به گزارش راهبرد معاصر؛ اندیشکده رند در تحلیلی جانبدارانه پیرامون اوضاع عراق، توصیه هایی به مسئولین امریکایی در رابطه با سیاست های مطلوب در قبال بحران پیش روی بغداد می کند. در ادامه ترجمه این تحلیل را می خوانید:
اعتراضات که دست به گریبان عراق شده، چالش های بی سابقه ای به رهبران سیاسی بغداد وارد کرده که ناچارند یا کنار بکشند یا کشور را به پیش برانند.
اکثریت معترضان که جوان هم هستند، از سیاست های اعمال شده طی 16 سال گذشته خسته شده اند. خواسته اصلی آن ها پایان سیستم "المحاصصه" است که در آن، احزاب طایفه ای از بلوک ها حکومت را می ساختند و مشاغل و سایر امتیازات را تقسیم می کردند. بلوک های طایفه ای چندپاره شدند و به اتحادهای فراطایفی روی آوردند اما نتواستند نمایندگی مستقیم را به نمایش گذارند و مسئولیت پذیری و اصلاحات مورد نیاز را برای فرصت های اقتصادی بیشتر اجرایی کنند و از فسادی که این کشور غنی از نفت را در خود غرق کرده، از بین ببرند.
برخلاف بسیاری از کشورها، عراق منابع و آموزش لازم برای حرکت به پیش را دارد اما فرهنگ سیاسی پسا دیکتاتوری این کشور نیاز به تکامل دارد. اگر در عراق اراده ای برای ایجاد سازش در جهت رسیدن به منافع مشترک بوجود نیاید، طبقه حاکم ممکن است کشور متشنج را به سوی جنگ داخلی بکشانند.
عادل عبدالمهدی در 1 دسامبر از سمت نخست وزیری استعفا داد و حالا به عنوان مسئول پیشبرد امور در قدرت است در حالیکه سیستم پیچیده عراق برای برداشتن گام های بعدی تلاش می کند. عادل عبدالمهدی که یک نخست وزیر اجماعی و مورد توافق بلوک های سیاسی بزرگ بود، میراث دار سال ها عملکرد حکومتی ضعیف و پیشرفت کند در اصلاحات به شدت مورد نیاز بود. از جمله این مشکلات کمبود برق و آب حتی در استان های جنوبی است که 95% درآمدهای نفتی عراق را تامین می کند.
در حقیقت او و کابینه اش کشور را در بسیاری از موارد به پیش بردند و در زمینه اشتغال زایی، فرصت های اقتصادی و اعطای زمین برای عراقی ها (که 60% آن ها زیر 25 سال بودند)، اقدامات مهمی انجام دادند. مثلا وزارت نفت 8000 فرصت شغلی جدید ارائه داد. اصلاحات ساختاری در وابستگی به نفت زمانبر است اما این حکومت به اندازه کافی سریع و جامع عمل نکرد تا به عراقی های سرخورده، امید دهد.
خصوصیت دوم ویژه در این اعتراضات، فریاد خشم در رد دخالت ایران در حکمرانی و امنیت عراق بود (نویسنده در این جا به طور جانبدارانه ای، تنها روی شعارها و اقدامات ضد ایرانی متمرکز می شود و هیچ اشاره ای به شعارهای ضد عربستان، امریکا، اسرائیل و در حمایت از حشدالشعبی و مرجعیت نمی کند. در واقع نویسنده یک بعد کوچک از اعتراضات را به اندازه خصیصه اصلی آن برجسته می کند). کنسولگری های ایران در کربلا و نجف مورد هجمه قرار گرفتند. خبرنگاران شجاع در میدان و تصاویر معترضان در شبکه های اجتماعی نشان می دهد گروه های مسلح تحت حمایت ایران با قناصه حداقل 460 نفر را که فقط حقوق مدنی خود را مطالبه می کردند، هدف قرار داده اند (نویسنده تمام کشته شده های اغتشاشات اخیر را مقتولین قناصه داران می داند در حالیکه ماجرای قناصه زن ها مربوط به روزهای اول اعتراضات اکتبر بود و پس از آن به ندرت تکرار شد و هیچوقت مشخص نشد چه کسی پشت ماجرا بوده). برخی تلفات را به خاطر آموزش ضعیف نیروهای امنیتی و گاه نیروهای خارج از چهارچوب دانسته اند.
ناتوانی یا شاید عدم تمایل حکومت عادل عبدالمهدی به توقف کشتار، کار را برای برهم صالح بسیار سخت کرد که از عادل عبدالمهدی بخواهد تا انتخابات زودهنگام در قدرت بماند؛ انتخاباتی که قرار است طبق قانون جدیدی برگزار شود که هنوز در پارلمان روی آن بحث و گفتگوست. توقف کشتار شهروندان باید اولین دستوری باشد که صادر می شود.
به بیان صریح، نخست وزیر مورد اجماع به درستی، تماما آینده احزاب پارلمانی بوده که او را تائید کردند و طبق قانون اساسی، سلطه از پارلمان بیرون می آید. دو بلوک اصلی سائرون (پیروان روحانی شهره به مزاج آتشین، مقتدی صدر) و البنا به رهبری هادی العامری، فرمانده سازمان بدر با روابط عمیق با ایران بوده اند (نویسنده در اینجا به اشتباه، کل فراکسیون البنا را با ائتلاف فتح اتباه می گیرد و این نشان می دهد که حتی اندیشکده ای به اعتبار رند هم اطلاعات جانبدارانه و ناقص از اوضاع عراق دارد).
آینده این دو رهبر سیاسی در نقطه ثقل قرار گرفته. اگر در کنار مردم عراق قرار نگیرند و در عوض بر کشتار آن اصرار ورزند، ممکن است در انتخابات بعدی تنبیه شوند. اقدامات آن ها در هفته های پیش رو نشان خواهد داد که آیا خواهان حفاظت از حاکمیت عراق هستند یا می خواهند به نحوی به اعتراضات پاسخ دهند که منجر به بی ثباتی کشور شود.
مردم عراق اکنون برای گام بعدی در توسعه دموکراتیک این کشور فشار می آورند، آن این است که تعیین کننده آینده کشور، عراقی ها خواهند بود. سیاستمداران عراقی به ویژه آن هایی که مقید به ایران هستند ممکن است به خشونت دست بزنند ولی عراقی ها روشن کرده اند که چه می خواهند. در این میان، خطبه های نماز جمعه آیت الله العظمی سیستانی 89 ساله هم از معترضان اعلام حمایت کرده و عدم کفایت اقدامات حکومت را زیر سوال برده است.
وقتی طی یک کنفرانس در اربیل در نوامبر سال جاری، شنیدم که مشاور امنیت ملی دولت، فالح فیاض اعتراضات را رد کرده و خواستار ارائه شواهدی دال بر کشتار مردم بیگناه از سوی گروه های مسلح تحت حمایت ایران شده، شوکه شدم.
ایالات متحده نفع زیادی از ثبات در عراق، حکمرانی بهتر و کاهش نفوذ ایران در آن می برد اما مهم ترین نقش آن در کمک های امنیتی و ضد تروریستی نیست بلکه در دفاع از حاکمیت این کشور است. (در نامه جدید پمپئو به سنا در رابطه با عراق که فارین پالیسی منتشر کرده، هیچ صحبتی از ثبات سازی در عراق در میان اهداف ترامپ نشده؛ نویسنده کاملا تحت تاثیر نگاه غربی خود بستر را تحلیل می کند). مسئولین عراقی بارها از واشنگتن خواسته اند تا درگیری های خود با ایران را به خاک عراق نکشاند یا به اسرائیل برای حمله به مقرهای گروه های مسلح چراغ سبز ندهد (آنطور که برخی منابع به من گفتند، در پاییز امسال اسرائیل این کار را کرد).
اکنون ایران در میدان بازی عراق دستپاچه شده زیرا تحت فشار حداکثری واشنگتن، وابستگی بیشتری به درآمدهای حاصل از تبادل با عراق و کشورهای دیگر یافته. واشنگتن پیام داده که در نام بردن کسانی که مسئول کشتار مردم هستند تردید نمی کند و عصائب اهل الحق را در لیست تحریم وزارت خزانه داری امریکا قرار داده است.
عراق، نه قدرت های خارجی باید قانون اساسی این کشور را اجرا کنند و طبق این قانون، فعالیت گروه های شبه نظامی ممنوع است. سازنده ترین راه این است که واشنگتن در کنار اروپایی ها و سازمان ملل، کمک های فنی برای اصلاح انتخاباتی و ضد فساد به عراق بدهد و مطمئن شود که تمامی اقداماتش حاوی پیام حمایت از ساختن آینده عراق به دست مردم این کشور خواهد بود.
نظریه: نویسنده به حدی تحت تاثیر پروپاگاندای غربی این تحلیل را نوشته که شاید بهتر بود آن را در FDD و نه RAND منتشر می کرد. هرچند طی متن مقاله ترجمه شده به انحرافات نگرشی نویسنده اشاره شده اما روی هم رفته باید گفت که ارزش انگاری در قضاوت های وی پیرامون اعتراضات عراق، بسیار واضح و پر رنگ است. در بند آخر تحلیل هم پیشنهادی داده شده که شایسته تامل است. اگر این پیشنهاد عملی شود یعنی باید انتظار دو سیاست از امریکا داشته باشیم: اولا تحریم مسئولین بیشتری در عراق به خاطر فساد به منظور ارائه تصویر یک قهرمان حامی مردم در عراق و ثانیا دخالت امریکا در قانون انتخابات این کشور.