
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ کشورهای کلیدی آسیای میانه به ویژه قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان با حمایت چراغ خاموش آمریکا و انگلیس در حال بررسی چارچوبهای امنیتی جدیدی هستند که هدفش کاهش وابستگی تاریخی به مسکو و پکن است.
این تحرکات که با فعالیتهای دیپلماتیک و اطلاعاتی فزاینده غرب همراه شده، واکنشهای متقابلی را از سوی قدرتهای سنتی منطقه برانگیخته است و پیامدهای امنیتی قابل توجهی برای همسایگان، ازجمله جمهوری اسلامی ایران به همراه دارد.
چین نگران است بیثباتی سیاسی و امنیتی، پروژههای اقتصادی بلندپروازانهاش را در منطقه به خطر اندازد
آمریکا بهوسیله سکوی دیپلماتیک "C5+1" (شامل پنج کشور آسیای مرکزی و آمریکا) به دنبال تقویت حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی این کشورها بوده است. این چارچوب که در ظاهر بر همکاریهای اقتصادی، انرژی و مبارزه با تروریسم تمرکز دارد، در عمل به ابزاری برای نفوذ سیاسی و امنیتی واشنگتن تبدیل شده است.
گزارشهای راهبردی وزارت امور خارجه آمریکا به وضوح هدف کاهش وابستگی کشورهای منطقه به «دشمنان آمریکا» را دنبال میکند. این تلاشها تنها به دیپلماسی محدود نمی شود؛ سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس نیز با افزایش همکاریهای امنیتی و ارائه برنامههای کمک آموزشی ضدتروریسم، به ویژه در تاجیکستان و ازبکستان، به دنبال ایجاد یک ساختار امنیتی موازی و مستقل از نهادهای تحت رهبری روسیه و چین هستند.
این رویکرد فرصتی برای کشورهای آسیای مرکزی فراهم میکند تا سیاست خارجی متوازنتری را دنبال کرده و از تسلط کامل دو همسایه قدرتمند خود رهایی یابند.
روسیه و چین که آسیای مرکزی را به ترتیب حوزه نفوذ سنتی و عقبه راهبردی خود میدانند، با نگرانی این تحولات را دنبال میکنند. روسیه که از طریق «سازمان پیمان امنیت جمعی» (CSTO) نفوذ امنیتی خود را در منطقه حفظ کرده است، هرگونه حضور نظامی جدید آمریکا را برنمیتابد. با این حال، درگیری در اوکراین توان مسکو برای واکنش قاطع را محدود کرده است.
علاوه بر این، چین که از طریق «ابتکار کمربند و راه» (BRI) به بزرگترین شریک تجاری و سرمایهگذار در منطقه تبدیل شده، نگران است که بیثباتی سیاسی و امنیتی، پروژههای اقتصادی بلندپروازانهاش را به خطر اندازد. پکن و مسکو در چارچوب سازمان همکاری شانگهای (SCO) تلاش کردهاند تا یک جبهه متحد در برابر نفوذ غرب ایجاد کنند، اما منافع گاه متضاد و تمایل کشورهای منطقه به استقلال عمل، این هماهنگی را با چالش مواجه کرده است.
واکنش این دو قدرت تاکنون بیشتر به تقویت چارچوبهای موجود و هشدارهای دیپلماتیک محدود بوده است، اما تشدید رقابتها میتواند به اقدامات متقابل جدیتری منجر شود.
ظهور یک بلوک امنیتی جدید در مرزهای شمال شرقی ایران، که تحت نفوذ مستقیم غرب قرار دارد، پیامدهای منفی متعددی برای امنیت ملی ایران به همراه دارد، ازجمله:
افزایش بیثباتی در مرزها: رقابت قدرتهای بزرگ در آسیای مرکزی میتواند به بیثباتی سیاسی و امنیتی در این کشورها دامن بزند. این بیثباتی، با توجه به مرزهای طولانی ایران با ترکمنستان و نزدیکی به تاجیکستان و ازبکستان، میتواند به داخل ایران سرریز و چالشهای امنیتی جدیدی، ازجمله افزایش قاچاق مواد مخدر و فعالیت گروههای تروریستی، ایجاد کند.
ورود بازیگران فرامنطقهای مانند آمریکا و انگلیس به معادله، منطقه را به سمت «بازی بزرگ» جدید سوق میدهد
محدود شدن نفوذ منطقهای ایران: ایران به دلیل اشتراکات تاریخی، فرهنگی و زبانی همواره از نفوذ قابل توجهی در آسیای مرکزی، به ویژه در تاجیکستان برخوردار بوده است. حضور پررنگتر آمریکا و ایجاد ساختارهای امنیتی همسو با غرب میتواند به تدریج نفوذ سنتی ایران را کاهش دهد و تهران را از معادلات منطقهای به حاشیه براند .
پیچیدهتر شدن همکاریهای اقتصادی : ایران، آسیای مرکزی را یک مسیر ترانزیتی و بازار صادراتی مهم میداند. قرار گرفتن این کشورها در مدار امنیتی غرب میتواند همکاریهای اقتصادی و انرژی ایران با آنها را تحت تأثیر تحریمهای آمریکا قرار داده و پروژههای مشترک را با موانع جدی روبرو کند.
احتمال سوءاستفاده گروههای افراطی: خلاء قدرت یا رقابتهای اطلاعاتی در منطقه میتواند فضا را برای رشد مجدد گروههای افراطی مانند داعش خراسان فراهم کند. حضور این گروهها در نزدیکی مرزهای ایران، یک تهدید امنیتی مستقیم و جدی برای کشور بهشمار میرود.
در مجموع، هرچند تلاش کشورهای آسیای مرکزی برای ایجاد استقلال و توازن در سیاست خارجی خود طبیعی است، اما ورود بازیگران فرامنطقهای مانند آمریکا و انگلیس به این معادله، منطقه را به سمت «بازی بزرگ» جدید سوق میدهد. ایران به عنوان یک همسایه مهم، باید با هوشیاری این تحولات را رصد و با اتخاذ یک دیپلماسی فعال و چندجانبه، تلاش کند تا ضمن حفظ منافع خود، از تبدیل شدن مرزهای شمال شرقیاش به کانون جدید بحران جلوگیری نماید.