به گزارش «راهبرد معاصر»؛ جمهوریخواهان به مراتب با شیوههای تندرو به دنبال اهدافشان نسبت به موضوع ایران هستند. دو رئیس جمهور اسبق جمهوریخواه آمریکا، ایران را تهدید به حمله نظامی کردند. جورج بوش، ایران را بخشی از ائتلاف ادعایی موسوم به «محور شرارت» نامید و دونالد ترامپ ترامپ نیز با ابزار ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سابق سپاه قدس را به شهادت رساند.
رؤسای جمهور دموکرات معمولاً از شیوههای نرم از جمله دیپلماسی یا برانگیختن آشوبهای داخلی در داخل ایران بهره میبرند و شیوه توافقات صلحآمیز برای به سرانجام رساندن اهدافشان را کمهزینهتر از دیگر روشهای معمول میدانند. در یکی از آخرین مصاحبههای انجام شده با کامالا هریس، نامزد ریاست جمهوری دموکرات، وی علنی ایران را بزرگترین دشمن آمریکا معرفی و اولویت سیاست خارجی اش را مخدوش کردن پرونده هستهای اعلام کرد.
سیاست رؤسای جمهور جمهوریخواه آمریکا در قبال ایران معمولاً تهاجمی و با زیر فشار قرار دادن مقام های ایران نمایان شدهاست
جورج بوش پسر در دوران ریاست جمهوری اش، ایران را بخشی از ائتلاف ادعایی موسوم به «محور شرارت» معرفی کرد و با این ادعا قصد مهار ایران را داشت. در آن دوران ابعاد تازهای از پرونده هسته ای ایران آشکار و سبب ایجاد حس ترس میان غربیها شد. علاوه بر این، آنها ایران را یاری رسان محور مقاومت در منطقه غرب آسیا میدانند. بوش برای ضربه زدن به محور مقاومت، رابطه اش را با متحدان غرب آسیا قویتر کرد و با ارائه انواع کمکهای نظامی به عربستان و رژیم صهیونیستی به دنبال توانمند کردن رقبای ایران در منطقه بود. در برابر پرونده هستهای ایران، کابینه جورج بوش تلاش کرد با کمک متحدان بینالمللی، به ایران فشار آورد و تهران را مجبور به پذیرش شروطش کند. آنها با استفاده از اعمال تحریمهای اقتصادی به دنبال ضربه زدن به اقتصاد و جلوگیری از فروش نفت ایران بودند. آنچه از دوران بوش به یادگار مانده، تنها تلاش برای بدنام کردن ایران در نظام بینالملل، حمله به همسایگان شرقی و غربی ایران و تضعیف اقتصاد ایران به واسطه تحریمها بود. با وجود این، ایران در آن دوران توانست با یاری گرفتن از اعضای محور مقاومت و در عین حال هدایت مذاکرات هسته ای از سد فشارهای واشنگتن عبور کند.
سیاست رؤسای جمهور جمهوریخواه آمریکا در قبال ایران معمولاً تهاجمی و با زیر فشار قرار دادن مقام های ایران نمایان شدهاست. در دوره ریاست جمهوری ترامپ، چهره واقعی مقام های آمریکایی به یکباره رؤیت و با خروج آمریکا از توافق برجام، میزان ارادت جمهوریخواهان به موضوع مذاکره (که رکن اساسی سیاست نظام بینالملل است) به طور کامل مشخص شد. ترامپ با اعمال سیاست فشار حداکثری، اقتصاد ایران را دچار اخلال کرد، اعمال تحریمهای یکجانبه، ترور سردار سلیمانی و تهدید به ضربه زدن به زیرساختهای نظامی ایران نمونههای بارز رویکرد جمهوریخواهان آمریکایی علیه کشورمان است.
رویکرد رؤسای جمهور دموکرات در مقابل ایران، به صورت ظاهری رساندن اهداف مقام های واشنگتن به وسیله برگزاری مذاکرات و دیپلماسی است. البته «الاغها» در آمریکا سابقه طولانی در معماری و وضع تحریمهای اولیه و ثانویه علیه اقتصاد ایران دارند. در دوران باراک اوباما، آمریکاییها به دنبال محدود کردن ایران و برنامه هستهای بودند. آنها در ابتدا برای رسیدن به برنامه مورد نظرشان، مذاکرات گسترده با مقام های ایرانی آغاز کردند که در آخر به توافق برجام در سال 2015 میلادی منجر شد. برجام بر دو محور استوار بود؛ از سویی از میزان و شدت تحریمهای اقتصادی اعمال شده بر ایران میکاست و از سوی دیگر میزان کنترل بر برنامه هستهای کشورمان را افزایش میداد؛ اما سیاستهای دموکراتها در همین نقطه به پایان نرسید، زیرا در دوره اوباما تحریمها مجدد علیه ایران اعمال شد.
«الاغها» در آمریکا سابقه طولانی در معماری و وضع تحریمهای اولیه و ثانویه علیه اقتصاد ایران دارند
در دوره ریاست جمهوری جو بایدن، گرچه در لفظ و به زعم خودشان به دنبال احیای برجام بودند، اما احیا نشد. در همان دوره آنها برای فشار آوردن به ایران و محور مقاومت، به متحدان منطقهای خود (رژیم صهیونیستی) مبالغ زیادی کمک کردند. در دوره اوباما، دموکراتها توافقی مبنی بر کمک سالانه به ارزش 3.8 میلیارد دلار تا سال 2028 میلادی به رژیم صهیونیستی به امضا رساندند و آمریکا در دوره ریاست جمهوری بایدن، در یکسال جنگ رژیم صهیونیستی با مردم بیگناه غزه، دست کم 17.9 میلیارد دلار به رژیم صهیونیستی کمک نظامی کرده است.
به دنبال اغتشاشات دو سال گذشته، دموکراتها برای فشار آوردن به ایران، مکرر کشورمان را به نقض قوانین حقوق بشری متهم میکردند و با اینگونه اعمال فشارها به دنبال تضعیف ایران در منطقه بودند. در جریان جنگ غزه و لبنان نیز دولت دموکرات بایدن به جای ایفای نقش واقعی به عنوان میانجی بیطرف، در طرف رژیم صهیونیستی قرار گرفته و با ارائه کمکهای مالی- تسلیحاتی به دنبال تغییر ژئوپلیتیک منطقه با استفاده از توان نظامی رژیم صهیونیستی است. نکته کلیدی آنکه نباید حساب آمریکا و رژیم صهیونیستی را از یکدیگر جدا کرد و باید بر این نکته آگاه بود، غرب هیچ گاه متحد راهبردی خود را در برابر کشورهای غرب آسیا رها نمیکند.
آنچه تجربه تاریخی از قرن 21 در برابر سیاستهای مقام های آمریکایی در قبال ایران به چشم میخورد، تنها برخورد غیرسازنده با کشورمان با شیوههای متفاوت است. جمهوری خواهان از همان ابتدا اصل توافق و مذاکره با ایران را منکر میشوند و تحریمهای شدید اقتصادی اعمال میکنند. در مقابل، دموکرات ها صحبت از ایجاد توافقنامه جدید با ایران میکنند، اما با عملکرد خود عملاً در مسیر مهار تهران قدم بر میدارند.
بنابراین محدودیت و اعمال فشار بر پرونده هستهای ایران اولویت هر دو حزب مورد نظر در آمریکاست. تنها موردی که باعث وجه تمایز آنها میشود، ابزارهای مورد استفاده شان برای پیش برد اهداف است. در نتیجه، مقام های ایرانی برای مقابله با دشمن باید متناسب با روش اعمال شده از سوی آنها، شیوه پاسخگویی متفاوتی برای محدود کردن آمریکاییها استفاده کنند.