یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛

اروپای بایدن و اروپای ترامپ

تهدید کاخ سفید مبنی بر وضع تعرفه‌های اقتصادی کلان بر کالاهای وارداتی اروپا و آغاز منازعات جدید در دو سوی آتلانتیک بر سر موضوعاتی مانند خرید یا تصرف گرینلند، آرامش ذهنی اروپایی‌ها را در دوران حکومت دموکرات‌ها بر هم ریخته است. در هر حال، اروپای مطلوب رئیس جمهور آمریکا با اروپای مدنظر رئیس جمهور سابق این کشور تفاوت‌هایی اساسی دارد.
حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۶ - ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ - 2025 February 04
کد خبر: ۲۷۰۱۶۵

اروپای بایدن و اروپای ترامپ

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ گردنکشی های دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و ایلان ماسک برای متحدان اروپایی آمریکا تمامی ندارد. تهدید کاخ سفید مبنی بر وضع تعرفه های اقتصادی کلان بر کالاهای وارداتی اروپا از یک سو و آغاز منازعات جدید در دو سوی آتلانتیک بر سر موضوعاتی مانند خرید یا تصرف جزیره گرینلند توسط دولت جدید آمریکا، آرامش ذهنی حاکم بر سران اروپایی در دوران ریاست جمهوری جو بایدن و دموکرات ها را بر هم ریخته است.

اروپای مدنظر ترامپ نه تنها باید نقش کاتالیزوری برای اهداف کلان، میان مدت و خرد واشنگتن در نظام بین الملل را ایفا کند، بلکه باید به ابزار رسمی بازی آمریکا در جهان تبدیل شود

 

اکنون اروپاییان در برابر معمایی قرار گرفته اند که راه حل آن در دست بروکسل نیست. این بدترین وضعیتی است که یک مجموعه به لحاظ راهبردی می تواند با آن مواجه شود. در هر حال، اروپای مطلوب ترامپ با اروپای مدنظر بایدن تفاوتهایی اساسی دارد.

 

اروپای مدنظر بایدن باید در کسوت "متحد آمریکا" مسئولیت "تسهیل گری در رسیدن به اهداف بین المللی واشنگتن"را بر عهده می گرفت. حتی وقوع منازعه اوکراین نیز در قالب "هم افزایی در دو سوی آتلانتیک" شکل گرفت و تا آخرین لحظات حضور دموکراتها درکاخ سفید این همپوشانی و هم افزایی قطع نشد.

 

در مقابل، اروپای مدنظر ترامپ نه تنها باید نقش کاتالیزوری برای اهداف کلان، میان مدت و خرد واشنگتن در نظام بین الملل را ایفا کند، بلکه باید به "ابزار رسمی بازی آمریکا" در جهان تبدیل شود. به عبارت بهتر، واژگانی مانند همپوشانی یا هم افزایی راهبردی یا درون آتلانتیکی برای ترامپ و ماسک معنایی نداشته و آنچه باید نمود داشته باشد، تغییر ماهیت اروپا از یک بازیگر نیمه مستقل به مهره (و نه شریک) بازی کاخ سفید است.

 

رئیس جمهور آمریکا معتقد است، تحقق این هدف در گروی مذاکره و توافق با اروپا به عنوان یک طرف معامله نبوده و باید اقدامی صورت داد که اروپا به صورت خودخواسته و بدون اینکه کمترین هزینه ای از سوی واشنگتن صرف شود، به بازی مطلق در زمین بازی ترسیم شده از سوی واشنگتن تن دهد.

 

حمایتهای خاص ترامپ و ماسک از حضور جریانهای ملی گرای افراطی در راس هرم قدرت در اروپا، در همین راستا قابل پیش بینی است. از دید مقامات کنونی کاخ سفید، ساختار اروپای امروز باید ویران شود و ساختار جدیدی بر پایه بازگشت به قرن گذشته (قبل از انعقاد پیمان ماستریخت) شکل گیرد.

 

در ساختار جدید، احزاب سنتی مانند محافظه کاران میانه رو یا سوسیال دموکراتها تبدیل به بازیگرانی منزوی یا حتی فراموش شده خواهند شد که حتی هشدارهای آنها درخصوص از دست رفتن موقعیت و جایگاه سنتی اروپا در جهان پسامدرن نباید شنیده شود. در چنین شرایطی تلاش برخی مقامات ارشد اتحادیه اروپا جهت معامله با ترامپ بر سر "بقای حداقلی اتحادیه اروپا" صرفا یک توهم است که محصول آن، قطعا عقب نشینی کاخ سفید از نقشه راه خود در تقابل با موجودیت اروپای واحد نخواهد بود.

 

فقر راهبردی حاکم بر اتحادیه اروپا امروز خود را در رفتار و گفتار سیاستمداران سنتی این قاره نمایان ساخته است؛ جایی که همپوشانی با آن سوی آتلانتیک، جای خود را به تنازع  بقا، آن هم به صورتی حداقلی داده است. اتحادیه اروپای مطلوب ترامپ و همراهانش همان اروپای دوران جنگ جهانی دوم است و دیگر هیچ.

 

ارسال نظر