به گزارش «راهبرد معاصر»؛ فرانچسکا آلبانیز، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درباره وضعیت حقوق بشر در سرزمین های اشغالی گزارشی با عنوان «نسل کشی در راستای پاکسازی استعماری» تهیه کرد که اول اکتبر در سایت سازمان ملل متحد منتشر شد. این موضوع نه تنها در عنوان، بلکه در محتوا نیز تکان دهنده بود.
این گزارش دارای سه فصل است:
مستند: شامل نظارت بر اقدامات رژیم صهیونیستی در داخل سرزمین های اشغالی که نقض آشکار قوانین بین المللی را نشان می دهد. این نظارت مستندشده بر مبنای اظهارات شاهدان عینی، اسناد منتشرشده از سوی نهادهای بین المللی ازجمله دیوان بینالمللی دادگستری و گزارشها و بیانیههای رسمی صادر شده به وسیله رژیم صهیونیستی است.
تحلیلی: با هدف قرار دادن این اقدامات در بستر تاریخی توسعه مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی، به گونه ای که بتوان به اهداف ضمنی و پیامدهای واقعی آنها پی برد.
قیاسی: به دنبال استخراج نکات و مواضعی است که همه طرف های ذی نفع باید با توجه به تعهداتی که بر مبنای منشور ملل متحد و قواعد حقوق بین الملل دارند، اتخاذ کنند.
در جنوب غزه به دلیل دستور تخلیه رژیم صهیونیستی، چیزی جز زمین های بایر، غیرقابل سکونت، پر از آوار، فاضلاب و اجساد در حال تجزیه یافت نمی شود
این گزارش در فصل مستند خود شامل آمار و ارقام هولناکی از تعداد کشتهها و زخمیهای غیرنظامی فلسطینی در نتیجه جنگی است که رژیم صهیونیستی در نوار غزه به راه انداخته، در آن زنان و کودکان به دلیل گرسنگی و کمبود خدمات بهداشتی جان خود را از دست می دهند. در این گزارش درباره میزان تخریب خانه ها، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، عبادتگاه ها و مؤسسات رسانه ای در نوار غزه آماری وجود دارد. درست است در این فصل نکته جدیدی نیامده، زیرا بیشتر اعداد و ارقام مندرج در گزارش مشخص و منتشر شده است، اما به طور دقیق بیانگر میزان رنجی است که مردم فلسطین به دلیل جنایت های ارتش صهیونیستی متحمل شده اند.
در این گزارش آمده است: رژیم صهیونیستی به فلسطینیان دستور داد به «مناطق امن» فرار کنند و به محض رسیدن به این مکانها هدف حمله قرار گرفتند و به آنها دستور داده شد به مناطق امن جدید بروند، بنابراین آوارگان به طور ساختاری تحت تعقیب قرار داشتند و حتی در آنجا نیز هدف قرار گرفتند. پناهگاه هایی ازجمله مدارس آنروا که رژیم صهیونیستی به طور مکرر به 70 درصدشان حمله کرد و تهاجم رژیم صهیونیستی به شهر رفح باعث آواره شدن نزدیک به 1 میلیون فلسطینی شده است.
در جنوب غزه به دلیل دستور تخلیه رژیم صهیونیستی، چیزی جز زمین های بایر، غیرقابل سکونت، پر از آوار، فاضلاب و اجساد در حال تجزیه یافت نمی شود.
در فصل تحلیلی، گزارش آنچه را که در حال حاضر بر فلسطینیان میگذرد از روز نکبت 1948 میلادی و پس از شکست 1967 میلادی روایت میکند. در این روایت رخدادهای دوره کنونی به عنوان «فرایند نسلکشی ساختاری» توصیف میشود که از سال 1948 میلادی آغاز شد و همچنان ادامه دارد. هدف اصلی آن حذف حضور مردم فلسطین در سرزمین خودشان است که دیگر محدود به نوار غزه نمی شود، بلکه شروع به گسترش کرده و به کرانه باختری و شرق قدس رسیده است.
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در پایان گزارش خود نوشت، اگر رژیم صهیونیستی از اقداماتش راضی بود و اجازه نمی داد این همه تخلف مرتکب شوند، وضع سرزمین های اشغالی امروز اینگونه متشنج نمی شد. بر این اساس وی با ارسال درخواستی به رژیم صهیونیستی خواستار آتش بس فوری و دائمی و خروج ارتش صهیونیستی از خاک اشغالی فلسطین در سال 1967 میلادی ازجمله شرق بیت المقدس شد که در آنجا ممنوعیت کامل فروش تسلیحات برای رژیم صهیونیستی اعمال می شود.
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد خواستار شد رژیم صهیونیستی به عنوان رژیم آپارتایدی در نظر گرفته شود، که اجرایی شدن آن مستلزم فعال کردن مجدد کمیته ویژه ضد آپارتاید و تعیین مأموریت آن برای رسیدگی به موضوعات مربوط به وضعیت نه تنها حمایت از مردم فلسطین، بلکه تعلیق عضویت رژیم صهیونیستی در سازمان ملل متحد است.
در واقع جنایت هایی که رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین مرتکب شده، نه تنها مستلزم تعلیق عضویت آن، بلکه اخراج کامل از سازمان ملل متحد است. در ماده ششم منشور ملل متحد آمده است: در صورتی که یکی از اعضای سازمان ملل متحد به نقض اصول منشور ادامه دهد، مجمع عمومی میتواند بنا به توصیه شورای امنیت، عضو را از سازمان اخراج کند.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد تلاش های فراوانی انجام داده بود تا دولت آفریقای جنوبی را متقاعد کند قلمرو آفریقای جنوبی غربی (نامیبیا) را به جای ساختار قیمومیت خود، تحت نظارت ساختار قیمومیت معرفی شده به وسیله سازمان ملل متحد قرار دهد
از آنجایی که اصرار رژیم صهیونیستی بر نقض منشور سازمان ملل متحد به حدی غیر قابل تحمل رسیده، لازم است سازمان ملل متحد برای احترام به منشور خود و حفظ اعتبار باقی مانده اش، تصمیم فوری برای لغو عضویت رژیم جنایتکار صهیونیستی اتخاذ کند.
مجمع عمومی صلاحیت قانونی برای اتخاذ تصمیم برای اخراج هیچ یک از کشورهای عضو سازمان ملل متحد ندارد، مگر اینکه توصیه قبلی در این زمینه به وسیله شورای امنیت شده باشد. با وجود این، شوراي امنيت به ويژه با توجه به معیارهای موجود بين المللی، موفق به صدور توصيه ای می شود، هرچند آمريكا و ساير اعضاي دائم اين شورا در استفاده از حق وتو براي جلوگيري از تصویب قطعنامه شتاب خواهند كرد و مانع از تلاش برای استفاده از رأی مجمع عمومی برای اعمال فشار مداوم بر شورای امنیت و وادار کردن آن به تغییر موضع خود در قبال رژیم نژادپرست صهیونیستی خواهند شد.
از نظر تاریخی، مجمع عمومی سازمان ملل متحد تلاش های فراوانی انجام داده بود تا دولت آفریقای جنوبی را متقاعد کند قلمرو آفریقای جنوبی غربی (نامیبیا) را به جای ساختار قیمومیت خود، تحت نظارت ساختار قیمومیت معرفی شده به وسیله سازمان ملل متحد قرار دهد؛ که البته در زمان جامعه ملل خوانده می شد. از آنجایی که دولت آفریقای جنوبی با اصرار و سرسختانه این موضوع را رد کرد، مجمع عمومی در تصمیم خود مبنی بر پایان یکجانبه اختیارات آفریقای جنوبی بر قلمرو این سرزمین تردید نکرد و در عین حال تصمیم گرفت این قلمرو را تحت نظارت مستقیم خود قرار دهد.
در مواجهه با اصرار دولت نژادپرست آفریقای جنوبی مبنی بر همکاری نکردن با مجمع عمومی، این مجمع شروع به اعمال فشار مداوم بر شورای امنیت کرد و فوری خواستار اعمال تحریمها علیه دولت آفریقای جنوبی شد. حتی کار به جایی رسید که توانست کشورهای غیردائم آفریقایی شورای امنیت را متقاعد کند پیش نویس قطعنامه ای را در سال 1974 میلادی ارائه کنند که در آن توصیه به اخراج آفریقای جنوبی از سازمان ملل متحد می شد. از آنجایی که 10 کشور پیش تر این پیش نویس را تأیید کرده بودند؛ آمریکا، انگلیس و فرانسه به سرعت از وتوی خود برای جلوگیری از صدور آن استفاده کردند که منجر به لغو طرح شد.
با وجود این، مجمع عمومی در تلاش خود برای توقف عضویت آفریقای جنوبی در سازمان ملل متحد ناامید نشد و از فرصت حضور عبدالعزیز بوتفلیقه که در آن زمان وزیر امور خارجه الجزایر بود، استفاده کرد و ریاست مجمع را در دوره عادی به عهده گرفت.
از آنجایی که مجمع عمومی با اکثریت آرا تصمیم مجمع را تصویب کرد، مانور با هدف منزوی کردن دولت آفریقای جنوبی و جلوگیری از مشارکت آن در تصمیمات مجمع عمومی تا سقوط این رژیم نژادپرست ادامه یافت و مردم آفریقای جنوبی توانستند دولتی دموکراتیک انتخاب کنند که نماینده خودشان باشد.
از مطالب فوق نتیجه میگیرم محاصره رژیم صهیونیستی و انزوای سیاسی آن با استفاده از روشهایی مشابه روشهایی که پیش تر در محاصره و انزوای رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی استفاده میشد، ممکن و در دسترس قرار گرفته است. در این راستا گزارش های بین المللی ماهیت نژادپرستانه نظام سیاسی حاکم بر رژیم صهیونیستی را تأیید می کند.
اگر 146 کشور از 193 کشور یا تقریباً 75 درصد کل کشورهای عضو سازمان ملل متحد پیش تر کشور فلسطین را به رسمیت شناخته باشند، برای مجمع عمومی (اگر بخواهد) ادامه فشار بر شورای امنیت برای تحریم رژیم صهیونیستی آسان است.
اهمیت مبارزه سیاسی کمتر از مقاومت مسلحانه نیست. از آنجایی که انجام آن نیازمند مهارتهای خاصی است، به نظر میآید گروههای فلسطینی نیاز مبرمی به بازتنظیم کارتهای خود دارند تا بتوانند جنبش آزادیبخش ملی با اهداف و چشمانداز واحد بسازند. رژیم نژادپرست صهیونیستی در قلب سرزمین های اشغالی تهدید وجودی برای مردم فلسطین به شمار می رود، به ویژه اینکه رژیم نژادپرست دارای سلاح اتمی است و بر حفظ انحصار آن در منطقه اصرار دارد.