
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سالهاست تشکیلات نظامی رژیم صهیونیستی در مدیریت واکنشهای خود به حملات فلسطینیان در کرانه باختری، به ویژه حملاتی که داخل شهرکها یا جادههای فرعی منتهی به آنها انجام میشود، از الگویی ثابت پیروی کرده است. در ذهنیت امنیتی رژیم صهیونیستی، هر حمله با خودرو یا چاقوکشی، با واکنش مستقیم علیه گروههای فلسطینی، چه در داخل و چه در خارج از کرانه باختری، همراه است.
گرچه این رفتار در واقع بخشی از «انتقام» ادعایی علیه عملیات مقاومت است، اما اشغالگران آن را بخشی از راهبردی پیچیده میدانند که به آنها بهانه میدهد تا از حملات پراکنده به عنوان ابزاری برای بازدارندگی و ایجاد تصویری از قدرت استفاده کنند، در حالی که همزمان زمینه را برای مراحل گستردهتر جنگ جاری علیه مردم فلسطین و همه جنبشهای مقاومت فراهم میکنند.
اشغالگران امکان دارد سیاست جدیدی را برای مرحله فعلی اتخاذ کرده باشند که مبتنی بر اصل پاسخ به هر عملیاتی در کرانه باختری است
رویدادهای اخیر این الگو را تأیید میکند. پس از عملیات قهرمانانه در شهرک گوش اتزیون که به کشته شدن یک شهرکنشین و زخمی شدن سه نفر دیگر در حمله ترکیبی با خودرو و چاقو به وسیله دو جوان فلسطینی منجر شد، نیروهای رژیم اشغالگر زیاد منتظر نماندند و در مدت چند ساعت حمله گستردهای را به اردوگاه پناهندگان عین الحلوه در صیدا آغاز کردند که به شهادت تقریباً 20 فلسطینی و زخمی شدن دهها نفر منجر شد؛ صحنهای خونین که نشان دهنده میزان تمایل صهیونیست ها به افزایش تنش است.
بنابراین، اشغالگران امکان دارد سیاست جدیدی را برای مرحله فعلی اتخاذ کرده باشند که مبتنی بر اصل پاسخ به هر عملیاتی در کرانه باختری است، حتی اگر به وسیله یک فرد با قابلیتهای محدود انجام شود، صرف نظر از اینکه آیا پاسخ متناسب با مقیاس عملیات است یا خیر. این موضوع بهانهای برای گشودن جبهههای جدید رویارویی و حمله به مناطق دیگری است که ادعا میکند امتداد گروههای فلسطینی هستند.
آنچه اتفاق افتاده است، بیسابقه نیست. همین چند ماه پیش، پس از افزایش حملات با چاقو در کرانه باختری، که آخرین مورد آن حمله به قدس اشغالی بود، رژیم صهیونیستی برای حمله به دوحه اقدام کرد تا هیئت مذاکرهکننده حماس را ترور کند. طبعاً این تنها دلیلی نیست که اشغالگران را به این حمله واداشته، اما یکی از دلایل آن است.
این راهبرد مبتنی بر چندین ملاحظه امنیتی و ایدئولوژیک است :
وقایع جاری نشان میدهد افزایش تنشها در حال گسترش است و این ظرفیت وجود دارد به سایر جبهههای مقاومت نیز سرایت کند
حمله به عین الحلوه انگیزههایی فراتر از پاسخ به عملیات گوش اتزیون داشت و میتوان آنها را در سه دلیل اصلی خلاصه کرد :
نیروهای صهیونیست میدانند حملاتی که با هشدار قبلی انجام میشوند، به تدریج اثربخشی خود را از دست میدهند، بنابراین بدون هشدار حملهای را با هدف قتل عام آغاز کردند. اکنون، به نظر میآید اشغالگران الگوی جدیدی را در پیش گرفتهاند مگر اینکه تروری انجام شود.
وقایع جاری نشان میدهد افزایش تنشها در حال گسترش است و این ظرفیت وجود دارد به سایر جبهههای مقاومت نیز سرایت کند، زیرا اشغالگران در مهار چالشهای پیش روی خود (عملیاتی، بازسازی و توسعهای) شکست میخورند. ناتوانی در دستیابی به دستاوردهای ملموس، آنها را به سمت قتل عام سوق میدهد، همانطور که در دو سال گذشته در غزه شاهد بودیم. در همین حال، رژیم صهیونیستی تلاشهای زیادی را برای تثبیت ثبات داخلی رو به زوال خود به وسیله افزایش تنشهای خارجی انجام میدهد.