به گزارش «راهبرد معاصر»؛ انتشار بیانیه اخیر جبهه موسوم به اصلاحات ایران، موجی از واکنشهای انتقادی را در فضای سیاسی کشور برانگیخت. این متن که ادعا دارد قرار است «راه حلی برای خروج از بحران های داخلی و خارجی» ارائه کند، بیش از آنکه برنامه ای واقعی باشد، شبیه سیاهنامه جناحی است که باید آن را «خیانت نامه اصلاحات» نامید، نوشتهای پر از شعارهای پرزرق و برق که در عمل به معنای عقب نشینی، تسلیم و تکرار همان بنبست های دهههای گذشته است.
آیا رفع حصر و بازگرداندن کسانی که سالها قبل با همراهی رسانههای بیگانه کشور را تا لبه پرتگاه بردند، در اولویت ملت است؟
شگفت آور است این بیانیه درست چند هفته پس از تجاوز مستقیم آمریکا و رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان منتشر میشود؛ جنگی که ملت ایران با عزت و هزینه های سنگین، پاسخی قاطع به متجاوزان داد و بازدارندگی نوینی را در منطقه رقم زد. با وجود این، در سراسر متن اصلاح طلبان حتی یک جمله در دفاع از مقاومت یا بیان تغییر معادلات ژئوپلیتیک دیده نمیشود. در نگاه آنان، گویی جهان هنوز در فضای تک قطبی دهه ۹۰ میلادی منجمد مانده و نه سخنی از نظم چندقطبی امروز هست، نه از قدرت نرم و سخت ایران و نه از جایگاه نوین مقاومت منطقهای. این سکوت عجیب، معنایی جز چشم بستن بر واقعیت های میدان ندارد.
یکی از کلیدواژه های تکرارشده در بیانیه، شعار «آشتی ملی» است، اما وقتی دقیقتر نگاه کنیم، روشن میشود این عبارت بیش از آنکه دغدغه مردم باشد، رمز عبوری برای بازگرداندن چهرههای سوخته و تطهیر فتنهگران سال ۸۸ است.
آیا رفع حصر و بازگرداندن کسانی که سالها قبل با همراهی رسانههای بیگانه کشور را تا لبه پرتگاه بردند، در اولویت ملت است؟ مردمی که بیش از هر چیز درگیر مسائل معیشتی، مسکن و اشتغال هستند، آیا آشتی با کسانی را طلب میکنند که سرمایه اجتماعی خود را از دست دادهاند؟ واقعیت این است، پشت پرده «آشتی ملی» چیزی جز پروژه بازگشت به دوران پر هزینه و بی فایده اصلاحطلبان دیده نمی شود.
در بخش دیگری از بیانیه پیشنهاد «تعلیق داوطلبانه غنیسازی» و «پذیرش نظارت گسترده آژانس بین المللی انرژی اتمی» مطرح شده است؛ همان نسخهای که یک بار با روش پر خسران دولت وقت و در قالب برجام آزموده شد و نتیجه ای جز بدعهدی، ترور و تحریم نداشت. امضای جان کری، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا هیچ ضمانتی ایجاد نکرد، اینستکس به شوخی تلخی بدل شد و در میانه مذاکرات، دشمن حتی به ترور دانشمندان ایرانی و فرماندهان ارشد نظامی کشور دست زد. با این تجربه تلخ، اصرار دوباره بر همان مسیر دیگر سادهلوحی نیست؛ بلکه خیانت و بازی در زمین دشمن است.
بیانیه جبهه اصلاحات پر است از عباراتی همچون «روان زخمی ایرانیان» یا «سایه ناامیدی بر ملت». چنین ادبیاتی، مردم مقاومی را که در جنگ تحمیلی اخیر تازه ترین سیلی را به رژیم صهیونیستی زدند، به جمعی شکست خورده و مأیوس تقلیل میدهد. این زبان، نه از دل جامعه بلکه کپیبرداری از تبلیغات سیاسی-رسانهای غربی است. جالب تر آنکه اصلاح طلبان از بحران های اقتصادی میگویند، اما کوچکترین تأکیدی بر سهم دولت های همفکر خود در ایجاد این وضعیت ندارند؛ از بانک های خصوصی و سیاستهای نئولیبرال دهه 70 گرفته تا میراث پرهزینه دولت «تدبیر»شان. این فرار از مسئولیت، در حالی است که اکنون همان جریان نسخه مذاکره ذلیلانه را تنها راهحل معرفی میکند.
بیانیه اصلح طلبان در عمل اعلام عبور از دولت «وفاق ملی» است؛ دولتی که با رأی مردم و تأیید شورای نگهبان روی کار آمد. جبهه اصلاحات که در انتخابات از این دولت حمایت کرده بود، امروز در سالگردش، خنجری به پشت گفتمان وحدت فرو میکند. این اقدام نه فقط بی وفایی سیاسی، بلکه ضربهای مستقیم به انسجام ملی در حساس ترین شرایط منطقه ای است. جریانی که باید پشتیبان دولت منتخب باشد، اکنون به عامل تضعیف و شکاف بدل شده است.
پایان بیانیه با شعار «صلح پایدار» همراه است؛ عبارتی فریبنده که در عمل، ایران را عامل تنش معرفی میکند و خواستار کاهش حمایت از محور مقاومت است. این همان ترجمه فارسی پیمان ابراهیم و پروژه عادی سازی روابط با صهیونیست هاست.
ایران هرگز آغازگر جنگ نبوده، از دفاع مقدس تا حمایت از سوریه و فلسطین، همواره بر گفت وگوی عادلانه تأکید کرده، اما تجربه نشان داده است صلح بدون اقتدار چیزی جز تسلیم نیست. آنچه ایران را بازیگر اصلی منطقه کرده، مقاومت و ایستادگی بوده است، نه عقبنشینی و عذرخواهی.
بیانیه اصلح طلبان در عمل اعلام عبور از دولت «وفاق ملی» است؛ دولتی که با رأی مردم و تأیید شورای نگهبان روی کار آمد
خواندن بیانیه اصلاحطلبان یادآور وارونگی تاریخی است؛ گویی همان کسانی که سه دهه سیاستهای اقتصادی شان پایه گذار مشکلات امروز بوده، اکنون از جایگاه طلبکار ظاهر شدهاند. گویی کسانی که روزی مذاکرات نافرجام را «فتح الفتوح» مینامیدند، امروز دوباره همان مسیر را پیشنهاد میدهند. این وارونهگویی، بیش از آنکه «نقشه راه» باشد، تلاشی برای تطهیر گذشته خود و فرار از مسئولیت تاریخی است.
بیانیه جبهه اصلاحات ادامه پروژه غربگرایان داخلی است؛ همانهایی که بنیامین نتانیاهو «سرمایههای داخلی» می خواند. این بیانیه در واقع سندی برای تسلیم تدریجی در برابر دشمن است. بیانیه ای که نه تنها تجاوز اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی را نادیده گرفت، بلکه با سیاهنمایی داخلی، با تبلیغات سیاسی-رسانه ای غربی همصدا شد. نه از بازدارندگی سخن گفت، نه از خون شهدا یاد کرد و نه از عزت ملی دفاع. مردم ایران بارها در بزنگاههای تاریخی پاسخ چنین نسخههایی را دادهاند؛ از نه گفتن به فتنه ۸۸ تا ایستادگی در جنگ تحمیلی اخیر.
امروز نیز مسیر روشن است؛ مقاومت با عزت، عدالت گستری و پیشرفت بومی، نه سازش و صلحی که بر پایه ذلت بنا شود.