. یعنی آرایی که در مشارکت مردمی ارائه میشود روز به روز کمتر گردد، تا آسیبپذیری ما بیشتر شود و به تبع آن امنیت ملی ما متزلزل شود. ما باید در برابر این هدف آمریکا مقاومت کنیم.
- بنابراین با این هدف، تمام تلاش ما باید این باشد که حضور گسترده مردم را در انتخابات به وجود آوریم. تمام اقشار از هر طیفی باید مشارکت کنند، شرط و شروط را باید برای بعد بگذاریم، آن هم شرط و شروطی که بحثانگیز و اختلاف برانگیز است. شما میخواهید با کسی شرط بگذاری که کاملا با شما مخالف است و باحضور گسترده مردم هم در انتخابات میانه خوبی ندارد. بنابراین کنار نمیآید. از این رو اگر قرار باشد که این هدف تأمین شود که باید تأمین شود، بدون قید و شرط باید وارد کار شد.
- من معتقدم که در این انتخابات بهتر است که هر جناح و خط فکری خودش به تنهایی وارد میدان شود. در سال ۹۴ استدلال این بود که برای پیشگیری از این که افراطیون اکثریت مجلس را به دست نیاورند، ما با اصولگراهای میانه رو متحد شویم. کار درستی بود و مؤثر هم واقع شد. اما در حال حاضر این مسئله محوریت ندارد. الان نگران نیستیم و حتی به نظر من اگر هم تعداد قابل ملاحظهای بیایند، آن حالت افراطی سابق را ندارند. در واقع شرایط این گونه اقتضا میکند و حتی اگر داشته باشند هم اشکالی ندارد چون به هر حال آنها هم نماینده بخشی از جامعه تلقی می شوند.
- من هم با این که در جرگه اصلاح طلبان هستم، میگویم کاری که سپاه کرد (زدن پهپاد آمریکا)، کاری بسیار بهجا و به موقع بود و تأثیر گذاشت و کشورهای عرب منطقه را متوجه کرد که روی آمریکا حساب باز کردن، فایدهای ندارد. در ارتباط با همین بود که بعضی از آنها به سمت ایران آمدند، به همین علت بود که از انتساب بی مورد بعضی اتهامها به ایران پرهیز کردند.
- من نگران تندروها نیستم، حتی اگر در مجلس تعدادشان بیشتر از مجلس فعلی شود، اما احتمالا کمتر خواهند بود، چون بافت اجتماعی این را میگوید که مردم به میانهروی گرایش دارند. بافت اجتماعی نشان نمیدهد که باید تندروی کرد.
- من در یک مصاحبه در مورد آقای ظریف که از تندرویهای بعضی ناراحت شده و کمرش به درد آمده بود، گفتم که وزارت خارجه نباید از حرف تندروها کمرش به درد آید، باید از اینها استقبال کند، چون میتواند حرفهایشان را در مذاکرات خرج کند و بگوید افرادی هستند که این برخورد و دیدگاه را دارند و اینها شخص نیستند، نماینده بخشی از جامعه هستند و ما نمیتوانیم حرف آنها را نادیده بگیریم و کوتاه بیاییم. شما وقتی که بخواهید در سطح بینالمللی مذاکره کنید، هم باید اسلحه در دست داشته باشید، هم برگ زیتون. گاهی از این استفاده کنید و گاهی از آن. اگر تنها از یکی استفاده کنید، کار را خراب میکند و فرقی هم نمیکند که از کدام استفاده کنید. باید از هر دو به موقع استفاده کنید.
- تا به حال یک چارچوب مشخص برای اصلاحات تدوین نشده است که مشخصا بگوییم اصلاحات یعنی قالب این چارچوب. به همین علت است که اصلاح طلبان طیف گستردهای را تشکیل میدهند. افرادی هستند که شانه به شانه ضد انقلاب میزنند و خود را اصلاح طلب میدانند و فرادی هم هستند که به اصولگراها بیشتر شبیهاند، اما خود را اصلاح طلب مینامند.