ناگفته های پدر عماد/ نمی‌گذارم حق بچه‌ام پایمال شود-راهبرد معاصر

ناگفته های پدر عماد/ نمی‌گذارم حق بچه‌ام پایمال شود

پسر 6 ساله هوادار تیم استقلال که شامگاه دوشنبه همراه پدرش در استادیوم آزادی حضور داشت بر اثر برق گرفتگی جان باخت.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۰ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ - 2019 September 18
کد خبر: ۲۲۷۰۶
 

پدر «عماد صفی یاری» از دکه داران داخل ورزشگاه آزادی بود. او اغلب پسر کوچولویش را برای تماشای بازی‌ها به استادیوم می‌برد و دوشنبه شب نیز عماد را برای تماشای بازی پرسپولیس و صنعت نفت آبادان برده بود. نیمه اول بازی در حال پایان بود و عماد در محوطه بازی می‌کرد. پدرش به او هشدار داده بود که از مقابل چشمش دور نشود اما وقتی پدر سرگرم رسیدگی به امور دکه‌اش بود دقایقی از پسرش غافل شد. وی به تصور اینکه پسرش در حال بازی است به سراغش رفت اما ناگهان با وی در حالی رو به رو شد که میان میله‌های داربست‌های داخل محوطه گرفتار شده بود. مرد جوان وحشت زده پسرش را در آغوش گرفت اما متوجه آثار سوختگی و برق گرفتگی روی صورت و بدن پسرک شد. دقایقی بعد امدادگران اورژانس بالای سر پسربچه رسیدند که پس از معاینه اعلام کردند وی نیم ساعت قبل بر اثر برق گرفتگی جان باخته است.

 

*داربست‌هایی که برق داشت

سردار کیوان ظهیری- رئیس پلیس پیشگیری پایتخت- در رابطه با این حادثه گفت: در زمان دیدار دو تیم فوتبال پرسپولیس و صنعت نفت آبادان حادثه ناخوشایندی رخ داد و عماد که مشغول بازی و دویدن در محوطه بیرونی گیت ورزشگاه بود دچار حادثه شد. این پسر 6 ساله بین داربست‌های محوطه بعد از گیت ورودی گیر کرده بود و به علت برخورد صورتش با میله‌های داربست دچار سوختگی شده بود. افراد حاضر در صحنه با بررسی داربست‌ متوجه اتصال سیم برق به یکی از داربست‌ها شدند.

 

*تسبیب در قتل شبه‌عمد

با گزارش این حادثه بازپرس کشیک قتل پایتخت، مأموران کلانتری ١٤١ شهرک گلستان و تیم تشخیص هویت در محل حادثه حضور پیدا کرده و اتصال تیر چراغ روشنایی محوطه گیت ورودی ورزشگاه آزادی تهران به داربست فلزی را علت مرگ بچه اعلام کردند. با بررسی‌های اولیه دستورات لازم در خصوص بازداشت مقصران احتمالی توسط بازپرس کشیک قتل صادر و در اولین اقدام پیمانکار نصب‌کننده داربست فلزی بازداشت شد.

نصاب 27 ساله روز گذشته برای تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و بازپرس جنایی به اتهام تسبیب در قتل شبه‌عمد برای او قرار بازداشت صادر کرد. نصاب جوان در تحقیقات اولیه گفت: به‌عنوان نصاب داربست و پیمانکار هیچگونه سهل‌انگاری انجام نداده‌ام. حادثه بر اثر برق گرفتگی رخ داده و من کار برق انجام نمی‌دهم که بخواهم به داربست برق وصل کنم و در این رابطه هم هیچ دخالتی نداشته و به دستور پشتیبانی  ورزشگاه نصب داربست را انجام داده‌ام. زمانی هم که داشتم داربست را نصب می‌کردم تیر برقی ندیدم و از همین مسأله متعجب هستم.

 

 *گفت‌و‌گو با پدر عماد

پدر عماد که از مرگ تلخ تنها بچه‌اش شوکه است  به «ایران»  از جزئیات ماجرا گفت.

 

این حادثه چگونه رخ داد؟

 عماد داشت کنار غرفه بازی می‌کرد. حواسم به او بود و مدام می‌گفتم که مراقب باشد. مشغول فروش وسایل شدم و بعد از پایان کار متوجه شدم که از عماد خبری نیست. نگاه کردم بین دو نرده داربست ایستاده بود. صدایش کردم جواب نداد. به طرفش رفتم و دیدم که برق او را خشک کرده است. فوراً به اورژانس خبر دادم و دو دقیقه‌ای نگذشته بود که اورژانس آمد. به بچه‌ام تنفس مصنوعی دادند و کارهای احیا صورت گرفت اما بی‌فایده بود. به من گفتند که نیم ساعت از مرگ پسرم می‌گذرد. داربست‌هایی که در نزدیکی غرفه‌ام نصب کرده بودند ظاهراً برق داشته و پسرم که دستش را به داربست می‌گیرد، دچار برق گرفتگی می‌شود.

 

چه ساعتی بود؟

 10 دقیقه به 9 شب بود که متوجه ماجرا شدم.

 

عماد چند سال داشت؟

متولد 7 دی 1392 بود، هنوز 6 سالش هم نشده بود. قرار بود امسال به پیش دبستانی برود.

 

نمی‌خواستید اعضای بدن عماد را اهدا کنید؟

نشد. بچه‌ام سوخته بود. سمت چپ صورتش کاملاً سوخته بود و زمانی که او را پیدا کردیم فوت کرده بود.

 

چه مدت بود این داربست‌ها نصب شده بود؟

 2، 3 روزی می‌شد. داربست‌ها را نصب کرده بودند که بین تماشاگران ایجاد نظم به وجود بیاید.

 

همیشه او را با خود به استادیوم می‌آوردید؟

 دو سالی می‌شد که او را با خودم به استادیوم می‌آوردم. البته در بازی‌های خیلی شلوغ او را نمی‌بردم. من و عماد از ساعت 12 ظهر به غرفه می‌آمدیم و باهم آنجا را تمیز می‌کردیم. برایم حرف می‌زد و سرگرمم می‌کرد. بازی‌های والیبال را هم دوست داشت و او را برای تماشای بازی والیبال هم می‌بردم.

 

شما غرفه‌دار استادیوم هستید؟

 ای کاش غرفه‌دار نبودم. 6 ماه قبل این غرفه را گرفتم و لوازم ورزشی داخل آن می‌فــــــــــروخـــتم. می‌خواستم وضعیـــــــت زندگی‌ام بهتر شود. قبلاً با موتور کار می‌کردم و در این مدتی که به استادیوم آمدم با خودم گفتم غرفه‌داری درآمد بهتری دارد. نمی‌دانستم که چنین حادثه تلخی قرار است برایم رقم بخورد.

 

شکایت کرده‌اید؟

 بله همان موقع از مدیریت استادیوم، نصاب داربست، برقکار و پیمانکار شکایت کردم. همه باید جواب مرا بدهند. من برای اینکه خون پسرم پایمال نشود حتی حاضرم خانه پدری‌ام را بفروشم و خرج شکایت کنم. نمی‌گذارم حق بچه‌ام پایمال شود. باید جوابگوی خون بچه‌ام باشند. هیچکسی در مراسم خاکسپاری بچه‌ام شرکت نکرد.

 

انتظار داشتی چه کسانی در مراسم شرکت کنند؟

مسئولان استادیوم آزادی و ورزشکاران. آنها هیچ‌کدام حتی پیام تسلیتی هم برایم نفرستادند.

 

 

منبع:روزنامه ایران

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار