به گزارش راهبرد معاصر؛ نصرالله پژمانفر نماینده ی دوره ی نهم و دهم مجلس شورای اسلامی از حوزه ی انتخابیه ی مشهد و کلات در استان خراسان رضوی است. وی در طول هشت سال حضورش در پارلمان به اتخاذ سیاست های انقلابی در خانه ی ملت مشهور می باشد.
این نماینده نزدیک به جبهه پایداری در گفتگویی تفصیلی با مهر به بیان دیدگاهش در رابطه با انتخابات پیش روی مجلس پرداخته و اتهاماتی را متوجه جریان اصلاح طلب و شخص علی لاریجانی نمود است.
در ادامه مهمترین بخش های این گفتگو را مشاهده می فرمایید:
**این روزها فضای نطقها و مصاحبههای نمایندگان اصلاحطلب مجلس نشان میدهد که آنان به دنبال جدا کردن خود از دولت روحانی هستند. در واقع کسانی که تا چند ماه پیش، از عملکرد دولت در بخشهای مختلف دفاع جانانهای میکردند و مواضع دولت در دیپلماسی خارجی و داخلی را مورد حمایت قرار میدادند، امروز دولت را به باد انتقاد میگیرند. آنان به دنبال کسب رأی در انتخابات اسفند ماه هستند و تصورشان این است که اگر دولت را مورد نقد قرار دهند، به پیروزی میرسند. در واقع اعضای فراکسیون امید و مستقلین مجلس این روزها به گونهای سخن میگویند که گویا آنان این دولت را بر سر کار نیاورده و هیچ حمایتی از روحانی و دولتمردان نکردهاند!
**مردم عملکرد دولت روحانی را بسیار ضعیف میدانند و آنقدر از دولتمردان عصبانی هستند که ممکن است در انتخابات به هر کسی که بیشتر به دولت حمله کند، رأی دهند که این مسئله خطری بزرگ است. در واقع اصلاحطلبان و مستقلین که همواره حامی دولت بودند، امروز نان خود را در این میبینند که از دولت انتقاد کنند و حتی در زمان انتخابات این قضیه حادتر میشود و با این رویهای که پیش گرفتهاند، قطعا علیه دولت شعار هم خواهند داد. البته مردم ما بسیار هوشیار هستند و گول شعارهای دروغین اصلاحطلبان را نمیخورند.
**بنده معتقدم که در زمان انتخابات باید برخی از خطبندیها را اصلاح کنیم و ملاک ورود افراد به لیست اصولگرایان را انقلابی بودن در نظر گیریم. در مقابل اگر در زمان انتخابات عدهای دور هم جمع شوند و صرفا دنبال سهمخواهی باشند، به هیچ وجه ائتلافها راه به جایی نمیبرد. بر این اساس تاکنون نشستهایی را برگزار کردهایم و این رویه را ادامه میدهیم و قطعا اجازه نمیدهیم که در این انتخابات کسی به دنبال سهمخواهی برود و منافع جناحی و شخصی را بر منافع عمومی که رویکرد انقلابی است ترجیح دهد.
**برخلاف ادعای برخی افراد، بنده مجلس دهم را سه قطبی نمیدانم و قاطعانه میگویم که دو قطبی است و فقط دو طرف دارد. در واقع مجلس متشکل از یک جریان اصولگرایی است که انتقاداتی به عملکرد دولت دارند و جریان دیگر هم کاملا با دولت همراه هستند.
**نقطه تلاقی و هم صدایی جریان امید و مستقلین در این مجلس بسیار زیاد است و بنده برای این صحبت خود به اندازه کافی ادله دارم. برای مثال این دو جریان تاکنون در بسیاری از رأی اعتمادها کاملا هم نظر بودند و در بررسی اغلب طرحها و لوایح هم از نظر دیدگاهی به یکدیگر بسیار نزدیک بوده و در مقاطع مختلف عملیات مشترکی را در مجلس انجام میدهند. آیا با وجود شواهد فراوانی که در این سه سال وجود داشته، باز کسی ممکن است که بگوید مجلس سه قطبی است؟!
**برخلاف ادعای این افراد، اصولگرایان جریان اقلیت مجلس دهم هستند نه اصلاحطلبان. ما نباید بر اساس ادعاها قضاوت کنیم بلکه باید بر اساس عملکرد و رای اعتماد به وزرایی که انتخاب شدند قضاوت کنیم که با این ملاک، مجلس یک اقلیت و یک اکثریت بیشتر ندارد.
**علی رغم آنکه لاریجانی با لیست امید به مجلس دهم راه پیدا کرد، اما به این نتیجه رسید که به منافعش نیست که با امیدیها سر یک سفره بنشیند، لذا با تشکیل فراکسیون مستقلین، این تفاوت ظاهری را ایجاد کرد تا بتواند از زیر بار فشارهای روانی خارج شود و نگویند که لاریجانی با امیدی ها در یک جا نشسته است. اما عملا مستقلین و امیدیهای مجلس با یکدیگر مواضع مشترکی دارند و به عبارتی رفیق گرمابه و گلستان هم هستند.
**جریان امید و مستقلین در مجلس دهم یکی بوده و هدف اصلیشان پشتیبانی از دولت و عملیاتی کردن تئوریهای دولت در مجلس بود. در واقع جریان امید و مستقلین مجلس مانند دو لبه قیچی با یکدیگر کار میکردند و منویات دولت را در خانه ملت پیش میبردند و نگاهی به عملکرد لاریجانی در مجلس دهم کاملا نشان میدهد که وی به کدام جریان سیاسی بیشتر گرایش داشت.
**اصلاحطلبان به جای انکار گذشته، بهتر است که آنقدر جرأت داشته باشد که تا آخر سر حرفهای خود بمانند. در طرح سوال از رئیسجمهور، اصلاحطلبان مجلس هیچ نقدی به عملکرد دولت نکردند و نقش مهمی در رأی اعتماد وی داشتند. اگر آنان از یاد بردهاند که چگونه از این دولت حمایت میکردند، ما هرگز از یاد نخواهیم برد. این حرفهای اصلاحطلبان فقط برای فرار از پاسخگویی است. آنان در ابتدای دولت که به دنبال سهمخواهی بودند، میگفتند ما نقش مهمی در پیروزی روحانی در انتخابات داشتهایم و اگر ما نبودیم، روحانی رئیسجمهور نمیشد اما امروز که دولت عملکرد ضعیفی داشته است و از ترس شکست در انتخابات، خود را از دولتمردان جدا میکنند. اصلاحطلبان راهی جز این ندارند که یا بگویند آن روز دروغ گفتهاند یا آنکه امروز دارند دروغ میگویند.
**حتی اگر اصلاحطلبان امروز از مواضع خود در زمان انتخابات عقب نشینی کنند، کسی نمیتواند انکار کند که روحانی با حمایت آنان رئیسجمهور شد. اصلاحطلبان در زمان انتخابات عارف را آوردند اما پس از مدتی عارف به نفع روحانی کنار رفت که نشان دهنده آن است که روحانی و عارف آنقدر اشتراک فکری و سیاسی با یکدیگر دارند که عارف وجهی برای ادامه نمیبیند و به نفع روحانی کنار میکشد. در واقع اردوگاه روحانی با اردوگاه اصلاحطلبان کاملا یکی است و اصلاحطلبان پس از آنکه به این موضوع رسیدند که روحانی با آنان یکی است، از وی حمایت همه جانبهای کردند و امروز نمیتوانند بگویند که روحانی از ما نیست.
**بنده نمیدانم که چرا اصلاحطلبان خودزنی میکنند. اگر به واقع آنان خود را افرادی بیلیاقت و ناشایست برای مجلس میدانند، باید پاسخ دهند که چرا خود را در معرض انتخاب مردم قرار دادند؟ آیا به نظر آنان با شرکت در انتخابات به جریان اصلاحات خیانت نکردند؟ آیا به واقع حق داشتند که وارد عرصه انتخابات شوند و شدند؟ خیر، حضور این افراد در مجلس باعث شده که مردم به این نتیجه برسند که افراد بیعُرضهای را به مجلس فرستادهاند چرا که این جریان فکری توان پاسخ به مطالبات مردم را ندارند و آنان شکست خوردهاند.
**لاریجانی در ناکارآمدی مجلس نقش اول را داشت اما تنها نبود و روحانی در این زمینه همراه اصلی وی بود. قطعاً لاریجانی از رئیسجمهور شدن بدش نمیآید و اطرافیانش هم تمایل دارند که وی رئیسجمهور شود.
**دولت همواره در مقابل شفافیت ایستاده است. برای مثال بنده به عنوان یک نماینده مجلس گفتم که مدرک تحصیلی رئیسجمهور جعلی است اما هجمه زیادی علیه بنده شکل گرفت و نگذاشتند که این موضوع واکاوی شود. سوالم این است که دولتی که ادعا دارد که به آزادی اهمیت میدهد، چرا ما را به علت این موضوع تحت فشار قرار داد و نگذاشت که این پرونده باز شود؟ متاسفانه هیچ یک از اصلاحطلبان مجلس هم وارد این موضوع نشدند و حتی بنده از محمود صادقی، رئیس فراکسیون شفافیت مجلس هم خواستم که با ما در بررسی این پرونده همکاری کند اما این کار را نکرد.