به گزارش راهبرد معاصر؛ عربستان سعودی، یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان، حدود 4 سال و نیم پیش، وقتی جنگ علیه یمن، یکی از فقیرترین دولت های دنیا را به راه می انداخت، در بدترین سناریو، تصور طولانی شدن یکی دو ساله جنگ و تلفات سنگین برای فتح صنعا را مد نظر داشت ولی سرکوب کامل انصارالله را حتمی می دید. حال با گذشت نزدیک به 5 سال از جنگ، حصر یمن در حدی که قحطی بر این کشور چیره شود (طبق گزارش سازمان ملل 17 میلیون نفر در یمن از کمبود غذا رنج می برند)، بمباران شدید زیرساخت ها و اماکن غیرنظامی و نظامی و هزینه روزانه 200 میلیون دلار در روز (آنطور که دیوید اوتاوی، تحلیلگر شورای روابط خارجی امریکا تخمین زده) و خرج کردن حدود از نیمی از ذخایر ارزی عربستان، اوج موفقیت ائتلاف سعودی محدود به تصرف سرزمین های کم جمعیت مرکز و شرق یمن شده. انصارالله و متحدان، همچنان کنترل شهرهای اصلی غربی به ویژه صنعا (که روزگاری با شورش عبدالله صالح و اعلام عملیات صنعای عربی از سوی منصور هادی قرار بود آزاد شود) و الحدیده (که هیچگاه نیروهای ائتلاف سعودی نتوانستند وارد آن شوند) را در اختیار دارند.
مشابه همین شرایط در دوره جنگ ایران و بعث دیده شد. سال 1359، هنوز اوضاع سیاسی و نظامی ایران اسلامی جدید ثبات نیافته، صدام حسین با وعده اشغال یک هفته ای اهواز وارد جنگ شد. اما وقتی 5 سال از جنگ گذشته بود، ارتش بعث هنوز خرمشهر را در اشغال خود نداشت چه رسد به اهواز و تهران!
وضعیت عربستان؛ 5 سال پس از طوفانی که قاطعیت آن را بر باد داد
حال همین موفقیتی نه چندان چشمگیر و بسیار پر هزینه ای که عربستان کسب کرده و به دنبال حفظ آن است، چنان شکننده شده که خطر برهم خوردن کل اوضاع برای محور ریاض وجود دارد. شکنندگی موفقیت ائتلاف سعودی به بروز شکاف میان نیروهای نیابتی امارات و نیروهای نیابتی عربستان بر می گردد که بر همگان اثبات شده است. شکاف میان بازوهای نیابتی امارات و عربستان تا حد جنگ بالا گرفت. نخست وزیر منصوب منصور هادی مجبور به فرار و تحت فشار ابوظبی، استعفا شد. خود منصور هادی در حبس خانگی قرار گرفت. اینک کار به حدی بالا گرفته که در مجمع عمومی سازمان ملل، محمد الحضرمی، وزیر خارجه دولت منصوب و فراری هادی، نام امارات را به عنوان بازیگر مخرب اوضاع در عدن می آورد.
در چنین بستری، جبهه مقابل، نه تنها تضعیف نشده بلکه قوت نیز گرفته است. فرودگاه های ابوظبی، دوبی، ابها، ریاض، همگی طعم حملات موشکی و پهپادی یمن را چشیده اند. ابوظبی چنان تلفات داده و هزینه کرده که می خواهد هر طور شده از جنگ بیرون بیاید و رسما کاستن حضورش در یمن را پذیرفته و تقریبا کاملا نیابتی عمل می کند. الشیبه با 10 پهپاد همزمان مورد هجوم قرار گرفته و آخرین مورد، آرامکو، که با همکاری "برخی آزادگان داخل عربستان" ضربه کاری خورده و "چیزی شبیه 11 سپتامبر برای عربستان" را رقم زده است.
در فاز سیاسی هم انصارلله رسما سخنگوی خود را به لبنان و ایران فرستاده و تهران گزینه منصوب این گروه را به عنوان سفیر رسمی یمن پذیرفته است. روسیه، ترکیه، لبنان، عراق و سوریه علنا از محکوم کردن حمله به آرامکو طفره رفتند و تلویحا جانبداری سیاسی از انصارالله کردند.
ورود جدی انصارالله به فاز پیشروی زمینی
اکنون با توجه به ضربات کاری که بر پیکره ائتلاف سعودی وارد شده، زمزمه فشار داخلی و خارجی برای پایان دادن به جنگ، بیشتر به گوش می رسد. نمایندگان انصارالله طی سفر به ایران، با سفرای چهار کشور اروپایی دیدار کردند که خود پالس جدی گرفته شدن از سوی اروپاست. همچنین حوثی ها پس از حمله به البقیق و الرخیص، پیشنهاد آتش بس دادند که آل سعود تنها در صورت برقراری آن در 4 نقطه موافقت کرد.
محمدعلی الحوثی هم در واکنش به این شرط و شروط، تاکید کرد «آتش بس یا در همه جا و به صورت کامل باید باشد، یا نخواهد بود». یکی از مهم ترین تحولات هم سفر عبدالمهدی به ریاض بوده که به گزارش برخی رسانه ها، حداقل بخشی از آن مرتبط با پایان دادن جنگ یمن بوده است. مطابق گزارش رسانه های مذکور عربستان پالس های مثبتی هم به عراق نشان داده است. تمامی این ها یک حقیقت را نشان می دهد: احتمال موافقت عربستان با پایان جنگ قوت گرفته است.
اکنون انصارالله به دنبال این است که خود را برای میز مذاکره با سعودی ها آماده کند. مسلما دست پر داشتن در میز مذاکره باعث گرفتن امتیازات بیشتری می شود. به همین خاطر عملیاتی زمینی و بزرگ (که گویا سه ماه زیر پوستی شروع شده بوده) به سوی نجران آغاز شده است. هدف از این عملیات تصاحب سرزمین هایی از عربستان است تا در صورت آغاز مذاکرات، انصارالله امتیازات بیشتری بطلبد.
نصر من الله؛ عملیاتی طوفانی و با قاطعیت
عملیات نصر من الله، در حالی خبرساز شده که پیش از هر چیز، یک نکته اساسی و قطعی در آن نهفته است. عربستان از هم اکنون باید مراقب سرزمین های خود باشد تا اشغال صنعا. گزارش های متعددی از این عملیات ارائه شده ولی همگی به پوشش بیانیه یحیی السریع پرداخته اند. یحیی السریع، سخنگوی نیروهای یمنی این عملیات را "بزرگ" خوانده و گفته به تازگی، در نتیجه آن 3 تیپ سعودی متلاشی شده اند. برخی رسانه ها هم، اعلام کرده اند، 7 هزار نیروی سعودی اسیر شده اند.
این که آمارها تا چه حد صحت دارد، هنوز مشخص نیست و هنوز رزمندگان یمنی به شهر نجران نرسیده اند، ولی قطعا شمار اسرا بالاست و البته اکثر آن ها، یمنی های مزدور سعودی هستند. سرلشکر امین حطیط، کارشناس نظامی یمنی، این عملیات را "زلزله دفاعی" توصیف کرده و خبرگزاری "عدن الغد" (وابسته به منصور هادی) آن را "ورود حوثی ها به فاز تهاجمی" دانسته است. سکوت معنادار رسانه های سعودی و پوشش گسترده قتل محافظ شخصی ملک سلمان، همگی حکایت از کاری بودن ضربه انصارالله دارد. فقط تصور کنید! عربستانی که قرار بود پایتخت یمن را از انصارالله بگیرد، اینک باید علاوه بر جیزان، مراقب نجران هم باشد. نجرانی که تا مرز یمن تنها 14 کیلومتر فاصله دارد و فتح آن، بلندپروازی تلقی نمی شود.
عملیات نصر من الله؛ کربلای 5 یا بیت المقدس یمنی ها؟
31 شهریور 1359، صدام وقتی پشت قبضه توپ ایستاد و به سوی ایران شلیک کرد و رسما وارد جنگ با نظام نوپای جمهوری اسلامی شد، طرحی برای اشغال 3 روزه خرمشهر و 7 روزه اهواز داشت. بن سلمان هم وقتی در سال 2015 عملیات طوفان قاطعیت علیه یمن را کلید زد، در این اندیشه بود که می تواند انصارالله را که تازه کنترل صنعا را بدست گرفته، ظرف دو ماه سرکوب کند.
4 سال و حدودا 6 ماه بعد، یعنی در ربع پایانی سال 2019، عربستان نه تنها پایتخت یمن را اشغال نکرده بلکه شاهد ورود زمینی نیروهای انصارالله به داخل خاک خود، در نزدیکی نجران است. درست همانطور که 2 سال بعد از آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران، صدام نا امیدانه آزادسازی خرمشهر را به نظاره نشست و 3 سال بعد، هر چه در توان داشت بر سر فاو ریخت تا از سقوط آن جلوگیری کند و یک سال بعد تر هم، صدای پای نیروهای ایرانی را در چند کیلومتری بصره شنید (کربلای 5).
عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر، این پیام را به صدام رساند که نمی تواند خاک ایران را اشغال کند و باید به فکر پایان دادن به جنگ باشد. طی این عملیات عمده (نه همه) مناطق اشغال شده، آزاد شد ولی خواسته های ایران برآورده نشد. 3 سال بعد، ایران با والفجر 8 و فتح فاو، اهرم فشار قابل توجهی برای مجبور کردن صدام و حامیانش به پایان جنگ با شرایط دلخواه بدست آورد ولی باز هم بغداد بعثی، تن نداد. سال 65، از اطراف همان خرمشهری که قرار بود 3 روزه اشغال شود، عملیاتی برای فتح بصره، قلب اقتصادی عراق راه افتاد تا اولا همه را بترساند که ایران می تواند جلوتر هم بیاید، ثانیا دشمن را مجبور به پایان جنگ کند و ثالثا قدرت چانه زنی بیشتری برای روز مذاکره به تهران بدهد و تا 11 کیلومتری شهر پیش رفت. به بیان دیگر، عملیات بیت المقدس گام اولی بود برای پیشروی بیشتر در داخل خاک عراق و فشار بر صدام برای پایان دادن جنگ و عملیات کربلای 5، گام آخری بود برای کسب حداکثر قدرت چانه زنی پای میز مذاکره پایان جنگ.
حال عملیات نصر من الله یمنی ها، از جهاتی شبیه به بیت المقدس است و از جهات دیگری شبیه به کربلای 5. این که عملیات مذکور گام اول برای طرحی کلان است یا گام نهایی برای کسب قدرت چانه زنی پای میز مذاکره، به تصمیم سعودی ها پیوند دارد که آیا خواسته های انصارالله را می پذیرند یا خیر. اما در کل، این عملیات، یک پیروزی تاریخی و بزرگ برای محور مقاومت و یمن هست و خواهد بود.