یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛

خطای بزرگ کاتالیزورها

بازیگران واسطه‌گر غربی و عربی در معادله‌ آتش‌بس غزه دچار نوعی خبط خودخواسته یا ناخواسته شدند. همنوایی با روایت رئیس جمهور آمریکا از آتش‌بس و اطلاق بخشی به آن در صورتی که منتج به بازتولید مناقشه در نوار غزه شود، حکم پاشنه آشیل نشست شرم الشیخ و محافل مشابه آن را خواهد داشت.
حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۲۰:۱۱ - ۲۳ مهر ۱۴۰۴ - 2025 October 15
کد خبر: ۲۹۱۷۸۶

خطای بزرگ کاتالیزورها

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به روایت سازی وارونه و دروغین  خود از آتش بس غزه ادامه می دهد. ترامپ در تازه ترین اظهارات خود مدعی شد آتش بس غزه تنها در مرحله اول (آزادسازی اسرا) رخ داده و استمرار آن مشروط به خلع سلاح مقاومت فلسطین می باشد؛ موضعی که حماس آن را به شدت رد و بر حفظ سلاح خود در مقابل دشمن بالفعل صهیونیستی تأکید کرده است.

اظهارات ترامپ نشان دهنده جایگاه واقعی آتش بس غزه در قاموس سیاست خارجی و منطقه ای مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی می باشد

نکته مهم تر اینکه ترامپ تهدید کرده اگر مقاومت فلسطین به آنچه وی "شرایط تکمیل کننده آتش بس" می خواند تن ندهد و درصدد حفظ بقای خود و متعلقاتش (ازجمله سلاح مقاومت) باشد به زور متوسل خواهد شد. به عبارت بهتر، رئیس جمهور آمریکا تهدید کرده اگر مقاومت به مقوله خلع سلاح تن ندهد، حملات به نوار غزه (با همپیمانی واشنگتن و تل آویو) ازسر گرفته خواهد شد .

در این خصوص دو نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:

نخست، اینکه اظهارات ترامپ نشان دهنده جایگاه واقعی "آتش بس غزه" در قاموس سیاست خارجی و منطقه ای مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی می باشد. بر اساس این قرائت مشترک، اگر آزادی اسرای صهیونیست با چاشنی خلع سلاح حماس تکمیل شود، آتش بس (آن هم نه به صورت مطلق) ادامه پیدا خواهد کرد و در غیر این صورت جنگ از سر گرفته خواهد شد.

همین مسئله نشان می دهد برخلاف نمایش وقیحانه آمریکا و برخی کشورهای اروپایی عملاً آتش بسی واقعی در نوار غزه منعقد نشده و دشمنان کماکان بر روی اهدافی که در صحنه نبرد قادر به تحقق آن نبودند و نخواهند بود متمرکز شده اند. یکی از این اهداف "نابودی حماس" و دیگری " اشغال کامل نوار غزه" است. اصل این اهداف همچنان پابرجا هستند هرچند که دشمنان مقاومت در دسترسی به آنها مستأصل مانده اند.

دوم، اینکه کاتالیزورها یا همان بازیگران واسطه گر غربی و عربی در چنین معادله ای دچار نوعی خبط خودخواسته یا ناخواسته شده اند. همنوایی با روایت ترامپ از آتش بس غزه و "اطلاق بخشی "به آن در صورتی که منتج به بازتولید مناقشه در نوار غزه شود، حکم پاشنه آشیل نشست شرم الشیخ و محافل مشابه آن را خواهد داشت. در صورتی که طبق دست فرمان و فرمول مدنظر ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی این پازل تکمیل شود، نتیجه آن چیزی جز افزایش تنش و تصاعد بحران در نوار غزه و حتی کرانه باختری نخواهد بود.

خطوط قرمز مقاومت نیز در این معادله کاملاً مشخص است؛ اینکه موجودیت و کارکرد حماس در هر پیمانی که منعقد یا تکمیل می شود، به رسمیت شناخته و از تحمیل خواسته های غیرقابل مصالحه بر مقاومت فلسطین جلوگیری شود. در چنین شرایطی بازیگران عربی که این روزها با اصرار از انعقاد نهایی پیمان آتش بس سخن می گویند باید نوع و ماهیت رصدگری خود از تحولات جاری و آتی در منطقه را تغییر دهند.

البته در این میان تکلیف کشورهای اروپایی نسبت به بازیگران و دولت های عربی مشخص تر است؛ قطعاً مقام های فرانسه و آلمان از ابتدا همانند نتانیاهو و ترامپ کمترین اصالتی برای استقرار صلح پایدار در نوار غزه و منطقه غرب آسیا قائل نبوده اند و در آینده نیز نخواهند بود و اگر سخنی در خصوص آتش بس به میان می آورند، در راستای تکمیل همان پازل راهبردی ترسیم شده از سوی آمریکاست.

در چنین شرایطی بازیگران عربی باید مراقب باشند تبدیل به عامل تسریع کننده بازی خطرناک آتی واشنگتن -تل آویو-اروپا در منطقه نشوند.

ارسال نظر
پرطرفدارترین اخبار
آخرین اخبار