رایزنی وزرای خارجه ایران و عربستان درباره تحولات یمن شیخ نعیم قاسم: خواهان به تعویق افتادن درخواست انحصار سلاح هستیم / دولت لبنان نباید ژاندارم اسرائیل شود سقوط ۲ بالگرد در نیوجرسی آمریکا ترامپ: رایزنی سازنده‌ای با پوتین داشتم تصویب قطعنامه علیه تل‌آویو در پارلمان سومالی بیانیه مشترک ایران و کشور‌های عربی و اسلامی درباره سومالی‌لند السودانی: تلاشی مهم را برای دیدار بین ایران و آمریکا در بغداد آغاز کرده‌ایم حضور پوتین با لباس نظامی در قرارگاه فرماندهی ارتش روسیه نفوذ ۱۰ خودروی نظامی اسرائیلی به شمال قنیطره سوریه انتخابات پیش‌رو در رهبری حماس؛ الحیه و مشعل مهم‌ترین گزینه‌های ریاست جنبش سفیر ایران در بغداد: آمریکا در حریم هوایی عراق از ایران جاسوسی می‌کند ریاض به جدایی‌طلبان یمن: صدای عقل را بر ماجراجویی غلبه دهید بازداشت ۷ نفر در ایتالیا به اتهام تامین مالی حماس پیام گروه هکری حنظله خطاب به نتانیاهو در آستانه سفر به آمریکا الحوثی: ارتباط نظام سعودی با تل‌آویو/ نبردهای آتی با اسرائیل حتمی است
یادداشت یاسمین الشیبانی، تحلیلگر لیبیایی؛

کشته شدن رئیس ستاد ارتش لیبی به سود کیست؟

سؤالی که مطرح می‌شود، اینکه آیا سقوط هواپیمای فرماندهان ارتش لیبی حادثه طبیعی بود یا اقدامی برنامه‌ریزی شده و چه کسی واقعاً در حذف فیزیکی فرمانده ارتش ذی نفع است؟
یاسمین الشیبانی؛ تحلیلگر لیبیایی
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۴ - ۰۸ دی ۱۴۰۴ - 2025 December 29
کد خبر: ۲۹۸۰۲۲

کشته شدن رئیس ستاد ارتش لیبی به سود کیست؟

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سقوط هواپیمای ژنرال محمدعلی احمد الحداد، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح لیبی در آنکارا ضربه‌ای مهم به تلاش‌های سازمان ملل متحد برای یکپارچه‌سازی این کشور به شمار می رود و توازن شکننده قدرت میان شرق و غرب لیبی را متزلزل می کند.

تشکیلات نظامی لیبی امروز از هم پاشیده و به دلیل حضور شبه‌نظامیان مسلحی که به وسیله جریان‌های سیاسی تأمین مالی و مدیریت می‌شوند، فلج شده است

این حادثه در پس خود چندین ابهام و سؤال باقی گذاشت؛ اینکه آیا سقوط هواپیمای فرماندهان ارتش لیبی حادثه طبیعی بود یا اقدامی برنامه‌ریزی شده؟ چه کسی واقعاً در حذف فیزیکی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ذی نفع است؟ آیا مخالفت صریح وی با تمدید دو سال دیگر حضور نیروهای ترکیه در لیبی باعث شد حکم پایان کارش امضا شود؟ یا اینکه کینه عثمانی که اعراب قرن‌ها از آن رنج می‌بردند، هنوز هم با ابزارهای جدید و چهره‌های محلی خیانتکاری که در بازگشایی درهای رؤیای اشغال لیبی تردید نکردند، احیا می‌شود؟

آنچه اتفاق می‌افتد چیزی جز مبارزه‌ای شدید بین کسانی نیست که آرزوی تسلط سیاسی و نظامی بر کشوری دارند که به عرصه‌ای باز برای پایگاه‌های خارجی در شرق، غرب و جنوب تبدیل شده است. لیبی که زمانی کشوری مستقل بود، به صحنه‌ای برای مداخلات و غنیمتی برای تقسیم بین قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شده است.

تشکیلات نظامی لیبی امروز از هم پاشیده، بین شرق و غرب تقسیم شده و به دلیل حضور شبه‌نظامیان مسلحی که به وسیله جریان‌های سیاسی تأمین مالی و مدیریت می‌شوند، فلج شده است. این شبه‌نظامیان پس از فوریه به قدرت دست یافتند و بدون مشروعیت ملی، در دولت‌هایی که ثابت کرده‌اند وابسته به قدرت‌های خارجی هستند، مناصب حساس در دست گرفتند.

بنابراین، فرضیه ترور سیاسی به هیچ وجه قابل رد نیست. زمان‌بندی این ترور مشکوک است، زیرا با سفر حساس به ترکیه همزمان شده، در حالی که آنکارا تمدید حضور نظامی خود را برای دو سال دیگر اعلام کرده است و در بحبوحه افزایش تنش‌های امنیتی در غرب لیبی قرار دارد.

شرق لیبی امروز به دو بخش تقسیم شده است:

  • بخش شرقی که به وسیله پیرمردی فرتوت مدیریت می‌شود و ادعای فرماندهی ارتش دارد، نهاد نظامی را به میراث خانوادگی تبدیل و به پسرانش (که هیچ ارتباطی با ارتش یا دانشکده‌های آن ندارند) رتبه‌های نظامی معتبر اعطا کرده است، آن هم در صحنه‌ای مضحک که برای ارتش و تاریخ لیبی توهین‌آمیز است.
  • بخش غربی که به وسیله شبه‌نظامیان اداره می‌شود و حداد در رأس آنها از خالی کردن نهاد نظامی از محتوا خودداری می‌کرد و همانطور که بسیاری اطلاع دارند، به دنبال متحد کردن صفوف نظامی و انحلال شبه‌نظامیان بود. این مسیر رهبران شبه‌نظامیان، مزدوران طرابلس و کسانی را که پشت سر آنها ایستاده‌اند، راضی نمی‌کرد.

درباره ترکیه، این کشور نیروهای خود را در قلب طرابلس مستقر، شبه‌نظامیان وفادار به دستورات آنکارا را تثبیت کرده و به دنبال اعمال نفوذ سیاسی و نظامی خود است تا بلندترین صدا و مؤثرترین تصمیم را داشته باشد و به همین دلیل بر تمدید حضور خود به مدت دو سال دیگر اصرار می کند.

اینگونه بود که آنچه اکنون «دولت لیبی» خوانده می‌شود، به وجود آمد؛ کشوری که با خیانت ویران شد و عناصر خائن آن را بدون شرم و بها به غرب و نوکران استعمار تحویل دادند. امروز، لیبی بدون هیچ محدودیتی فرزندان خود را به سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و غرب تحویل می‌دهد، مردان با خونسردی ترور یا مجبور به ارتکاب خیانت بزرگی می‌شوند.

بعد فوریه‌گرای ساده‌لوحی پیدا می‌شود و می‌گوید، «ما خودمان و میهن را آزاد کرده‌ایم». این چه نوع آزادی‌ای است که این همه ویرانی، سلطه و اشغالگری بر جای گذاشته است؟

از سال ۲۰۱۱ میلادی لیبی به وسیله یأجوج و مأجوج زمان بلعیده شد، ملتی که زمانی بزرگ بود، در اعماق دروغ گم و میان خیانت، طمع و توطئه له شد.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
پرطرفدارترین اخبار
آخرین اخبار