به گزارش «راهبرد معاصر»؛ اول آوریل جنگندههای اسرائیلی کنسولگری ایران در دمشق را بمباران کردند که بر اثر آن هفت تن از اعضای سپاه پاسداران ایران ازجمله سردار سرتیپ محمدرضا زاهدی به شهادت رسیدند. طبق معمول، اسرائیل حمله را تأیید یا رد نکرد، اما این واقعیت را تغییر نمیدهد که اسرائیلیها عامل حمله بودند.
گرچه این نخستین حمله هوایی جتهای اسرائیلی به سوریه نبود، اما نخستین بمباران ساختمانی دیپلماتیک بهشمار میرفت. ۱۲ روز بعد، ایران با پرتاب موشکهای کروز، بالستیک و پهپاد به این حمله پاسخ و آن را در دفاع از خود اعلام کرد، زیرا کنسولگری بخشی از مأموریت دیپلماتیک آن در سوریه است.
تهران منتظر محکومیت حمله بهوسیله شورای امنیت سازمان ملل متحد ماند، اما این اتفاق روی نداد. این موضوع میتوانست واکنش ایران را ملایمتر کند.
بیشتر رسانههای غربی پاسخ ایران را با طرح حمله به اسرائیل بازتاب میدهند و به این واقعیت ساده نمیپردازند که ایران برای دفاع از خود وارد عمل شد
دو روز پس از حمله، پیشنویس بیانیه شورای امنیت روسیه که حمله را محکوم میکرد، بهوسیله ایالات متحده وتو شد که به معنی انفعال شورای امنیت بود. ظاهراً روسیه میخواست اوضاع میان دو دشمن منطقهای ایران و اسرائیل را تا حدودی آرام کند. اما ایالات متحده این تلاش را خنثی کرد.
ایالات متحده و سایر کشورهای غربی از اعتراف به بمباران ساختمان دیپلماتیک ایران بهوسیله اسرائیل خودداری کردند. باید توجه کرد، این ساختمان به عنوان مکان دیپلماتیک به رسمیت شناخته شده و از حمایت قانونی بین المللی برخوردار است.
این موضوع بهوسیله کنوانسیون وین درباره روابط دیپلماتیک در سال ۱۹۶۱ به قانون تبدیل و در کنوانسیون ۱۹۶۳ درباره روابط کنسولی تأکید شد. طبق ماده ۲۲ این کنوانسیون، «محل مأموریت دیپلماتیک از هرگونه تعرض مصون است. حتی مأموران دولت میزبان (در این مورد سوریه) نمیتوانند بدون موافقت رئیس مأموریت وارد آنجا شوند».
همچنین این کنوانسیون به صراحت اعلام میکند، مکانهای دیپلماتیک باید در برابر هرگونه نفوذ یا آسیب محافظت شوند. برای نمونه، وقتی جمال خاشقجی، فعال مخالف سعودی در سال ۲۰۱۸ در کنسولگری عربستان در استانبول به قتل رسید، مأموران امنیتی ترکیه روزها منتظر موافقت عربستان برای ورود به ساختمان و انجام تحقیقات بودند.
با وجود این، بیشتر رسانههای غربی پاسخ ایران را با طرح حمله به اسرائیل بازتاب میدهند و به این واقعیت ساده نمیپردازند که ایران برای دفاع از خود وارد عمل شد، زیرا مکان دیپلماتیک این کشور بخشی از قلمرو ملی آن بهشمار میرود و هرگونه تجاوز یا حمله به آن توجیهی برای پاسخ ایران است.
رسانههای غربی در پوشش واکنش ایران از عباراتی مانند «حمله مستقیم و بیسابقه به اسرائیل» استفاده کردند و در کل گزارش به این واقعیت نپرداختند که ایران متجاوز نبوده، بلکه قربانی تجاوز است.
علاوه بر این، به ندرت رسانههای غربی به این واقعیت پرداختند که حمله اسرائیل به کنسولگری ایران چند قانون را همزمان نقض میکند؛
نخست، تجاوز غیرقانونی به سوریه نقض حاکمیت آن و بالاتر از همه تحقیر موقعیت آن است.
دوم، اینکه حمله با قوانین بین المللی مغایرت دارد.
سوم، اینکه منشور سازمان ملل متحد در بخش دفاع را نقض میکند که اسرائیل آپارتاید معمولاً برای توجیه تجاوزاتش استفاده میکرد.
چهارم، اینکه تجاوز اسرائیل قوانین جنگی مبنی بر ممنوعیت حمله به ساختمانهای دیپلماتیک را نقض میکند، زیرا این ساختمانها مانند مدارس، بیمارستانها و ساختمانهای مسکونی در نظر گرفته میشوند که نه تنها باید از حمله در امان باشند، بلکه باید محافظت شوند.
ظاهراً این موارد درباره اسرائیل صدق نمیکند که ارتش آن در هفت ماه اخیر در نسلکشی غزه به بیمارستانها، مدارس، مناطق مسکونی، چادرهای پناهندگان و حتی ساختمانهای سازمان ملل متحد حمله میکند.
حمله به سفارتخانهها حتی میان کشورهای متخاصم در دنیای مدرن نادر است، هرچند حمله اسرائیل به کنسولگری ایران بیسابقه نبود. شب هفتم می ۱۹۹۹، ایالات متحده سفارت چین در بلگراد را با پنج بمب ویران و عملیات نظامی برای نابودی یوگسلاوی سابق را هدایت کرد.
در آن زمان ویلیام کوهن، وزیر دفاع ایالات متحده نقشههای قدیمی را مقصر حمله دانست، اما بعداً مشخص شد آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده نقشههای به روز شدهای در اختیار دارد که مکان دقیق سفارت کاملاً مشخص است. پنج ماه پس از آن، پژوهش مشترکی تأیید کرد حمله عمدی بوده و داستان «نقشههای قدیمی» دروغی بیش نبوده است.
رسانههای غربی نیز واکنش ایران را به قتل عام اسرائیل در غزه مرتبط کردند که کاملاً خارج از چارچوب است. هرچند، ایران هرگز حمایت خود از مقاومت فلسطین را انکار نکرده، اما حمله به اسرائیل عامل و دلیل آن نبوده است.
اسرائیل در دهه اخیر جنگی پنهانی را در داخل و خارج از ایران به راه انداخته است. این رژیم حملات سایبری مخرب زیادی علیه زیرساختهای ایران انجام داده، دانشمندان ایرانی مرتبط با برنامه هستهای تهران را به شهادت رسانده و به نظامیان ایران در سوریه حمله کرده است.
همه این موارد دلیلی برای ایران بود تا تصمیم بگیرد چه زمانی و چگونه پاسخ دهد که حمله به کنسولگری آغاز شد. تهران ظاهراً به اندازه کافی صبر کرده و به دنبال ارسال پیام روشن بهوسیله واکنش خود بود.
هرچند پرتاب موشکها و پهپادهای ایرانی به داخل رژیم اشغالگر زمان زیادی برد، اما این بدان معنا نیست که در نتیجه حمله غزه این کار را انجام داده است، بلکه تهران در این زمان به دلایل خاص خود عمل کرد.