
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ مراد از صهیونیسم اشغالی، تلاش این جنبش برای اشغال جغرافیای بزرگ نیل تا فرات است که به تازگی نیز نقشه اش به وسیله کابینه رژیم صهیونیستی منتشر شد و شخص بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم بر اراده اش در تحقق اشغالگری تأکید کرد.
اساس همه طرح ها آن بود که رژیم صهیونیستی از انزوای منطقه ای خارج شود و نوعی همگرایی با محیط منطقه ای پیدا کند
سیاست اشغال از نخستین ورود مهاجران به فلسطین و ایجاد آبادی های صنعتی (هیستادروت) و آبادی های کشاورزی (کیبوتص) در سال 1882 میلادی آغاز شد و بعد در دوره قیمومیت دولت انگلیس شتاب گرفت و درنهایت 25 می 1948 میلادی به تشکیل رژیم صهیونیستی منجر شد. رژیم صهیونیستی جغرافیای بزرگ نیل تا فرات را به عنوان «ارض موعود» در ایدئولوژی صهیونیسم مطرح کرده بود و تأکید داشت این جغرافیا باید اشغال و «رژیم صهیونیستی بزرگ» در ان ایجاد شود. لذا سیاست اشغال را از همان آغاز به عنوان راهبرد دنبال کرده است. جنگ سال 1967 میلادی نیز در همین چارچوب انجام گرفت که نتیجه اش اشغال کرانه باختری، نوار غزه، بلندی های جولان و شبه جزیره سینا بود که بعدها ناگزیر به عقب نشینی از سینا در چارچوب توافق با مصر شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و قرار گرفتن آرمان فلسطین در اولویت جمهوری اسلامی، سیاست اشغال با افزایش مقاومت های مردمی به ویژه انتفاضه اول و دوم فلسطین روبرو شد؛ لذا صهیونیسم احساس کرد راهبرد اشغال باید دست کم برای مدتی دنبال نشود و بحث «رژیم صهیونیستی بزرگ» تقریبا از ادبیات رژیم صهیونیستی ناپدید شد و ادبیات همگرایی و سازش با محیط پیرامونی جای آن را گرفت.
لذا پیشنهادها و طرح های به اصطلاح صلح و راه حل های پایان بحران از سوی شخصیت ها و دولت های منطقه ای و بین المللی افزایش یافت. طرح هایی مانند «زمین در برابر صلح»، «غزه – اریحا»، «طرح عربی»، «وطن جایگزین»، «طرح دو دولتی»، «معامله قرن»، «طرح صلح ابراهیم» و ... در همین دوره مطرح می شود.
اساس همه طرح ها آن بود که رژیم صهیونیستی از انزوای منطقه ای خارج شود و نوعی همگرایی با محیط منطقه ای پیدا کند. حتی طرح «ناتوی عربی» در همین راستا مطرح و رژیم صهیونیستی به عنوان محور در همه طرح ها تعریف شده است.
در واقع احساس بن بست رژیم صهیونیستی در سیاست اشغال، جریان صهیونیسم را به سمت ادغام در منطقه سوق داد و با توجه به توان اقتصادی، نظامی، سیاسی و حمایت هایی که از غرب دریافت می کند، در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و ... به عنوان محور مطرح شده است تا از این طریق جغرافیای نیل تا فرات در تسخیر رژیم صهیونیستی قرار گیرد. به همین دلیل این انتخاب را «صهیونیسم تسخیری» می نامم که درواقع انتخابی ناگریزانه و ناگزیرانه از سوی جریان صهیونیسم بوده است.
مطرح شدن نقشه «رژیم صهیونیستی بزرگ» از سوی رژیم صهیونیستی در پایان دو سال جنگ «طوفان الاقصی» می تواند با اهداف زیر باشد:
هرچند پیمان های ابراهیم حاشیه امنیتی موقت برای این دولت ها از تهدید اصلی یعنی رژیم صهیونیستی محسوب می شود و کارشناسان معتقدند (با فرض محال) اگر مقاومت از منطقه حذف شود، رژیم صهیونیستی برای اجرای نقشه نیل تا فرات درنگ نخواهد کرد. در واقع بقای محور مقاومت و افزایش توان و قدرت آن ضامن استمرار حیات همه دولت هایی است که جزئی از نقشه «رژیم صهیونیستی بزرگ» هستند.
کارشناسان تأکید دارند، در صورت تشکیل «رژیم صهیونیستی بزرگ» کشورهایی مانند پاکستان و ترکیه و کشورهای شمال آفریقا نیز همواره از سوی این رژیم تهدید خواهند شد.