
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ به تازگی خبرنگار نشریه وال استریت ژورنال و کارشناس ارشد اندیشکده آمریکایی «مرکز سیاسی بینالمللی» در توییتی نوشت، روز به روز روشن تر می شود جنگ با ایران اشتباهی تاریخی بود.
جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، هرچند کوتاه به نظر میآید، اما نشان داد میتواند پیامدهای سیاسی و نظامی بلندمدتی داشته باشد
بهزعم غربیها، ایران اکنون شاید قدرتی دارای تسلیحات هستهای باشد که اعلام نکرده است. وی همچنین در واکنش به ادعاهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا مبنی بر نقش حمله به تأسیسات هسته ای ایران در شکلگیری توافق آتشبس جنگ غزه، این دیدگاه را وارونه و اشتباهی تاریخی دانست و گفت، «نتیجه واقعی، تضعیف موقعیت رژیم صهیونیستی و تقویت نقش منطقه ای ایران بوده است. حمله به تأسیسات هستهای ایران اشتباهی بود که معادلات غرب آسیا را تغییر داد».
تنها اندکی پس از این اعتراف بزرگ که از زبان کارشناس خارجنشینِ مسائل ایران که برای رسانه ها و اندیشکدههای معتبر غربی کار می کند مطرح شد، شاهد بازتابهای گسترده بودیم. موضوعی که بارها به شیوه های مختلف از زبان مقام های ارشد کشورمان نیز مطرح شده است.
با وجود این، با استناد به دستکم سه دلیل راهبردی میتوان توضیح داد چرا اکنون بسیاری در غرب معتقدند جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران خطایی راهبردی بود.
نخستین نکته مرتبط با هزینههای راهبردی جنگهای کوتاهمدت است. جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، هرچند کوتاه به نظر میآید، اما نشان داد میتواند پیامدهای سیاسی و نظامی بلندمدتی داشته باشد. اینکه خبرنگار وال استریت ژورنال و طیفی از دیگر رسانه های غربی به صراحت به این نکته میپردازند که این جنگ «اشتباه» بود، نشان از آن دارد غربی ها نسبت به تبعات به شدت منفی رویداد یادشده هراسان شده اند و نظام محاسباتی شان این وحشت را در آنها ایجاد کرده است.
این اعتراف نشان میدهد بازیگران جهانی در ارزیابیهای خود نسبت به منطقه غرب آسیا باید به پیامدهای غیرمنتظره و پیچیده چنین جنگهایی توجه کنند. از نگاه ایران، این وضعیت فرصتی راهبردی ایجاد کرده است. ایران که سالها تجربه مواجهه با فشارهای اقتصادی، تحریمها و تهدیدهای نظامی را دارد، توانسته است با هوشمندی دیپلماتیک و راهبردی موقعیت خود را در برابر رقبای منطقهای و جهانی حفظ کند.
توانایی ایران در مدیریت بحرانهای منطقهای و فرصتسازی در مواجهه با تهدیدات خارجی، اکنون به عنوان سرمایهای راهبردی در چشم جهانیان در حال بازشناسی است.
نکته دوم، مرتبط با جایگاه ایران در نظم جهانی است. بیان اینکه ایران امکان دارد قدرت هستهای باشد، حتی اگر فعلاً به طور رسمی اعلام نشده باشد، سیگنالی بسیار مهم و بیانگر آن است قدرتهای غربی و تحلیلگران برجسته، ایران را نه فقط به عنوان کشوری منطقهای، بلکه به عنوان بازیگری تأثیرگذار در توازن قدرت جهانی میبینند.
پیام این بخش برای ایران دوگانه است:
نخست، نشاندهنده احترام و ترس متقابل قدرتهای بزرگ از تواناییهای ایران در حوزه دفاعی و هستهای است.
دوم، یادآوری میکند دیپلماسی هوشمندانه و توانایی بازدارندگی میتواند ابزار اصلی ایران برای حفاظت از منافع ملی و امنیت منطقهای باشد.
این اعتراف رسانهای، فرصتی است برای ایران تا بر پایه قدرت داخلی و استقلال راهبردی، جایگاه خود را در مذاکرات بینالمللی مستحکمتر کند و همزمان از فشارهای خارجی بکاهد.
توانایی ایران در مدیریت بحرانهای منطقهای و فرصتسازی در مواجهه با تهدیدات خارجی، اکنون به عنوان سرمایهای راهبردی در چشم جهانیان در حال بازشناسی است
تأکید خبرنگار وال استریت ژورنال بر اینکه ایران امکان دارد قدرت هستهای باشد (بدون نیاز به اعلام رسمی) نشان میدهد اعتبار و نفوذ ایران در جهان دیگر تنها بر اساس سیاستهای منطقهای و اقتصادی نیست، بلکه بر تواناییهای فناورانه و نظامی نیز استوار است. این قدرت بالقوه، ایران را در موضعی برتر برای گفتوگو با قدرتهای بزرگ قرار میدهد و فرصتی برای تقویت دیپلماسی چندجانبه فراهم میآورد.
نکته سوم، اهمیت بازدارندگی و نقش قدرت هستهای ایران در تقویت دیپلماسی است. در فضای ژئوپلیتیک غرب آسیا، اعتراف خبرنگار وال استریت ژورنال میتواند به عنوان نشانهای از تغییر نگاه جهانی نسبت به ایران تلقی شود؛ ایران دیگر تنها بازیگری منطقهای نیست، بلکه قدرتی است که توانایی بازدارندگی دارد و میتواند در معادلات قدرت جهانی تعیینکننده باشد.
قدرت هستهای ایران، حتی اگر رسمی اعلام نشده باشد، میتواند نقش بازدارندهای در مقابل تهدیدات و مداخلات خارجی داشته باشد. این بازدارندگی به ایران امکان میدهد با اطمینان بیشتری در عرصه دیپلماسی بینالمللی حضور یابد و از ابزار فشار نظامی برای حفظ منافع خود بینیاز شود. در واقع، این وضعیت فرصتی برای ایران ایجاد میکند تا بر پایه توان دفاعی و قدرت علمی خود مذاکرات منطقهای و بینالمللی را با موقعیت برتر انجام دهد و امنیت و ثبات داخلی را تقویت کند.
این اعتراف رسانهای میتواند پیام مثبتی برای متحدان ایران در منطقه داشته باشد. نشان دادن اینکه حتی رسانههای معتبر غربی از توانایی ایران سخن میگویند، نوعی اعتبار بینالمللی به ارمغان میآورد و موجب تقویت جبهه مقاومت میشود. این موضوع ایران را در موقعیتی قرار میدهد که بتواند نقش مؤثر و تعیینکنندهای در حل بحرانهای منطقهای ایفا کند و همزمان از فشارهای خارجی بکاهد.