
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سقوط هواپیمای ژنرال محمدعلی احمد الحداد، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح لیبی در آنکارا ضربهای مهم به تلاشهای سازمان ملل متحد برای یکپارچهسازی این کشور به شمار می رود و توازن شکننده قدرت میان شرق و غرب لیبی را متزلزل می کند.
تشکیلات نظامی لیبی امروز از هم پاشیده و به دلیل حضور شبهنظامیان مسلحی که به وسیله جریانهای سیاسی تأمین مالی و مدیریت میشوند، فلج شده است
این حادثه در پس خود چندین ابهام و سؤال باقی گذاشت؛ اینکه آیا سقوط هواپیمای فرماندهان ارتش لیبی حادثه طبیعی بود یا اقدامی برنامهریزی شده؟ چه کسی واقعاً در حذف فیزیکی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ذی نفع است؟ آیا مخالفت صریح وی با تمدید دو سال دیگر حضور نیروهای ترکیه در لیبی باعث شد حکم پایان کارش امضا شود؟ یا اینکه کینه عثمانی که اعراب قرنها از آن رنج میبردند، هنوز هم با ابزارهای جدید و چهرههای محلی خیانتکاری که در بازگشایی درهای رؤیای اشغال لیبی تردید نکردند، احیا میشود؟
آنچه اتفاق میافتد چیزی جز مبارزهای شدید بین کسانی نیست که آرزوی تسلط سیاسی و نظامی بر کشوری دارند که به عرصهای باز برای پایگاههای خارجی در شرق، غرب و جنوب تبدیل شده است. لیبی که زمانی کشوری مستقل بود، به صحنهای برای مداخلات و غنیمتی برای تقسیم بین قدرتهای منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است.
تشکیلات نظامی لیبی امروز از هم پاشیده، بین شرق و غرب تقسیم شده و به دلیل حضور شبهنظامیان مسلحی که به وسیله جریانهای سیاسی تأمین مالی و مدیریت میشوند، فلج شده است. این شبهنظامیان پس از فوریه به قدرت دست یافتند و بدون مشروعیت ملی، در دولتهایی که ثابت کردهاند وابسته به قدرتهای خارجی هستند، مناصب حساس در دست گرفتند.
بنابراین، فرضیه ترور سیاسی به هیچ وجه قابل رد نیست. زمانبندی این ترور مشکوک است، زیرا با سفر حساس به ترکیه همزمان شده، در حالی که آنکارا تمدید حضور نظامی خود را برای دو سال دیگر اعلام کرده است و در بحبوحه افزایش تنشهای امنیتی در غرب لیبی قرار دارد.
شرق لیبی امروز به دو بخش تقسیم شده است:
درباره ترکیه، این کشور نیروهای خود را در قلب طرابلس مستقر، شبهنظامیان وفادار به دستورات آنکارا را تثبیت کرده و به دنبال اعمال نفوذ سیاسی و نظامی خود است تا بلندترین صدا و مؤثرترین تصمیم را داشته باشد و به همین دلیل بر تمدید حضور خود به مدت دو سال دیگر اصرار می کند.
اینگونه بود که آنچه اکنون «دولت لیبی» خوانده میشود، به وجود آمد؛ کشوری که با خیانت ویران شد و عناصر خائن آن را بدون شرم و بها به غرب و نوکران استعمار تحویل دادند. امروز، لیبی بدون هیچ محدودیتی فرزندان خود را به سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و غرب تحویل میدهد، مردان با خونسردی ترور یا مجبور به ارتکاب خیانت بزرگی میشوند.
بعد فوریهگرای سادهلوحی پیدا میشود و میگوید، «ما خودمان و میهن را آزاد کردهایم». این چه نوع آزادیای است که این همه ویرانی، سلطه و اشغالگری بر جای گذاشته است؟
از سال ۲۰۱۱ میلادی لیبی به وسیله یأجوج و مأجوج زمان بلعیده شد، ملتی که زمانی بزرگ بود، در اعماق دروغ گم و میان خیانت، طمع و توطئه له شد.