گزارش مرکز مطالعاتی «ریسپانسیبل استیت کرفت»؛

سوریه- صهیونیسم، عادی‌سازی روابط با تهدید

سوریه و رژیم صهیونیستی، این دو رقیب منطقه‌ای در حال مذاکرات پیشرفته برای پایان دادن به خصومت‌ها هستند، اما رژیم صهیونیستی در این مذاکرات منافع بیشتری نسبت به سوریه خواهد داشت.
تاریخ انتشار: شنبه ۲۱ تير ۱۴۰۴ - 12 July 2025

سوریه- صهیونیسم، عادی‌سازی روابط با تهدید

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ برای نیم قرن، مرز میان اسرائیل و سوریه در ارتفاعات جولان الگویی از ثبات خصمانه بود. توپ‌ها خاموش شدند، اما خصومت عمیقی حاکم و با تلاش‌های دیپلماتیک مکرر و شکست‌خورده همراه بود.

اکنون، پس از فروپاشی ناگهانی رژیم بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴ و جنگ ۱۲ روزه میان اسرائیل و ایران، یخ ژئوپلیتیکی شروع به ترک خوردن کرده است.

الشرع بر کشوری ویران شده ریاست می‌کند که به شدت به کمک‌های اقتصادی و فارغ از درگیری نیاز دارد

در چرخشی از وقایع که یک سال پیش غیرقابل تصور بود، اسرائیل و سوریه در حال برگزاری مذاکرات پیشرفته برای پایان دادن به خصومت‌ها هستند. گزارش‌ها نشان می‌دهد، قرار است اوایل سپتامبر نشستی در کاخ سفید برگزار شود، جایی که احمد الشرع، رئیس دولت موقت سوریه و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل توافقنامه امنیتی امضا و راه را برای عادی‌سازی روابط هموار خواهند کرد. 

این فوران عشق برادرانه نیست؛ بلکه نمایشی سیاسی است، پیوندی بعید میان اسرائیل و سوریه‌ فقیر، که در آن واشنگتن نقش میانجی ایفا می‌کند. داماد، احمد الشرع سرکرده سابق تحریرالشام است که یونیفرم نظامی خود را با کت و شلوار عوض کرده است. 

الشرع که تنها 6 ماه پیش به قدرت رسید، ریاست دولت انتقالی را برعهده دارد که از ویرانه‌های جنگ داخلی ۱۴ ساله و عمدتاً از صفوف نیروی مبارز سابق خود، هیئت تحریر الشام، تشکیل شده است. الشرع بر کشوری ویران شده ریاست می‌کند که به شدت به کمک‌های اقتصادی و فارغ از درگیری نیاز دارد.

اسرائیل به‌دنبال دستاورد راهبردی

طرف دیگر این معادله غیرمنتظره، اسرائیل پس از جنگ با ایران جسورتر شده است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از «ظرفیت گسترده منطقه‌ای» صحبت می‌کند و کابینه‌اش در تلاش است تا دامنه توافقات عادی‌سازی را گسترش دهد. 

گیدئون ساعر، وزیر امور خارجه اسرائیل 30 ژوئن اعلام کرد، «در وارد کردن کشورهایی مانند سوریه و لبنان به چرخه صلح و عادی‌سازی روابط ذی‌نفع هستیم». 

برای اسرائیل، پیوستن سوریه به این ائتلاف، دستاورد راهبردی نهایی خواهد بود؛ تبدیل ستون تاریخی از طرد اسرائیل به‌وسیله اعراب به یک شریک و شاید رسمیت بخشیدن به کنترل غیرقانونی ۵۸ ساله آن بر بیشتر بلندی‌های جولان. 

اقدامات اسرائیل از زمان سقوط بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، نمایش آشکار تغییر قدرت جدید بوده است. نیروهای اسرائیلی نه تنها آنچه از زیرساخت‌های نظامی سوریه باقی مانده را بمباران کرده‌اند، بلکه به منطقه غیرنظامی تحت نظارت سازمان ملل متحد نیز نفوذ و قلمرو جدیدی را در اعماق سوریه، ازجمله قله راهبردی کوه هرمون مشرف به دمشق، تصرف کرده‌اند.

توافق احتمالی، چه شکل نهایی آن پیمان عدم تجاوز باشد و چه عادی‌سازی جامع، می‌تواند با هزینه سنگینی همراه باشد که تمامش به‌وسیله سوری‌ها پرداخت می‌شود. طبق اظهارات مقام‌های اسرائیلی، هزینه آن، بلندی‌های جولان است؛ فلات راهبردی در قلمرو شناخته‌شده بین‌المللی سوریه که اسرائیل بخش عمده‌ای از آن را سال ۱۹۶۷ اشغال کرد. 

گرچه «مذاکرات آرام» اسرائیل و سوریه در خفا انجام می‌شود، اسرائیل موضع خود را درباره بلندی‌های جولان علنی اعلام کرده است، به طوری که نتانیاهو و وزیر امور خارجه اسرائیل گفتند، «این بلندی‌ها بخشی از اسرائیل باقی خواهند ماند». 

واگذاری بلندی‌های جولان به‌وسیله سوریه به اسرائیل، اصل «زمین در برابر صلح» مندرج در قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد را از بین می‌برد. این معادله، زیربنای توافق‌نامه‌های کمپ دیوید مصر و اسرائیل سال ۱۹۷۹ بود که به بازگشت کل شبه‌جزیره سینا به مصر منجر شد و پیمان اردن و اسرائیل سال ۱۹۹۴ که شامل بازگشت تقریباً ۳۸۰ کیلومتر مربع از اراضی تحت کنترل اسرائیل از زمان جنگ اعراب و اسرائیل سال ۱۹۶۷ به اردن بود. 

نکته مهم اینکه اصل «زمین در برابر صلح» مبنای صریح تمام مذاکرات قبلی، هرچند ناموفق با سوریه، از کنفرانس مادرید سال ۱۹۹۱ تا مذاکرات با میانجیگری ترکیه سال ۲۰۰۸ بود.

توافق‌نامه‌های عادی‌سازی روابط سال ۲۰۲۰ الگوی جدیدی ایجاد کرد که تضمین‌کننده امتیازات ارضی از سوی اسرائیل یا پیشرفت واقعی به سوی تأسیس کشور فلسطینی نیست. 

واگذاری بلندی‌های جولان به‌وسیله سوریه به اسرائیل، اصل «زمین در برابر صلح» مندرج در قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد را از بین می‌برد

دفاع از موضع ضعف سوریه 

اکنون، اسرائیل این دکترین را درباره سوریه البته به شیوه‌ای آشکارتر و قهرآمیزتر اعمال می‌کند. کنترل مداوم آن بر بیشتر ارتفاعات جولان که به‌طور رسمی سال ۱۹۸۱ به خاک خود ضمیمه کرد (اقدامی که تنها به‌وسیله‌ ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری ترامپ سال ۲۰۱۹ به رسمیت شناخته شد)، غیر قابل مذاکره اعلام شده است. این منطقه اکنون محل سکونت حدود ۳۰ هزار شهرک‌نشین اسرائیلی و از زمان به قدرت رسیدن الشرع، برنامه‌هایی برای افزایش بیشتر این جمعیت تصویب شده است.

با وجود این، طرف سوری تلاش می‌کند در برابر این واقعیت جدید مقاومت کند، البته از موضع ضعف. در حالی که منابع ناشناس سوری پیشنهادهای بلندپروازانه‌ای برای بازگرداندن یک سوم بلندی‌های جولان ارائه داده‌اند، موضع رسمی بسیار معتدل‌تر است. 

اسعد الشیبانی، وزیر امور خارجه سوریه پس از تماس تلفنی با مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده «آرزوی سوریه برای بازگشت به توافق‌نامه جدایی ۱۹۷۴» را ابراز کرد. در واقع، موضع رسمی سوریه به معادله اولیه «زمین در برابر صلح» و این روند را به چارچوب مذاکرات علنی مندرج در قطعنامه ۲۴۲ بازمی‌گرداند.

حتی این کاهش تقاضا با مخالفت سیاسی گسترده‌ای فراتر از کابینه نتانیاهو مواجه است که به‌وسیله چهره‌هایی مانند بنی گانتز، رئیس مخالفان و وزیر دفاع سابق، نمایندگی می‌شود. گانتز گفت، اسرائیل نباید از مواضع راهبردی در سرزمین‌های تازه فتح شده عقب‌نشینی کند. اصرارش بر حفظ برتری امنیتی اسرائیل نشان‌دهنده اجماع مشترک کابینه و مخالفان میانه‌روست که عملاً سوریه را از هرگونه مذاکرات جدی منطقه‌ای کنار می‌گذارد.

ترامپ، میانجی مشتاق 

اینها مذاکراتی هستند که در آنها اسرائیل تمام کارت‌ها را در دست دارد. نیروهایش خاک سوریه را اشغال کرده‌اند، توپ‌هایش دمشق را نشانه گرفته‌اند و عملیات نظامی اخیرش، از جنگ ۱۲ روزه علیه ایران گرفته تا جنگ جاری در غزه، ظرفیت آشکاری را برای تجاوز به منظور دستیابی به خواسته‌هایش نشان می‌دهد. 

دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا نقش میانجی مشتاق را در این رابطه توهین‌آمیز ایفا می‌کند. برای ترامپ یک جلسه در ماه می کافی بود تا الشرع را «جوان، جذاب و قوی» توصیف کند. این قضاوت غریزی، همراه با فشار عربستان و ترکیه برای تغییر دهه‌ها سیاست خصمانه کافی بود.

تام باراک و استیو ویتکاف، فرستادگان ترامپ در تبادل پیام‌های عمومی کوشا بوده‌اند. باراک از سوریه به عنوان آزمایشی برای انجام هرچه سریع‌تر این کار صحبت می‌کند، در حالی که ویتکاف به «اعلان‌های بزرگ» مربوط به توافق‌نامه‌های عادی‌سازی می‌پردازد. با وجود این، حتی دو فرستاده آمریکایی نیز به میدان مین سیاسی که الشرع باید از آن عبور کند، اعتراف کردند. 

باراک گفت، این روند باید با دقت مدیریت و از واکنش شدید در سوریه جلوگیری شود. وی گفت، «مردم سوریه نمی‌توانند خود را مجبور به پذیرش توافق‌نامه‌های عادی‌سازی ببینند. بنابراین باید به آرامی پیش رفت».

این آگاهی از ظواهر، راهبرد اساسی را تغییر نمی‌دهد. لغو سریع تحریم‌های ایالات متحده، که در فرمان اجرایی صادر شده 30 ژوئن رسمیت یافت، ابزار حیاتی این توافق است. اما این عفو عمومی نیست؛ بلکه اعمال کنترل دقیق و هماهنگ است.

گرچه این دستور به برنامه جامع تحریم‌ها پایان می‌دهد، اما قدرتمندترین اهرم را حفظ می‌کند؛ یعنی قانون و وضعیت حامی تروریسم دولتی سوریه همچنان تحت «بازنگری» باقی می‌مانند، لغو نمی‌شوند، اما به عنوان ابزار چانه‌زنی نگه داشته می‌شوند.

این موضوع به واشنگتن انگیزه می‌دهد، زیرا به الشرع اجازه داده می‌شود از مزایای فوری و ملموسی به شکل کاهش بار اقتصادی کلی بهره‌مند شود، در حالی که پاداش نهایی حذف شدن از فهرست‌های شخصی و ملی را از وی سلب می‌کند. این پاداش‌ها مشروط به چندین شرط است که مهم‌ترین شان «برداشتن گام‌های مشخص در راستای عادی‌سازی روابط با اسرائیل» است، همان‌طور که در بیانیه مطبوعاتی کاخ سفید درباره لغو تحریم‌ها علیه سوریه توضیح داده شد.

بسیاری از سوری‌ها هرگونه توافق با اسرائیل را با بدبینی می‌بینند. در واکنش به درخواست‌های اسرائیل برای ایجاد جنوب غیرنظامی در ماه فوریه، اعتراضاتی آغاز شد و شعارهایی مانند «نتانیاهوی خوک، سوریه تجزیه را نمی‌پذیرد» سر داده شد. جوامع دروزی در السویدا، که اسرائیل به دنبال جلب نظرشان بوده است، پلاکاردهایی در دست داشتند که تجاوز اسرائیل را رد می‌کرد و تأکید داشتند، «قانون سوریه از ما محافظت می‌کند». 

برای بسیاری از سوری‌ها، صرف نظر از وابستگی فرقه‌ای، اسرائیل صلح ارائه نمی‌دهد، بلکه از آسیب‌پذیری کشورشان برای رسمیت بخشیدن به غصب زمین سوءاستفاده می‌کند، دیدگاهی که با خشونت بی‌سابقه در غزه و گسترش تهاجمی مداوم شهرک‌های یهودی‌نشین در کرانه باختری افزایش یافته است. 

علاوه بر این، موضوع اصلی فلسطین، علت اصلی درگیری‌های چند دهه‌ای، همچنان حل نشده باقی مانده است و چشم‌انداز راه‌حل دو دولتی بیش از هر زمان دیگری دور از دسترس به نظر می‌آید.

برای دمشقِ ورشکسته و آسیب‌دیده، این توافق درباره آنچه اسرائیل خواهد داد نیست، بلکه درباره آنچه در نهایت دیگر نخواهد گرفت، هست.

پاداش بالقوه برای سوریه دو چیز است؛ پایان حملات هوایی مداوم و خروج نیروهای اسرائیلی از منطقه حائل تعیین‌شده به‌وسیله سازمان ملل متحد که پس از سال ۲۰۲۴ تصرف کرده، نتیجه‌ای که با وجود غیرقانونی بودن تصرف طبق قوانین بین‌المللی، همچنان مبهم است. اما با توجه به عدم تعادل قدرت، اینها خواسته‌های سوریه نیستند، بلکه امتیازات بالقوه اسرائیل هستند؛ پاداشی برای دمشق به خاطر پذیرش نهایی واقعیت جدید در جولان.

در نهایت، توافق اجتناب‌ناپذیر میان سوریه و اسرائیل، مشارکتی دوجانبه و برابر نخواهد بود، بلکه توافقی خواهد بود که به‌وسیله متغیرهای جدید قدرت دیکته می‌شود و به شدت به نفع اسرائیل است. تنها سؤال واقعی، ماهیت استقبالی است که از آن پس خواهد شد؛ آیا این جشنی بزرگ برای عادی‌سازی کامل روابط در چمن کاخ سفید خواهد بود، همان‌طور که ایالات متحده و اسرائیل آرزویش را دارند؟

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار