به گزارش راهبرد معاصر؛ عید نوروز امسال گزارش سرقت از خانه مردی به پلیس تهران اعلام شد. شاکی میگفت که به همراه خانواده اش به سفر رفته و وقتی برگشته متوجه شدند که دزدان به خانهاش دستبرد زدهاند.
مالباخته میگفت که دزدان ۱۸ سکه بهار آزادی، مقداری طلا و دو میلیاردتومان پول نقد به همراه مقداری دلار و یورو از خانهاش دزدیدهاند.
ماموران تحقیقات خود را زیر نظر بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت شروع کردند تا اینکه مدتی قبل به سرنخهایی از این باند رسیدند. اعضای این گروه که ۸ نفر هستند، بعد از گذشت ۱۰ ماه فرار دستگیر شدند و به دستبردهای سریالی از خانهها اعتراف کردند.
تقلب کردیم!
بهرام سرکرده باند سارقان است. او میگوید نقشه سرقت را در یک قهوه خانه کشیدند و از روی دست تبهکاران دیگر تقلب کردند!
سرقت هایتان را از چه زمانی آغاز کردهاید؟
از ابتدای امسال.
به چند خانه دستبرد زدهاید؟
تعداد دقیق سرقت هایمان را نمیدانم. شاید بالای ۲۰ خانه.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتید؟
ایده سرقت در قهوه خانه به ذهنمان خطور کرد. درواقع از روی دست تبهکاران دیگر تلقب کردیم. البته این اصطلاح خودمان است.
چطور؟
شب عید پارسال بود که به همراه چند نفر از بچهها رفته بودیم قهوه خانه تا قلیان بکشیم. همه ما به تازگی از زندان آزاد شده بودیم. در آنجا صدای چند نفر که میز کناری ما نشسته بودند را شنیدیم. آنها هم از تبهکاران سابقه دار بودند که میگفتند ارسلان به تازگی یک محموله تریاک خریده و داخل یخچال جاسازی کرده است. فال گوش ایستادیم و هرچه آنها میگفتند را یادداشت کردیم. حتی فهمیدیم خانه ارسلان کجاست و تصمیم گرفتیم به آنجا دستبرد بزنیم تا به محموله تریاک دست یابیم. مصرف یک سال ما تامین میشد و دیگر لازم نبود پول مواد بدهیم.
زودتر از آن خلافکاران به خانه مالباخته دستبرد زدید؟
بله. یکی از آنها میگفت تعطیلات عید باید برود شهرستان. از دوستانش خواست تا سرقت را به بعد از تعطیلات موکول کنند. همه قبول کردند، اما ما در تعطیلات عید به خانه شاکی دستبرد زدیم.
محموله تریاک را پیدا کردی؟
نه، اما به گنج رسیدیم. البته ما دو مرتبه به آن خانه دستبرد زدیم. اجازه بدهید، توضیح دهم. بار اول که رفتیم به خانه شاکی، هرچه داخل یخچال و فریزر را گشتیم، اثری از محموله تریاک نبود، اما بچهها در کمدها جستوجو کردند و به ۱۸ سکه طلا، دلار، دو میلیارد تومان پول، طلا و جواهرات رسیند. حتی موتور شاکی را هم سرقت کردیم. من، اما فکرم درگیر بود و با خود میگفتم باید هرطور شده محموله تریاک را پیدا کنم. به همین دلیل چند روز بعد برای بار دوم به خانه طعمه مان رفتیم. یک ساعت تمام یخچال و فریزر را گشتم تا اینکه در قسمت یخدان فریزز، تریاکها را پیدا کردم. البته ۴۰۰ گرم بیشتر نبود، اما جنسش عالی بود!
و بعد از آن سرقتهای سریالی تان را آغاز کردید؟
چون به گنج رسیدیم، سرقتها را شروع کردیم. هم تفریح بود و هم خرج زندگیمان تامین میشد، اما خب دوباره باید به زندان برگردیم. این قسمت ماجرا اصلا خوب نبود. خصوصا اینکه من شب عید پارسال از زندان آزاد شدم و شب عید امسال هم دوباره باید به زندان بروم. دوست داشتم سال تحویل کنار خانواده خودم باشم.
سابقه داری؟
۴، ۵ مرتبه به جرم سرقت دستگیر و زندانی شدهام، اما اینبار حتما توبه خواهم کرد. از زندگی در زندان بیزارم. / همشهری