به گزارش «راهبرد معاصر»؛ روزنامه انگلیسی گاردین اخیرا تحلیل قابل تاملی را درخصوص رویکرد کلان دونالد ترامپ در عرصه سیاست خارجی مطرح کرده که ناظر بر تلفیق آنارشیسم و سوداگری در نظام بین الملل است.
در بخشی از تحلیل آمده است: شرایط جدید در حوزه روابط بین الملل براساس معاملهگری بیقانون در عرصه جهانی شکل گرفته که دقیقا همان خروجی و میراث سیاست خارجی ترامپ است. او یک دیپلماسی به سبک مافیا را پیش میبرد. متحدان سابق آمریکا نباید مفهوم بیقانون ترامپ از معاملهگری بینالمللی را عادی یا مشروع جلوه دهند.
در خصوص آنچه گاردین به رشته تحریر درآورده، دو نکته اساسی و مهم وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست، اینکه ترامپ بر خلاف آنچه تصور می شود، به دنبال نظم در دل بی نظمی نیست، بلکه اساسا به دنبال خلق تلقی جدیدی از نظم جهانی می باشد که با قواعد و ثوابت گذشته و جاری در مناسبات بین المللی کمترین سنخیتی ندارد. او به سادگی از سازمانهای بین المللی خارج شده یا حتی آنها را به بهانه های واهی تحریم می کند.
متحدان آمریکا از بازی چندلایه ترامپ در امان نیستند و از کانادا گرفته تا اتحادیه اروپا هنوز قدرت مواجهه یا حتی تطبیق خود با شرایط ادعایی ترامپ را پیدا نکرده اند
فراتر از آن، وی صریح ترین بایسته های تجارت جهانی را هدف حملات خود قرار می دهد و بازیگران (حتی متحدانش) را وادار می سازد تا نوعی نهادگریزی و ساختار ستیزی در حوزه روابط بین الملل را در پیش گرفته و در مقابل، تن به نظم به اصطلاح نوینی دهند که رئیس جمهور جنجالی آمریکا و ایلان ماسک در صدد ترسیم و تدقیق آن با دغدغه های توسعه طلبانه خود هستند.
دوم، اینکه متحدان آمریکا از این بازی چندلایه در امان نبوده و از کانادا گرفته تا اتحادیه اروپا نیز هنوز قدرت مواجهه یا حتی تطبیق خود با شرایط ادعایی ترامپ را پیدا نکرده اند. بدون شک در این منظومه، بازیگرانی که بیشترین تعلق راهبردی به واشنگتن دارند، بیشتر از دیگران آسیب خواهند دید، زیرا در دورانی که قدرت تبدیل شدن به متغیری مستقل و بازیگرانی تصمیم ساز در حوزه روابط بین الملل را داشته اند، به بخشی از پازل راهبردی کاخ سفید در جهان تبدیل شده اند.
با این حال، آنچه ترامپ را بیش از هر چیزی نگران می سازد، فروکش کردن هیجانات ناشی از حضور مجدد وی از کاخ سفید و اثبات ناتوانی وی در مواجهه با بازیگرانی است که استقلال خود را در حوزه روابط بین الملل حفظ کرده اند. در این صورت، ساختارگریزی ترامپ و تلاش وی برای به چالش کشیدن بایسته و ثوابت نظم جهانی به زیان متحدان آمریکا تعبیر خواهد شد و در مقابل، مخالفان واشنگتن در نظام بین الملل را قادر به تشکیل نظمی جدید و واقعی در جهان می کند.
این نظم نوین، قطعا نه بر مبنای آنارشیسم و نه سوداگری در بطن آن، بلکه در تضاد مطلق با انگاره های ذهنی و عملیاتی رئیس جمهور آمریکا و همراهانش شکل خواهد گرفت. ترامپ بدون آنکه متوجه باشد، در حال حفر تله ای راهبردی علیه خود و همراهانش است که نتیجه آن، چیزی جز انهدام شبکه حامی -پیرو در غرب نیست. قربانیان این روند، واشنگتن و متحدانش خواهند بود.