طرح صهیونیست ها برای اشغال دره اردن-راهبرد معاصر
اندیشکده صهیونیستی بگین-سادات در گزارشی نوشت؛

طرح صهیونیست ها برای اشغال دره اردن

ژنرال کارکشته صهیونیست در گزارشی برای اندیشکده بگین-سادات توصیه می کند که سیاست های توسعه طلبی ارضی به دره اردن سرایت یابد.
ژنرال گرشون هاچن
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸ - 09 October 2019

به گزارش راهبرد معاصر؛ اندیشکده صهیونیستی بگین-سادات در یادداشتی به قلم ژنرال هاچن، توصیه می کند که شهرک سازی ها در دره اردن آغاز شود. این نوشتار اثبات می کند که سیاست "توسعه طلبی حداکثری" از سوی رژیم صهیونیستی، تمامیت ارضی تمامی همسایگان آن را هدف قرار می دهد. در ادامه ترجمه گزارش بگین-سادات را می خوانید.

 

افزون بر خاصیت حیاتی و غیر قابل انکاری که دره اردن برای امنیت اسرائیل دارد، این نقطه می‌تواند میلیون ها اسرائیلی را در دامنه وسیع خود جای دهد و همچنین جایگاهی برای زیرساخت‌های‌ ملی فراهم می سازد که نمیتوانند در دشت ساحلی متراکم شوند جای گیرند. اگر هر چه سریعتر "اعلامیه حاکمیت" نخست وزیر نتانیاهو بر این منطقه، هر چه سریعتر با افزایش ساخت و ساز و پشتیبانی متمرکز دولت اجرایی نشود،  عملا از بین خواهد رفت.

 

وعده نخست وزیر نتانیاهو مبنی بر حاکمیت در دره اردن قابل تحسین است . دلایل چنین اقدامی، قبلا در دوره نخست وزیر لوی اشکل، پس از جنگ 1967، جنگ 6 روزه ، قابل رویت بود و در "طرح آلون" از ذکری آمده بود .

همانطور که در این طرح آمده: «مرز شرقی کشور اسرائیل باید رودخانه اردن و خطی که از وسط بحر المیت عبور می کند باشد ... ما باید به کشور نوار هایی به عرض 10-15 کیلومتر در امتداد دره اردن را بعنوان بخش جدایی ناپذیر از حاکمیتمان، اضافه کنیم .» این طرح اول از سوی اشکل به دولت ارائه شد اما او بعدا تصمیم گرفت بدون به رای گذاشته شدن آن را اجرایی کند. طبیعتا طرح مذکور در آن روزها، بلافاصله به مرحله اجرا در آمد و زیرساختی نیز ساخته شد که هنوز هم وجود دارند. مطابق این برنامه جاده آلون آسفالت شد و تجمعاتی در در امتداد جاده 90 و جاده آلون واقع در دره شکل گرفت .

 

در مناظرات موجود کنست پیرامون توافق موقت اسلو در اکتبر 1995 ، نخست وزیر رابین حدود یک ماه قبل از ترور، موضع خود را تشریح نمود و اظهار داشت : «مرز امنیتی اسرائیل در وسیع ترین عرض ، در دره اردن واقع خواهد شد .» بنابراین اندیشه اعمال حاکمیت در دره اردن همواره از موافقت ملی گسترده ای برخوردار بوده است .

نخست وزیر ایهود باراک (1999-2001) برای اولین بار این توافق را نقض کرد. از آن زمان انصراف او از دره اردن با پارامتر های کلینتون (دسامبر 2000) و مفهوم اساسی و بین المللی صلح در هم آمیخت که از آن بعنوان سنگ بنای "راه حل دو دولتی" یاد می شود .

 

پس از پیمان صلح با اردن درسال 1994 و به ویژه پس از فروپاشی ارتش صدام حسین در جنگ عراق (2003) ، استدلال ها در رابطه با این که تهدید جبهه شرقی به پایان رسیده و کنترل دره اردن دیگر برای امنیت اسرائیل حیاتی نیست، بالا گرفت. همانطور که سرلشکر امران میتزنا ، رئیس سابق فرماندهی مرکزی اظهار داشت: "وقتی موشک‌های برد بلند می‌توانند شلیک شوند عمق استراتژیک اهمیتی ندارد . توافق نامه ها امنیت بیشتری را نسبت به عمق استراتژیک به ما می دهند». پر واضح است که حتی در آن موقع هم، این استدلال نتوانسته بود مفهوم اصلی پدیده جنگ را درک کنند.

 

 از آن زمان اما در پرتو درس های جنگ ترور فلسطین (انتفاضه الاقصی)، تحولی که بعنوان "بهار عرب" شناخته شد، مهمات موشکی عظیم حزب الله؛ قدرت تهدید موشکی حماس و همچنین توسعه طلبی در حال رشد تهران که می تواند گروه های مسلح شیعه را در جبهه جدید در امتداد شریان اصلی اسرائیل (شاهراه 6 ) مستقر کند، اوضاع کاملا دگرگون شده و استدلال عدم اهمیت دره اردن کنار رفته و اهمیت آن بعنوان منافع مهم امنیتی اسرائیل رشد یافته .

 

اکثر حامیان تشکیل دولت فلسطین می‌گویند که این دولت، نیروی نظامی نخواهد داشت و بر این اساس نمی‌تواند امنیت اسرائیل را به خطر اندازد. اما این استدلال درست نیست.  طی سال های فرایند اسلو، سازمان آزادی بخش فلسطین به ظاهر غیرنظامی شدن را پذیرفت و چندین توافق نامه را برای این موضوع به طور خاص امضا نمود، ولی بعدا، وقتی کرانه باختری و غزه تبدیل به "گلخانه تروریسم" شدند، آن توافقات را نقض کرد.

 

عدم موفقیت نیروهای سازمان ملل در لبنان در اجرای قطعنامه 1701 و خاتمه دادن به جنگ لبنان در 2006 که قرار بود مانع تسلیح حزب الله در جنوب آن کشور شود ، خاطر نشان می کند که چرا پیشنهادات برای استقرار نیروهای بین المللی با نقشی مشابه در دره اردن نمی تواند تضمینی برای خلع سلاح حقیقی باشد. بنابراین زمانی که مسئله امنیت اسرائیل در میان است، کنترل دره اردن توسط بعنوان یک منطقه حائل ، ضرورتی غیرقابل انکار پیدا می کند.

 

علاوه بر مسئله امنیتی، دره اردن در محدوده جغرافیایی کامل خود می تواند میلیون ها اسرائیلی را در خود جای دهد و مکانی برای زیرساخت های ملی که نمی توانند در دشت های ساحلی جای گیرند ، فراهم کند. درحال حاضر شمال و جنوب اسرائیل ، جلیله و نگو ، تنها از طریق این شریان در دشت ساحلی به هم وصل می شوند .

 

با این افزایش رو به رشد جمعیت ، اسرائیل به یک مسیر دیگر به عنوان شاهراه 80 ، نیاز دارد که انتظار می رود از آراد در جنوب تا گیلبوآ در شمال، بدین منظور هموار شود. در دوران صلح، زیرساخت های توسعه یافته جاده ها در دره اردن ، میتواند بار دیگر سرزمین اسرائیل را به یک پل زمینی حیاتی میان آسیا و آفریقا تبدیل کند. این چشم انداز سالهاست در انتظار تحقق است . اگر اعلامیه حاکمیت نتانیاهو بلافاصله بوسیله افزایش ساخت و ساز و پشتیبانی متمرکز دولت تحقق نیابد،  از بین خواهد رفت.

 

دیوید بن گوریون در مقاله‌ای با عنوان " جوانه زدن روح " نوشت: «این یک کشور صهیونیستی است که موظف است عملی نوین انجام دهد . این عمل دو جنبه دارد : جمع کردن تبعیدی ها و ساخت و ساز در بیابان ها». دره اردن مدت هاست منتظر اقدام صهیونیستی است .

 

این مقاله در 12 سپتامبر 2019 در اسرائیل هایوم منتشر شد .

سرلشکر گرشون هاچن یک عضو ارشد تحقیقاتی در مرکز مطالعات استراتژیک در بگین-سادت است . او 42 سال در IDF خدمت کرد . وی فرماندهی نیروها را در نبرد با مصر و سوریه انجام داد و پیش از این فرمانده سپاه و فرمانده دانشکده های نظامی ارشد اسرائیل بود .

 

راهبرد معاصر موید مطالب آورده شده در گزارش نیست و صرفا برای اطلاع مخاطبان، ترجمه آن را منتشر کرده است.

 
 
ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت اختصاصی علیرضا جلالی فراهانی، دکترای مدیریت دولتی؛ / ۲ روز پیش

واکاوی مأموریت بانک مرکزی در اجرای بانکداری اسلامی

یادداشت اختصاصی بشیر اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی؛ / ۲ روز پیش

نتانیاهو در دنیای موازی

یادداشت اختصاصی احسان قمری، تحلیلگر مسائل اقتصادی؛ / ۲ روز پیش

چشم‌انداز تجارت خارجی وزارت صنعت، معدن و تجارت