اصلاح طلبان و مردم
یکی از اقداماتی که هفته گذشته نیز تداوم یافت نقد اندیشه و رفتار احمدی نژاد و تعمیم دادن آن به جریان انقلابی بود. آن ها با این رفتار ضمن سلب اعتماد جامعه از جریان انقلابی به واسطه روی کار آوردن احمدی نژاد، در مسیر جلب نظر مردمی برای حمایت از آرا و اندیشه های سیاسی اصلاح طلبان گام برداشتند. در حقیقت اصلاح طلبان تلاش می کنند وصله ناجوری به نام احمدی نژاد را که خود بارها اعلام برائت خود را از اصولگرایان بر زبان جاری کرده بر پیشانی جریان انقلابی بچسبانند تا از این مسیر صید سیاسی خود را داشته باشند.
فرار از کارنامه مردود روحانی
یکی از بزرگترین چالش های پیش روی اصلاح طلبان کارنامه
غیرقابل دفاع روحانی است. تشت آرا و تضاد فکری ناظر به نحوه برخورد یا تعامل با
دولت دوازدهم یکی از آن موضوعاتی ست که بستر اختلافات و چالش های گسترده در
اردوگاه اصلاح طلب را سبب شده است. اصلاح طلبان با تاکید بر جریان اصلاحات به
عنوان تنها را نجات کشور عملا با یک فرار بزرگ رو به جلو گذر تلویحی از دولت
روحانی را در این بازه زمانی در دستور کار قرار داده اند تا هم به افکارعمومی و
پایگاه اجتماعی خویش بقبولانند که ضعف های موجود در دولت روحانی را به پای ان ها
ننویسند و هم در پشت پرده به دولت و شخص روحانی تاکید لازم را داشته باشند که در
صورت عدم تن دادن به مطالبات و تعهدات پیش از انتخابات امکان مصوب شدن عبور از او وجود دارد.
اصلاح طلبان و حاکمیت
«مخالفان هیچ گزینه بهتری از اصلاحات ندارند و ارائه نکرده اند. بحث این است که ما میخواهیم چه کنیم؟ ما در مواجه با نظام سه کار می توانیم انجام دهیم. یا براندازی و برخورد انقلابی یا اینکه به خانههایمان برویم و هیچ کار نکنیم یا با اصلاحات مشکلات موجود را رفع کنیم و ما هم راه سوم را انتخاب کردیم» این اظهارات فیض ا. عرب سرخی فعال سیاسی اصلاح طلب است که 15 اسفندماه و در راستای اظهارات تابش در گفت و گو با فرارو مطرح کرد. اصلاح طلبان تصمیم دارند با تهدیدات نرم بستر حضور در دستگاه های تصمیم گیر و تصمیم ساز را فراهم کنند.
آن ها مدعی این هستند که از هرم قدرت و بدنه حاکمیت دور هستند و این دوری را نه تابعی از رفتارهای سیاسی خویش در دهه هفتاد و در ایام فتنه 88 بلکه تصمیم حاکمیت می دانند. در همین راستا جریان اصلاح طلب ضمن تاکید و فشار برای حضور در بدنه حاکمیت قصد دارند آرا و اندیشه های سیاسی خود را به شکل مناسب تری در کالبد اجرایی و ارگان های حاکمیتی بدمند.
جمع بندی
در قالب این راهبرد که برش هایی از ان رونمایی شده، خروج
اصلاحات از انفعال و استیصال حاصل از کارنامه مردود روحانی، توجه بیشتر دولتی ها
به این جریان سیاسی، جلب اعتماد افکارعمومی و فشار برای مشارکت افزون تر در تصمیم
گیری های کلان اجرایی و راهبردی کشور در دستور کار اصلاج طلبان قرار گرفته است.
این اتفاق با پررنگ کردن رفتارهای اخیر احمدی نژاد و نکوهش او و همچنین، منتسب کردن اقدامات و اندیشه های او به جریان انقلابی ضریبی دوچندان یافت تا ازین طریق در مسیر از میدان به در کردن جریان انقلابی از فضای سیاسی کشور قرار گیرد و افکار عمومی نیز به شکل موازی اعتماد خود را از جریان انقلابی سلب و به جریان اصلاح طلب شیفت کند.
اظهارات تابش و ضریبی که این سخنان از سوی رسانه های اصلاح
طلب خورد به مثابه رونمایی یکی از شاخصه های استراتژی اصلاح طلبان در دوران
پسااغتشاشات است. طوفان توئیتری علیه خاتمی پس از صحبت های او در پایان اغتشاشات و
نقدهای سنگینی که بخشی از پایگاه اجتماعی این جریان سیاسی ارائه کرد مدتی اصلاح
طلبان را در انفعال سیاسی قرار داد و آن ها پس از اغتشاشات به شکل عیان و مشخص با
خلا سنگین استراتژی روبرو بودند. این مهم در اظهارات بسیاری از چهره های شاخص این
اردوگاه از جمله حجاریان، علوی تبار، میردامادی، زیباکلام و.. نیز مشهود بود و
بعضا از لزوم بازنگری در مختصات راهبردی و همچنین خانه تکانی سیاسی یاد می کردند.
اصلاح طلبان در اندیشه درانداختن طرحی نو در قبال در قبال مردم، حاکمیت و دولت برآمده اند و صحبت های تابش نیز یکی از شاخصه های راهبرد جدید اصلاح طلبان به حساب می آید.در یک بازه زمانی محدود می توان دریافت که آیا این راهبرد به قاعده یک مسکن برای اصلاح طلبان عمل خواهد کرد و یا اینکه یک تز بلندمدت تا انتخابات 1400 خواهد بود. نکته حائز اهمیت در خامی و ناپختگی این راهبرد است. احتمال اینکه این مهم از سوی تئورسین های برجسته اصلاح طلب جانبخشی مضاعف تری به خود گیرد بسیار زیاد است.