به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در سال پایانی توافق راهبردی برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به »برجام»، لحظه اتمام بندهای غروب آفتاب فرا رسیده است. طبق بندهای 36 و 37 توافق، اگر یکی از اعضا ادعا کند ایران نقض فاحشی در برجام انجام داده است، این ادعا بدون اینکه نیاز به دلیل و مستند قاطعی داشته باشد، باید رسیدگی شود. ادعا در مدت 15 روز در کمیتهای مشترک از کارشناسان (در سطح معاونین وزیران) مطرح میشود تا موضوع را حل کنند. درصورتیکه کشور شاکی قانع نشود، موضوع در مدت 15 روز در اجلاس وزیران امور خارجه هفت کشور بررسی میشود. در این سازوکار هیچگونه داوری در کار نیست و کشور شاکی بهراحتی میتواند با اغراض سیاسی مدعی شود راضی نشده و نقض اساسی در برجام رخداده است.
نقش آمریکا در هماهنگی و پشتیبانی از اقدام اخیر تروئیکای اروپایی در فعال سازی مکانیسم ماشه آشکار و تعیینکننده است
اگر کشور شاکی به هر دلیلی بر ادعای خود اصرار کند که نقض فاحش برجام انجام شده است، موضوع به شورای سه نفره ای متشکل از کشور شاکی، ایران و یک عضو مستقل ارجاع داده میشود و این شورای سه نفره بیانیه غیر الزامآوری صادر میکنند. بعد از اجلاس شورای سه نفره در مدت 30 روز اگر قطعنامهای صادر نشود و ادامه تعلیق تحریمها را تمدید نکند، همه تحریمهای قبلی بازمیگردد.
با توجه به بندهای 36 و 37 برجام، رکن اصلی سازوکار حلوفصل اختلافات کمیسیون مشترک است. کمیسیون مشترک برجام هر سه ماه یکبار بهصورت عادی یا در هر زمان علاوه براین سه ماه به درخواست یکی از اعضای برجام برگزار میشود. کمیسیون مشترک برجام وظیفه نظارت بر اجرای مفاد و پیوستهای توافق را برعهده دارد. درصورتیکه پس از بررسی اختلافات طرف ها در اجرای برجام و طی شدن همه مراحل حل اختلاف، نقض اجرای توافق از سوی ایران به وسیله کمیسیون محرز و به شورای امنیت گزارش شود، امکان بازگشت خودکار تحریمهای پیشین سازمان ملل متحد در فرایندی ۶۰ روزه به خواست هر یک از اعضای دائم شورا وجود دارد.
نکته قابل تأمل آنکه طبق توافق برجام، چین و روسیه هیچ حقی برای وتوی قطعنامه ندارند و تنها میتوانند در تقسیر آن وارد مناقشه حقوقی با آمریکا و اروپا شوند. ایجاد وضعیت «بن بست» در مذاکرات غیرمستقیم ایران- آمریکا و در عین حال حمله رژیم صهیونیستی به ایران سبب شده است تا میزان تهدیدات امنیتی فعال شدن مکانیزم ماشه تا حد زیادی کاسته شود، اما همچنان امکان تأثیرگذاری آن بر بازارهای مالی وجود دارد.
هرچند آمریکا از سال ۲۰۱۸ میلادی بهطور رسمی از برجام خارج شد و در نتیجه نمیتواند به شکل مستقیم از مفاد توافق برای فعالسازی مکانیزم ماشه استفاده کند، اما نقش این کشور در هماهنگی و پشتیبانی از اقدام اخیر تروئیکای اروپایی آشکار و تعیینکننده است. دولت ترامپ از ماههای ابتدایی سال جاری میلادی تلاش کرده است با تکیه بر تحرکات دیپلماتیک، فرانسه، انگلیس و آلمان را به سمت اتخاذ مواضع سختگیرانهتر سوق دهد.
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا در نشستهای اخیر با همتایان اروپایی، فعال شدن مکانیزم ماشه را «فرصتی برای بازگرداندن انسجام جبهه غرب» دانست. تحلیلهای منتشرشده در اندیشکدههای نزدیک به کاخ سفید، فعالسازی ماشه را راهبردی میدانند که بدون نیاز به اجماع شورای امنیت، میتواند تحریمهای گسترده گذشته را احیا کند. واشنگتن بر این باور است ترکیب فشار اقتصادی ناشی از بازگشت تحریمهای سازمان ملل متحد و فشار سیاسی، ایران را ناچار به پذیرش شرایط جدید در هر مذاکره احتمالی خواهد کرد. در همین راستا لابیهای ضدایرانی در کنگره نیز فشار افکار عمومی و دستگاه دیپلماسی را برای حمایت فعال از کوتاه شدن فاصله زمانی تا اجرای ماشه افزایش دادهاند. این همگرایی با اروپا، عملاً بخشی از راهبرد جدید واشنگتن برای مهار ایران در ابعاد هستهای، منطقهای و موشکی است.
رژیم صهیونیستی بهعنوان یکی از مخالفان سرسخت برنامه هستهای ایران، از اعلام ضربالاجل تروئیکای اروپایی برای فعالسازی مکانیزم ماشه استقبال کامل کرده و از همان ابتدا تلاش گستردهای برای تسریع این روند به خرج داده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی این ضربالاجل را فرصتی تاریخی برای جلوگیری از تثبیت ایران بهعنوان قدرت در آستانه هستهای خواند. گزارش رسانههای عبری حاکی از آن است، وزارت امور خارجه و سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (بهویژه موساد) در هفتههای اخیر تماسهای فشردهای با مقام های پاریس، لندن و برلین برقرار کردهاند که هدف اصلی آن، کوتاه کردن فرآیند تصمیمگیری اروپا و اعمال فشارهای موازی دیپلماتیک بوده است.
تلآویو در کنار رایزنیهای سیاسی، بهطور موازی در حوزه امنیتی نیز فعال و سناریوهای تخریبی و سایبری علیه زیرساختهای هستهای و دفاعی ایران را با متحدان خود مرور کرده است. کارشناسان نظامی رژیم صهیونیستی معتقدند، اگر فعالسازی مکانیسم ماشه با اقدامات میدانی همزمان شود، میتواند موجب کندی یا توقف بخشهایی از برنامه هستهای ایران شود. همچنین همکاری اطلاعاتی با آمریکا و برخی کشورهای عربی منطقه برای تکمیل اطلاعات و سنجش واکنشهای ایران، نشاندهنده هماهنگی چندلایه و هدف نهایی آن نابودی یا تضعیف حداکثری برنامه هسته ای در داخل خاک ایران است.
تهران در واکنش به ضربالاجل پایان اوت، موضعی حقوقی، سیاسی و هشداردهنده اتخاذ کرده و این اقدام را فاقد وجاهت قانونی و مغایر با مفاد صریح برجام دانسته است. مقام های وزارت امور خارجه تأکید کردهاند، تروئیکای اروپایی با عدول از تعهدات خود در رفع تحریمها و اتخاذ سیاستهای همسو با آمریکا، مسئول اصلی وضعیت فعلی برجام هستند و هرگونه فعالسازی مکانیزم ماشه، عملاً به معنای پایان کامل تعهدات ایران در چارچوب این توافق خواهد بود.
تلآویو در کنار رایزنیهای سیاسی، بهطور موازی در حوزه امنیتی نیز فعال و سناریوهای تخریبی و سایبری علیه زیرساختهای هستهای و دفاعی ایران را با متحدان خود مرور کرده است
تهران تصریح کرده است، برنامه هستهای صرفاً اهداف صلحآمیز دارد و تحت نظارت کامل آژانس بینالمللی انرژی اتمی فعالیت میکند. همزمان، ایران هشدار داده اعمال مجدد تحریمهای شورای امنیت، واکنشی متقابل و قاطع به دنبال خواهد داشت؛ واکنشی که میتواند شامل کاهش یا توقف همکاریهای داوطلبانه با آژانس، شتاببخشی به برخی فعالیتهای هستهای در چارچوب ان.پی.تی و استفاده از ابزارهای منطقهای و اقتصادی برای افزایش هزینههای طرف مقابل باشد. تحلیلگران داخلی این اقدام اروپا را بیش از آنکه ناشی از دغدغه واقعی هستهای بدانند، محصول فشار آمریکا و رژیم صهیونیستی قلمداد میکنند. در مجموع ایران کوشیده با اتخاذ رویکردی فعال، پیام روشنی ارسال کند که فشار و ضربالاجل، مسیر تعامل سازنده را مسدود خواهد کرد.
پس از بحران اوکراین، دولتهای اروپایی تحت تأثیر بازی رسانهای بنگاههای خبری وابسته به لابی صهیونیستی، نگاه منفی به ایران پیدا کرده و تهران را دخیل در حمله به کی یف دانسته اند. این در حالی است که مقام های ارشد ایران بارها این تهمت امنیتی را رد و از هرگونه مداخله در بحران اروپایی اعلام مخالفت کرده اند. برهمین اساس توصیه میشود تروئیکای اروپایی و بروکسل به جای بازی در زمین رژیم صهیونیستی- آمریکا، به فکر منافع امنیتی خود در منطقه یورو-مد باشد و بیش از این وارد فضای تنش زا با تهران نشوند.
فعال شدن مکانیزم ماشه در این مقطع تاریخی به معنای پایان نقش میانجیگرایانه اروپا در پرونده هسته ای ایران است و میتواند سیاست ابهام هستهای را به سمت و سوی جدیدی هدایت کند. حال انتخاب با قدرتهای حوزه یوروست که میخواهند بار دیگر گزینه «دیپلماسی» را انتخاب کنند و به تقویت چندجانبه گرایی بپردازند یا آنکه در «بازی» راست گرایان افتاده و زمینه بحرانی دیگر را در غرب آسیا فراهم کنند.