عقب گرد اروپا چگونه شکل گرفت؟-راهبرد معاصر
واکنش روسیه به تصمیم آمریکا برای استقرار سامانه موشکی در آلمان سید حسن نصرالله: هدف غرب لطمه زدن به ارزش‌های مرتبط با جهاد، شهادت و مقاومت بود واکنش ایران به ادعای استفاده از تسلیحات تهران توسط یمن آمریکا تحریم‌هایی را علیه رژیم صهیونیستی اعمال کرد طعنه رهبر انصارالله به فرار ناو آمریکایی: شما از شیر غران، گریخته‌اید، نه یک موش! نتانیاهو: هر توافقی باید به اسرائیل اجازه دهد به جنگ بازگردد موافقتنامه جامع همکاری ایران و روسیه بزودی امضا می‌شود استقرار سفیر جمهوری آذربایجان در تهران در آینده نزدیک حماس: تاکنون هیچ خبر جدیدی درباره مذاکرات به ما داده نشده است سرنگونی پهپاد رژیم صهیونیستی در شمال نوار غزه قالیباف و پوتین دیدار کردند سرویس اطلاعات خارجی روسیه: واشنگتن به دنبال جایگزین برای زلنسکی است وضعیت زندانیان ایرانی محور گفت‌وگوی سفیر ایران و معاون وزیر دادگستری ترکیه واکنش کرملین به بیانیه پایانی نشست ناتو قرارداد یک میلیارد دلاری مراکش با رژیم صهیونیستی در بحبوحه جنگ در غزه
یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛

عقب گرد اروپا چگونه شکل گرفت؟

امروز پس از حدود ۳۲ سال از انعقاد پیمان تأسیس اتحادیه اروپا، شاهد بازگشت آن به قرن بیستم و حتی رشد گرایش‌های نئونازیستی و نئوفاشیستی در این مجموعه هستیم. سوسیال دموکرات‌ها و محافظه‌کارانه میانه رو در تحقق این شکست و ناکامی مستمر نقش بسزایی ایفا کرده اند.
حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۱ - ۳۰ تير ۱۴۰۳ - 2024 July 20
کد خبر: ۲۵۰۵۲۹

عقب گرد اروپا چگونه شکل گرفت؟

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تحولات اخیر اروپا مصداق عینی تضعیف منظومه ای است که اواخر قرن بیستم با عنوان اتحادیه اروپا تشکیل شد. بازیگران اروپایی با هدف تبدیل شدن به قدرت مسلط اقتصادی و امنیتی در نظام بین الملل مدعی به حاشیه راندن ملی گرایی و اختلافات باقی مانده ناشی از جنگ جهانی دوم شدند و بر روی آنچه ارزش های اروپایی مشترک می خواندند، تأکید کردند. 


با وجود این، امروز پس از حدود 32 سال از انعقاد پیمان تأسیس اتحادیه اروپا (موسوم به پیمان ماستریخت)، شاهد بازگشت اروپا به قرن بیستم و حتی رشد گرایشات نئونازیستی و نئوفاشیستی در این مجموعه هستیم. دو جریان سنتی اروپا، یعنی سوسیال دموکرات ها و محافظه کارانه میانه رو در تحقق این شکست و ناکامی مستمر نقش بسزایی ایفا کرده اند.

 

ساختار و بوروکراسی جاری در اتحادیه اروپا به گونه ای است که امکان اجماع سیاستمداران بر سر موضوعاتی مانند مهاجرت، اتخاذ سیاست های واحد اقتصادی، جنگ اوکراین و ... را به حداقل رسانده است

 

به راستی در اتحادیه اروپا و منطقه یورو چه اتفاقی رخ داده است و چرا نمادهای همبستگی و پیوستگی در قاره سبز یکی پس از دیگری از بین رفتند و به نشانه های زوال این مجموعه تبدیل شده اند؟ ماجرای رویگردانی تعداد زیادی از شهروندان اروپایی از پیمان شینگن چیست؟ در این زمینه دو نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:


نخست؛ اینکه هزینه اتحاد در اروپا نسبت به هزینه ملی گرایی افزایش یافته است. به عبارت بهتر، شهروندان اروپایی بر اساس هزینه-فایده ای که در زندگی فردی، اجتماعی و معادلات امنیتی و سیاسی جاری در اروپای واحد شکل داده، مجاب شده اند پیوستگی ایجاد شده در قاره سبز دیگر مولد فرصت و فایده برای آنها نیست و در مقابل، تهدیداتی را متوجه امنیت عمومی آنها کرده است.

 
فراتر از آن، افزایش بحران های اقتصادی (که به استمرار سیاست های مبتنی بر ریاضت اقتصادی در منطقه یورو منجر شده است)، جایی برای خوش بینی مجدد نسبت به این ساختار باقی نمی گذارد.در چنین شرایطی حتی شهروندان اروپایی از اصلاحات در اتحادیه اروپا نیز عبور می کنند و طرفدار نابودی بنیان هایی هستند که تا چندی پیش به آنها افتخار می کردند.

 
دوم، به سوء مدیریت جمعی در اتحادیه اروپا و بوروکراسی پیچیده ای باز می گردد که مانع از چینش منظم پازل قدرت جمعی در این منطقه شده است و هر روز بحران های بیشتری در مقابل آن خلق می کند. ساختار و بوروکراسی جاری در اتحادیه اروپا به گونه ای است که امکان اجماع سیاستمداران سوسیال دموکرات، محافظه کار، ملی گرایان افراطی و چپ رادیکال بر سر موضوعاتی مانند مهاجرت، اتخاذ سیاست های واحد اقتصادی، جنگ اوکراین و ... را به حداقل رسانده است.

 
این موضوع در جنگ اوکراین به اوج خود رسید و قطعاً با تقویت حضور نمایندگان جریان ملی گرای افراطی و چپ رادیکال همچنان بحرانی خواهد شد. در چنین شرایطی شهروندان اروپایی به جای نظم، شاهد آنارشی و پراکندگی آرا و امکان نداشتن تجمیع آن در قالب تصمیم عملیاتی واحد هستند. حضور سیاستمداران غیرحرفه ای و ناشی مانند اولاف شولتز، امانوئل مکرون و فن در لاین این روند را افزایش داده و جایی برای شهروندان کشورهای اروپای شرقی و غربی، شمالی و جنوبی برای دلسبتگی به اروپای متحد و یکپارچه باقی نگذاشته است. 

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده