
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ جنگ داخلی که آوریل ۲۰۲۳ میان نیروهای مسلح سودان و نیروهای پشتیبانی سریع آغاز شد، فراتر از درگیری داخلی برای کسب قدرت، به جنگ نیابتی تمامعیار با حضور بیش از 10 بازیگر منطقهای و فرامنطقهای بدل گشته است. این بحران که بزرگترین فاجعه آوارگی در جهان را با بیش از ۹.۵ میلیون بیخانمان رقم زده ، نه تنها آینده سودان، بلکه نقشه ژئوپلیتیک آفریقا، غرب آسیا و امنیت جهانی را نیز بازترسیم میکند. سودان امروز به آزمایشگاهی برای درک شکل گیری نظم نوین چندقطبی تبدیل شده است؛ جایی که رقابت بر سر منابع، نفوذ راهبردی و مسیرهای تجاری، ائتلافهای سنتی را در هم شکسته است و آیندهای نامشخص رقم میزند.
پیچیدگی بحران سودان در تعدد بازیگران خارجی و تضاد منافع آنها نهفته است
اهمیت راهبردی سودان ریشه در جغرافیا و منابع منحصربهفرد آن دارد. این کشور با داشتن ۸۵۰ کیلومتر خط ساحلی در دریای سرخ، یکی از حیاتیترین آبراههای جهان که حدود ۱۲ درصد تجارت جهانی از آن عبور میکند، نقشی کلیدی در امنیت انرژی و بازرگانی بینالمللی ایفا میکند. کنترل بنادر سودان، بهویژه پورت سودان، به معنای داشتن اهرم فشاری قدرتمند بر یکی از گلوگاههای اصلی اقتصاد جهانی است. علاوه بر این، سودان محل تلاقی رود نیل است که شریان حیات کشورهایی چون مصر و اتیوپی محسوب میشود و امنیت آبی منطقه را به سرنوشت این کشور گره میزند.
از منظر منابع، سودان گنجینه ای راهبردی و سومین تولیدکننده بزرگ طلا در آفریقاست و تجارت پرسود آن، که بخش عمدهای از آن به صورت غیرقانونی انجام میشود، به منبع اصلی تأمین مالی طرفین درگیر تبدیل شده است . علاوه بر طلا، سودان دارای ذخایر قابل توجه نفت و زمینهای حاصلخیز کشاورزی است که آن را به «سبد نان جهان عرب» مشهور کرده و نقش مهمی در امنیت غذایی کشورهای حاشیه خلیج فارس ایفا میکند. این کشور همچنین بزرگترین صادرکننده صمغ عربی در جهان است؛ مادهای که در صنایع غذایی، دارویی و آرایشی کاربرد گستردهای دارد. این موقعیت ژئواکونومیک، سودان را به میدانی برای رقابت قدرتهایی تبدیل کرده است که هر یک به دنبال تضمین منافع خود در این کشور هستند.
پیچیدگی بحران سودان در تعدد بازیگران خارجی و تضاد منافع آنها نهفته است. این بازیگران با حمایت از یکی از دو طرف اصلی جنگ، یعنی ارتش یا نیروهای پشتیبانی سریع به دنبال تحقق اهداف راهبردی خود هستند. جدول زیر اهداف کلیدی مهمترین بازیگران را تشریح میکند:

این شبکه پیچیده از منافع، که گاه متحدان سنتی مانند امارات و عربستان را در دو سوی جبهه قرار میدهد، هرگونه راهحل دیپلماتیک را با چالش مواجه کرده است. هر یک از این قدرتها با تزریق سلاح، پول و حمایت لجستیکی، به تداوم جنگ دامن میزنند و سودان را به صحنه جنگی فرسایشی تبدیل کردهاند.
با تداوم جنگ و تحکیم قدرت هر یک از دو طرف در مناطق تحت کنترل خود - نیروهای پشتیبانی سریع در غرب (دارفور) و نیروهای مسلح سودان در شمال و شرق - سناریوی تجزیه سودان به سبک لیبی به احتمالی جدی تبدیل شده است. در این سناریو، کشور به دو یا چند منطقه نفوذ تقسیم میشود که هر یک در کنترل یک جناح مسلح و حامیان خارجی آن قرار دارد.
چنین آیندهای نه تنها به معنای تداوم جنگ و بیثباتی داخلی است، بلکه پیامدهای وخیمی برای منطقه و جهان به همراه خواهد داشت:
نخست، اینکه تجزیه سودان امنیت دریای سرخ را به طور مستقیم تهدید میکند. حملات پهپادی نیروهای پشتیبانی سریع به تأسیسات نفتی در پورت سودان در ماه می نشان داد این گروه توانایی به چالش کشیدن امنیت یکی از مهمترین مسیرهای کشتیرانی جهان را دارد.
دوم، اینکه بیثباتی در سودان به راحتی میتواند به کشورهای همسایه در شاخ آفریقا و منطقه ساحل سرایت کند و بحرانهای موجود را افزایش دهد.
سوم، اینکه تداوم جنگ به معنای گسترش فاجعه انسانی، قحطی و تقویت اقتصاد جنگی مبتنی بر قاچاق منابع طبیعی و تسلیحات است.
با تداوم جنگ و تحکیم قدرت هر یک از دو طرف در مناطق تحت کنترل خود سناریوی تجزیه سودان به سبک لیبی به احتمالی جدی تبدیل شده است
از منظر ژئوپلیتیک جهانی، بحران سودان به عنوان الگویی برای جنگهای آینده در نظم چندقطبی تلقی میشود. این جنگها با ویژگیهایی همچون حضور بازیگران متعدد دولتی و غیردولتی، ائتلافهای سیال و فرصتطلبانه، و ناتوانی نهادهای بینالمللی در مدیریت بحران شناخته میشوند. سودان نشان میدهد که در غیاب یک هژمون جهانی، قدرتهای منطقهای برای پر کردن خلأ قدرت و تأمین منافع خود به طور فزایندهای به مداخله نظامی و حمایت از نیروهای نیابتی روی میآورند.
بحران سودان بسیار فراتر از جنگ داخلی و آینهای تمامنما از رقابتهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در قرن بیست و یکم است. سرنوشت این کشور نه تنها آینده میلیونها سودانی را رقم خواهد زد، بلکه به عنوان آزمون حیاتی برای توانایی جامعه بینالمللی در مدیریت درگیریهای پیچیده در جهان چندقطبی عمل میکند. هرگونه راهحل پایدار برای سودان مستلزم رویکرد دیپلماتیک فراگیر است که منافع متضاد تمام بازیگران داخلی و خارجی را در نظر بگیرد. تا آن زمان، سودان به عنوان زخم باز در پیکره نظام بینالملل، یادآور هزینههای انسانی رقابت بیامان قدرتها باقی خواهد ماند.