به گزارش راهبرد معاصر؛ روزنامه کیهان در تحلیلی به گزارش بیبیسی درباره نیکا شاکرمی پرداخته و نوشته است: شبکه خبری بیبیسی (سرویس) جهانی، روز دوشنبه در گزارشی که در سرخط خبری پایگاه اینترنتی این شبکه وابسته به دولت انگلستان جای گرفت، مدعی دستیابی به اسنادی درباره تجاوز و قتل نیکا شاکرمی شده است.
این نامه جعلی بهسرعت اپوزیسیونی را که در برابر جنایتهای 7ماهه اسرائیل و بالاخص در برابر سرکوب وحشیانه دانشگاهیان در آمریکا، لال شده بود، شفا داده نطق آنان را باز کرد.
پیشتر، روزنامه کیهان در شماره سهشنبه 11 اردیبهشت در گزارشی تحلیلی با عنوان «همه دنیا جنایات اسرائیل را محکوم کردند؛ اپوزیسیون همچنان لال است» به سکوت وقیحانه اپوزیسیون فارسیزبان خارجنشین و همچنین تندروهای مدعی اصلاحات در داخل در برابر سرکوب وحشیانه دانشگاهیان در قبله آمال آنان، آمریکا اشاره کرده بود.
گافهای متعدد بیبیسی
گرچه این بهاصطلاح سند بیبیسی که پر از گافهای نوشتاری و زمانی و نگارشی است، ارزش جواب و ابهامزدایی ندارد ولی برای آن دسته از افرادی که متأسفانه جریان ضدانقلاب بهروی سادهلوحی آنان حساب باز کرده است، ذکر نکاتی درباره عمق مسخرگی این سند جعلی، خالی از فایده نیست.
این نامه بیش از هر چیز بهلحاظ شکلی ابتدائیات یک نامه اداری را ندارد و چه از لحاظ فونت نگارش، عدم درج تاریخ در چنین سندی که بنابر ادعای بیبیسی طبقهبندی خیلی محرمانه داشته است، و چه کلمات نامعمول بهوضوح جعلی بودن آن مشخص است.
شدت جعلی بودن و گافهای بیشمار این نامه بهقدری بود که ساعاتی پس از انتشار، حساب رسمی بیبیسی فارسی در شبکه اجتماعی ایکس با فراری رو به جلو عنوان داشت: بهدلیل حفظ امنیت افرادی که اسناد را به دستش رساندهاند آنها را بازسازی کرده است.
این فرار به جلو بیشتر بهدلیل گافهای عجیب و غریب این سند جعلی بود.
نیکا شاکرمی زنده میشود با مادرش تماس میگیرد و دوباره فوت میشود
یکی از اصلیترین نشانههای جعلی بودن و احمقانه بودن این سند جعلی، مصاحبه اطرافیان نیکا شاکرمی از جمله مادر وی است. فارغ از دروغپردازیهای اطرافیان متوفی، مادر وی پیش از این بارها گفته است که در واپسین ساعات 29 شهریور حدود ساعت 23:30 با نیکا حرف زده است و نیکا به او گفته بعدازظهر در تجمع بوده و از دست مأموران فرار کرده است.
بنابراین از لحاظ منطقی و عقلی امکان این نیست که نیکا شاکرمی ساعت 4 و 5 بعدازظهر در یک تجمع بازداشت شود بعد چندین ساعت بعد در نقل و انتقال در ماشین یخچالدار به قتل برسد و بعد همین جنازه ساعتها بعد حدود 23:30 به موبایل دسترسی پیدا کند و با مادرش تماس بگیرد و از فرار از دست نیروی انتظامی بگوید.
فراجا یا ناجا؟!
یکی از گافهای مهم این نامه جعلی، ذکر نام ناجا در آن است. در این نامه جعلی شعار سال درج شده در بالا «سال تولید، دانشبنیان، اشتغالآفرین» که مربوط به سال 1401 است در حالی که ناجا (نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران) در سال 1400 به فراجا (فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران) تغییر نام داد.
طبقهبندی خیلی محرمانه بدون مهر
در نامههایی که طبقهبندی خاص دارند درج مهر طبقهبندی الزامی است، این در حالی است که در این نامه جعلی در قسمت طبقهبندی خیلی محرمانه درج شده است ولی اثری از مهر طبقهبندی خیلی محرمانه نیست.
اشعار داشته؟ متهمه؟
در این سند ادعایی بیبیسی عبارتهایی همچون "اشعار داشته" ذکر شده که منظور فعل اظهار داشته است، میباشد.
یا در قسمتی دیگر برای اشاره به مرحوم نیکا شاکرمی از لفظ متهمه استفاده شده است، این در حالی است که چنین لفظی در ادبیات قضائی یا گزارشهای ضابطین، رونمایی از چنین لفظی در نامههای اداری قضائی و ضابطین نیز از دستاوردهای سندسازی بیبیسی است. سازندگان این سند جعلی بهقدری احمقانه عمل کردهاند که حتی برای جعلیات اینچنینی، نگاهی به نامههای مشابه در اینترنت نیز نکردهاند.
به کار بردن عباراتی مثل فلانی «اشعار داشته» است (ظاهراً بهجای اظهار داشته است) یا «متهمه» احتمالاً برای متهمان زن که اصلاً در نامههای اداری و قضائی رایج نیست نشاندهنده همان مدعاست که سازندگان قبل از این نامه حداقل دو تا نامه اداری مشابه را که در فضای مجازی پر است، ندیدهاند.
چرا بیبیسی در چنین زمانی دست به انتحار زد؟
موج اعتراضات سراسری در دانشگاههای آمریکایی و اروپایی و دیگر نقاط جهان علیه حمایت دولتها و غولهای مالی و صنعتی غربی از اسرائیل، طی روزهای گذشته در سرخط خبری اکثریت رسانههای معتبر بینالمللی و همچنین صدر ترندهای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی قرار دارد.
در زمانی که وجدانهای بیدار در سراسر جهان در حال اعتراض به سرکوب دانشجویان در آمریکا و دیگر کشورهای غربی هستند و در حالی که فریادهای جهانی علیه جنایات بیشمار رژیم اسرائیل بیش از هر زمان دیگری است، سرویس جهانی بیبیسی در انتحاری عجیب، اقدام به انتشار چنین گزارش مضحکانهای کرده است.
سؤال اساسی این است؛ چرا بیبیسی باید دست به چنین اقدامی که تتمه اعتبارش را نیز از بین میبرد، بزند؟ اولین دلیل این انتحار این است که وقایع و تحولات اخیر جهانی موجب سرافکندگی اپوزیسیون خارجنشین و همچنین عاشقان غرب در طیف تندروی مدعی اصلاحات شده است. بازداشت قریب به 1000 دانشگاهی اعم از دانشجو و استاد، حضور نیروهای پلیس ایالتی و دادستانی آمریکا در محدوده دانشگاه و حضور نیروهای نظامی و تکتیراندازها در محیط دانشگاه، آن هم در یوتوپیای عاشقان غرب یعنی آمریکا، آنان را در سکوتی ناشی از سرافکندگی قرار داده است.
بیبیسی سعی بر این دارد که با چنین اقدامی اپوزیسیون خارجنشین و همچنین تندروهای مدعی اصلاحات در داخل را از انفعال و سرافکندگی خارج کند.
دومین دلیل این گزارش مضحکانه بیبیسی، التهابآفرینی این رسانه در زمان اجرای طرح نور و مقابله با قانونشکنی در حوزه حجاب است. بیبیسی با اذعان به بیآبروییهای پیدرپی سرویس فارسی خود، این بار با استفاده از سرویس جهانی این شبکه، سعی بر این دارد که با سرمایهگذاری بر برخی از سادهلوحان، با ایجاد التهاب و آشوب در اجرای این طرح خلل وارد کند.
سومین علت سندسازی جعلی بیبیسی، ضربه به اقتدار ایران در زمانی است که بهعقیده بسیاری از صاحبنظران بینالمللی و رسانههای معتبر خارجی، کشورمان با پاسخ و سیلی محکم به رژیم صهیونیستی، برنده شطرنج قدرت و سیاست در منطقه و پیروز نهائی مقابله با اسرائیل است.
لجنمالشدن حقوق بشر ادعائی آمریکا
دستگیری بالغ بر 1000 دانشجو و استاد در ایالتهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکایی و تصاویر بیشمار از برخوردهای خشن پلیسهای ایالتی با جامعه دانشگاهی بهخصوص در دانشگاههای سطح برتر آمریکا، دروغ بودن ادعای آزادی بیان در غرب و ادعای حمایت از حقوق بشر در این کشور را بیش از هر زمان دیگری آشکار ساخت.
این رسوایی بیش از همه برای عاشقان غرب قابل هضم و توجیه نیست، افرادی که آمال و آرزو و آرمانشهر خود را در جهان غرب و آمریکا میدیدند چگونه میتوانند این سرکوبها را در کشوری که بزرگترین مدعی آزادی در جهان بهشمار میرود، توجیه کنند؟!!
این طیف یعنی غربپرستان داخلی باید این سؤال را برای خود تکرار کنند، شاید وجدان خوابیده آنان در قلب تهران بیدار شود، در زمانی که وجدانهایی در کمال ناباوری در قلب نظام سرمایهداری و در قلب کشوری که از جنایت حمایت میکند بیدار شده است.
چرا مدعیان اصلاحات بزرگترین سرمایههای اسرائیل هستند؟
جدای از اذعان و اعتراف مقامات صهیونیست به اینکه افراطیون مدعی اصلاحات بزرگترین سرمایههای آنان در ایران هستند، بررسی سیر فعالیت این طیف نمایانگر این نکته است که آنان همواره در بزنگاهها در جبران ضعف رژیم صهیونیستی بهشکل مستقیم و غیرمستقیم وارد عمل میشوند، این طیف همیشه نسخه عقبنشینی برای کشور را توصیه میکنند و منافع ملی را آماج حملات خیانتبار خود قرار میدهند. بررسی فعالیتهای این قبیل افراد دقیقاً پس از انتشار سند مضحکانه و جعلی بیبیسی درسها و نکات زیادی را به ذهن متبادر میسازد.
خانم منصوری! حماقت یک تار مو با خیانت فاصله دارد
بین طیف تندروی مدعی اصلاحات که کوچکترین واکنشی به سرکوب وحشیانه آمریکا نداشته و در طی چند ماه گذشته و حتی در کوران تقابل ایران و رژیم صهیونیستی سیاست سکوت را در پیش گرفته بودند، آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات بلافاصله پس از گزارش دروغ و جعلی بیبیسی، در یادداشتی در فضای مجازی با وقاحت تمام و بدون بررسی اصالت گزارش شبکه دولتی روباه پیر، عنوان داشت: «خبری تلخ و تکاندهنده و جانسوز از مرگ فاجعهبار نیکا شاکرمی در رسانهها منتشر شده است؟ چرا مقامهای حکومت ساکتند؟ چرا توضیح نمیدهند؟ محض رضای خدا کاری کنید که باور کنیم گزارش نادرست است.»
یک ضربالمثل معروف انگلیسی، در تأثیر مخرّب حماقت و بلاهت فاصله آن با خیانت را تار مویی میداند. آذر منصوری از این حیث بدون شک پدیدهای ویژه میان افراطیون مدعی اصلاحات بهشمار میآید. برای این قماش افراد، محض رضای خدا، اگر وحی منزل نیز دروغی را برایشان آشکار سازد، بهدلیل بلاهت و جهل مرکب، آنان هیچگاه اشتباه خود را اصلاح نمیکنند و چنین بلاهتی را کنار نمیگذارند.
سابقه رئیس جبهه اصلاحات تنها به مورد اخیر ختم نمیشود، آذر منصوری پیشتر نیز درست پس از حادثه تروریستی در حرم شاهچراغ و با وجود اینکه گروهک تروریستی داعش بهسرعت مسئولیت این حادثه تروریستی را بهعهده گرفت؛ در یادداشتی نوشت: «خشونت و ترور در همه وجوه آن محکوم است. علیالقاعده تا روشن نشدن ابعاد این جنایت، نمیتوان در مورد انگیزه، دلایل، عامل یا عاملان این ترور قضاوتی کرد»!
ریاست چنین فردی میان مدعیان اصلاحات نشانگر این است که با وجود مخالفتهای قسمتی از این طیف با آذر منصوری، خط کلی مدعیان اصلاحات خدمت به اسرائیل و بهرهبرداری و سوءاستفاده از هر التهابآفرینی برای منافع خویش است.
آری رواست گر از غصه، خونگریست
آذر منصوری در پایان یادداشت خود در فضای مجازی نوشته است: «رواست گر من از این غصه بگریم، خون؛ سزاست گر من از این غصه، گریم، زار» آری رواست گر از غصه، خونگریست، رواست از غصه شهادت و به خاک و خون کشیده شدن بیش از 30 هزار زن و کودک و نوجوان در غزه خونگریست، رواست که از برخورد وحشیانه غرب با هرکسی که از کودک فلسطینی حمایت میکند خونگریست، رواست که از نسلکشی اسرائیل و حمایت تمام و کمال غرب از جانیانی مثل نتانیاهو و گالانت و گانتس خونگریست ولی حیف که وقاحت و بلاهت و وطنفروشی این اجازه را به افراطیون مدعی اصلاحات نمیدهد.