پرداخت عیدی به معلمان در اعیاد پیش‌رو صحت دارد؟ هشدار نسبت به وزش باد شدید و رگبار در تهران/ پیش‌بینی کاهش دما تا ۱۱ درجه مینو محرز: بیماری مرس خطرناک‌تر از کرونا است و میزان مرگ آن بیش از ۶۰ درصد است آغاز فعالیت سامانه بارشی و کاهش دمای هوا در برخی استان‌ها جزئیات فعالیت مراکز معاینه فنی شهر تهران در ۱۴ و ۱۵ خرداد جاده چالوس از ساعت ۱۰ یکطرفه می‌شود ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های گلستان طعمه آتش شد بازداشت اعضای باند قاچاق ۲۱ هزار گوشی تلفن همراه در بوشهر اعلام محدودیت‌های ترافیکی محور‌های پرتردد کشور از ۱۳ تا ۱۷ خرداد سخنگوی شهرداری تهران: قطع درختان چیتگر و سرخه‌حصار به دلیل آفت‌زدایی و تنش‌های آبی در سال‌های گذشته است کاهش محسوس دمای تهران از چهارشنبه تشدید بارش در ۵ استان/ احتمال وقوع سیل ابتلای مادر به سرخجه می‌تواند سبب سقط جنین شود شهادت مأمور انتظامی در خوزستان سخنگوی وزارت آموزش و پرورش: سوالات امتحان نهایی قابل لو رفتن نیست/ اگر کسی مدرکی دارد، برای بررسی ارائه کند

عشق و عاشقی پسر ۱۷ ساله با زن شوهردار!

یک زن با مراجعه به پلیس از زنی شکایت کرد که پسر نوجوانش را اغفال کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۱ - ۰۷ دی ۱۴۰۲ - 2023 December 28
کد خبر: ۲۲۰۷۷۲

به گزارش راهبرد معاصر؛ زن میانسال به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: بعد از ۷ سال زندگی مشترک پسرم «بهبود» به دنیا آمد و به همین خاطر بیش از حد مورد توجه من و همسرم بود.

وقتی کمی بزرگ‌تر شد، هرچه اراده می‌کرد برایش فراهم می‌کردیم تا جایی که سن ۱۱ سالگی همسرم برای او موتورسیکلت خرید تا غرورش نزد همکلاسی‌هایش حفظ شود، اما او به تحصیل هم اهمیتی نداد و در همان راهنمایی درس و مدرسه را رها کرد.

همسرم که قصد داشت او را مستقل و به قول خودش مرد بار بیاورد، تلاش کرد تا حرفه‌ای برای آینده اش بیاموزد. این بود که او را به یکی از دوستانش سپرد که تعمیرگاه خودرو داشت. «بهبود» در تعمیرگاه مشغول کار شد و همسرم حتی خودروی پژو ۴۰۵ خودش را به او داد تا در سرما با اتوبوس به محل کارش نرود.

خلاصه ما او را لای پر قو بزرگ کردیم، ولی حدود ۲ ماه قبل من مقدار زیادی گل زعفران از شهرستان به مشهد آوردم تا برای پاک کردن بین همسایگان توزیع کنم. یک روز که من در منزل نبودم و گوشی تلفنم در خانه جا مانده بود زن جوانی که از همسایگانم است با من تماس می‌گیرد، اما پسرم به تماس او پاسخ می‌دهد و اینگونه روابط تلفنی و پیامکی بین آن‌ها آغاز شده بود.

آن زن جوان که مطلقه است به عقد موقت یکی از اهالی محل درآمده بود، ولی به پسرم گفته است که فقط یک ماه دیگر از مدت عقد موقتش باقی مانده و دیگر دوست ندارد با همسرش به زمدگی مشترک ادامه بدهد.

وقتی من ماجرا را فهمیدم، نزد آن زن جوان رفتم و التماس کردم که دست از سر «بهبود» بردارد و به آینده خودش بیندیشد چراکه پسر من فقط ۱۷ سال دارد و باید در آینده با دختری ازدواج کند که حداقل هم سن و سال باشند! اما هنوز به خانه نرسیده بودم که «شیلا» با پسرم تماس گرفته و حرف‌های مرا به او انتقال داده بود. زمانی که وارد خانه شدم «بهبود» با عصبانیت لوازم منزل را شکست و ادعا کرد عاشق آن زن شده و به هر طریق ممکن با او ازدواج می‌کند.

پسرم در یک «توهم عاشقی» به سر می‌برد و من می‌ترسم که اگر همسر آن زن که او را به عقد موقت خودش درآورده است متوجه ماجرا شود، در آن صورت خدای ناکرده اتفاق وحشتناکی رخ خواهد داد. از سوی دیگر هم آن زن جوان با حیله‌گری پسر ۱۷ ساله‌ام را فریب داده و اکنون آبروی خانوادگی ما نیز در خطر است. حالا به کلانتری آمده‌ام تا شاید چاره‌ای قانونی برای این مخمصه تلخ پیدا کنم.

توجه به اهمیت موضوع، بررسی‌های مشاوره‌ای و روان‌شناختی این ماجرا با دعوت از پسر نوجوان در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری و با راهنمایی‌های سرهنگ قاسم همت‌آبادی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) آغاز شد. / خراسان

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار