به گزارش «راهبرد معاصر»؛ وجود اقلیتها در کشورهای مختلف گاهی زمینه ایجاد تنش یا همکاری را به وجود میآورد. حضور اقلیت دروزی در سوریه و سرزمینهای اشغالی به تداخل منافع دولتها در بقای گروه مدنظر منجر میشود. بعد از سقوط حکومت بشار اسد و انتقال قدرت به محمد جولانی، رئیس دولت خودخوانده سوریه بارها جنگندههای صهیونیستی با اهداف متفاوت مواضع سوریه را بمباران کردند.
در روزهای اخیر رژیم صهیونیستی به بهانه حمایت از اقلیت دروزی، مناطق نزدیک به دمشق را مورد حمله قرار داد. بنیامین نتانیاهو و یسرائیل کاتس، نخست وزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی برای توجیه اقدامشان بیانیه مشترکی صادر کردند که طبق آن، ارتش صهیونیستی عملیات هشدارآمیز انجام داد و به گروهی از افراطیون که آماده حمله به دروزیها در منطقه صحنایا (واقع در شهر داریا) بودند، حمله کرد.
اقلیت دروزی به طور عمده در سه ناحیه در منطقه غرب آسیا ازجمله جنوب سوریه، جنوب سرزمینهای اشغالی و قسمتی از لبنان حضور دارند
آنها از چند ماه اخیر حمایت علنی از دروزیها و گاهی ایجاد زمینه تجزیه اقلیت دروزی از دولت سوریه را اعلام کردهاند. هفته گذشته بتصلائیل اصموطریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی اعلام کرد تنها زمانی جنگ در نوار غزه تمام میشود که ابتدا جمعیت فلسطینی به طور اجباری انتقال داده شوند و در ادامه، سوریه تجزیه شود. این سخنان درحالی مخابره میشود که مقام های صهیونیست به دنبال تغییر نظم منطقهای به نفع خود هستند. آنها از اختلاف قومی به نفع خود استفاده میکند تا دولت رقیب را تضعیف کنند و شکست دهند.
اقلیت دروزی به طور عمده در سه ناحیه در منطقه غرب آسیا ازجمله جنوب سوریه، جنوب سرزمینهای اشغالی و قسمتی از لبنان حضور دارند. البته همواره تعدادی از افراد مرتبط با این اقلیت در کشورهای مختلف منطقه حضور خواهند داشت. نزدیکی مکان جغرافیایی آنها به یکدیگر، فرضیه احتمال تجزیه این گروه از دولت دمشق را افزایش داده و اقدامات حمایتی مقام های صهیونیست از بقای دروزیها زمینه جداییپذیری آنها را از دولت مرکزی فراهم کرده است.
به نظر میآید برخی دروزیهای مستقر در سرزمینهای اشغالی و مقام های صهیونیست به دنبال استفاده ابزاری از اختلاف به وجود آمده در فرقه دروزی ساکن در سوریه به نفع خود هستند. معمولاً هنگامی که دو کشور بایکدیگر درگیر جنگ و تنش میشوند، تضعیف طرف مقابل به وسیله ایجاد تفرقه میان گروههای قومی انجام می شود. این روش به ویژه میان کشورهای غرب آسیا سابقه تاریخی بسیار زیادی دارد. تقویت گروههای کردی علیه دولت های حاکم در منطقه غرب آسیا یکی از نمونههای بارز این قضیه است.
با وجود این، در پرونده قوم مشترک در سوریه و سرزمینهای اشغالی، احتمالاً دروزیهای سوری برای دور نگه داشتن خود از درگیریهای فرقهای و مستقل شدنشان به سمت جنوب سرزمینهای اشغالی و هم کیشان خود در آن منطقه تمایل پیدا کنند. همچنین در ادامه به تدریج سوریه به مرحله تجزیهپذیری خود نزدیک میشود.
جنگندههای رژیم صهیونیستی بیمحابا شهرهای سوریه را بمباران و برای توجیه اینگونه حملات از الفاظ دفاعی استفاده میکنند. آنها میگویند تنها دلیلی که به دمشق حمله کردهاند، دفاع از دروزیهای ساکن سوریه است و برای نشان دادن حسن نیت ادعایی خود همچنان به حملاتشان ادامه خواهند داد. گرچه اینگونه اظهارات از رسانهها پخش میشود به معنای آن است مقام های صهیونیست در درگیریهای قومی- فرقهای سوریه درگیر میشوند تا از آن به عنوان ابزار فشار در برابر دولت مرکزی دمشق بهره گیرند. آنها برای نهایی کردن پروژه عادیسازی روابط با کشورهای عربی، همچنان در تلاش هستند هرچه سریعتر آن را پایان برسانند.
به زعم صهیونیست ها، در پیمان ابراهیم که سال 2020 میلادی منعقد شد، جای تعدادی از کشورهای عربی ازجمله عربستان، سوریه، لبنان و ... خالی است. امضاکنندگان این پیمان، برای پیشبرد برنامههای ترانزیتی و توسعهای خود به عادیسازی روابط نیاز دارند. بنابراین گرچه در ظاهر حمله رژیم صهیونیستی با هدف دفاع از قومیت دروزی استدلال میشود؛ اما تمایلات طرف صهیونیست برای پیشبرد اهداف کلانش مشهود است.
جنگندههای رژیم صهیونیستی بیمحابا شهرهای سوریه را بمباران و برای توجیه اینگونه حملات از الفاظ دفاعی استفاده میکنند
در صورتی که رژیم صهیونیستی موفق به اتمام پیمان ابراهیم نشود، در میان مدت توانسته است گروهی حامی در منطقه برای اقدامات جنایتکارانه خود بیاید. در چند دهه اخیر موساد برای ایجاد اخلال در شبکه داخلی کشورها، از گروهها قومی و تروریستی بهره برده است و این بار نیز ایجاد حس اعتماد در ذهن دروزیها در بلندت مدت برای مقام های صهیونیست چارهساز خواهد بود.
دروزیهای ساکن سرزمینهای اشغالی و دیگر نقاط جهان دارای نقطه تمایز آشکاری بایکدیگر هستند. ریشه اعتقادی دروزیها در تضاد آشکار با صهیونیست هاست و به طور تاریخی رابطه خوبی با صهیونیست ها ندارند. در طرف مقابل، دروزیهای صهیونیست بعد از اسکان در سرزمینهای اشغالی خود را تا حدودی از قومیت عرب جدا می دانند و پیوسته سرنوشت خود را در تقویت روابط با رژیم اشغالگر دیده اند. بنابراین حس پیوند با صهیونیستها برای آنها دارای ارجحیت است.
دروزیهای سوری یا حتی لبنانی در وهله نخست هویتشان را عرب معرفی میکنند. بنابراین ایجاد پیوستگی میان فرقه دروزی و تجزیه آنها موضوع پرچالشی است. در صورت اعلام تجزیه از سوی گروهی خاص در سوریه، دیگر گروهها و قومیتها از جمله علویها، کردها و مسیحیان از خود واکنش نشان میدهند و تجزیه سوریه به بحران منطقهای تبدیل خواهد شد. حمایت از دروزیهای سوری اگر با هدف یافتن حامی منطقهای دنبال شود، دولت مرکزی دمشق باید با ایجاد حس میهن دوستی و وعده ساختن سوریه واحد، متحد و مستقل برای دروزیها از ابزار تفرقه دشمن جلوگیری کند.