به گزارش راهبرد معاصر؛ نویسندگان اندیشکده بروکینگز در گزارشی پیرامون حمله مسلحانه یک افسر تحت آموزش سعودی به نیروهای امریکایی در پایگاه نظامی فلوریدا، به چالش هایی که دولت ریاض با افکار عمومی ایالات متحده دارد و تاکنون گامی در جهت رفع آن ها بر نداشته، اشاره می کنند. در ادامه ترجمه کامل این تحلیل را می خوانید:
یکی از اعضای نیروی هوایی عربستان قبل از کشته شدن با گلوله ماموران، سه نفر را در پایگاه هوایی نیروی دریایی پنساکولا کشت. تحلیلگران ارشد بروکینگز، دانیل بیمن و تامارا ویتز دانسته و نا دانسته های ما از این ماجرا را ارائه می کنند و در رابطه با تبعات این موضوع بر روابط ریاض-واشنگتن توضیح می دهند.
دانیل بایمن
صبح زود، یک کارآموز نیروی هوایی عربستان سعودی مستقر در فلوریدا، سه نفر را در ایستگاه هوایی نیروی دریایی پنساکولا کشت و هشت نفر دیگر را زخمی کرد. مت گتز، نماینده پنساکولا، این قتل ها را "عمل تروریستی" اعلام کرده و خواستار "کنترل شدید" بیگانگانی که برای آموزش به آمریکا می آیند، شد. آن چه نمی دانیم بسیار بیش از دانسته هاست، و بعد از چنین قتل ها به ناچار تعداد سوالات بیشتر از پاسخ ها خواهد بود. با این حال، گزارش های اولیه، سؤالاتی را ایجاد می کنند و بستر گمانه زنی ها را تا رسیدن اطلاعات بیشتر می پرورانند.
آیا این یک حمله تروریستی بود؟
ما هنوز نمی دانیم که آیا این تیراندازی یک حمله تروریستی بوده است یا خیر. این ممکن است خیلی خوب باشد، اما خیلی به جواب یک سوال بستگی دارد: آیا تیرانداز انگیزه سیاسی داشت؟ اقدام جهادی اولین فرضیه ای است که اتخاذ می شود به دلیل اینکه او یک شهروند عربستانی بود. با توجه به نقش مهمی که سعودی ها در ارتکاب حملات 11 سپتامبر ایفا کردند، این فرضیه را محکم تر می کند. با این حال ممکن است آن شخص از نظر روحی دچار اختلال روانی ، به خاطر دلایل شخصی یا به دلایل غیر سیاسی از حالت تعادل خارج شده باشد.
ما از عربستان سعودی چه می خواهیم؟
فرماندار فلوریدا پیش از این خواستار غرامت برای قربانیان تیراندازی شده بود، اما دیه چیزی نیست که باید بدنبال آن باشیم. واقعه مذکور در شرایطی رخ داده که دولت سعودی معمولاً نسبت به گروه های جهادی بسیار قاطع و شدید واکنش نشان می دهد زیرا آنها را تهدیدی برای امنیت پادشاهی خود می داند. درعوض، آنچه ما از عربستان سعودی نیاز داریم، اطلاعات است. پاسخ به سوالات در مورد اهداف تروریستی شاید نیازمند مصاحبه با کسانی که خلبان را می شناسند، هرگونه نوشته یا پست در رسانه های اجتماعی که وی از خود به جا گذاشته، و داده های مشابهی سودمند برای فهم پشت پرده ماجرا باشد.
وقتی اهداف یک تروریست معین شد، سؤالات بعدی مربوط به این است که آیا وی با شبکه گسترده تری یا افراد دیگری که الهام بخش این حمله بودند ارتباط داشته یا نه؟ آیا به او آموزش داده بودند یا به شکل دیگری به انجام حمله کمک رسانده بودند. اگر همدستانی داشته، اولویت اول ریشه یابی این شبکه است و سعودی ها و ایالات متحده باید برای انجام این كار همکاری نزدیکی با هم داشته باشند. اگر او به تنهایی عمل کرده، پادشاهی عربستان باید جلوی تبلیغات ضد خود را بگیرد وگرنه اجازه پروپاگاندا علیه خود را داده. تجربه نشان از ضعف عربستان در این قضیه دارد زیرا پادشاهی غالباً منبع پروپاگاندای نفرت انگیز و حامی نهضت های رادیکال بستر ساز بنیادگرایان آینده معرفی شده است.
شناخت موفقیت ها و شکست ها به یک اندازه
با فرض اینکه این یک حمله تروریستی بود، چنین وسوسه می شویم که نتیجه بگیریم تروریسم رو به افزایش است، ضد تروریسم به طور کلی در حال شکست است، و آینده ناخوشایند خواهد بود. اما امسال این نوع افراد بنیادگرا پیش از واقعه پنساکولا هیچ آمریکایی را در خاک ایالات متحده نکشته اند، که این یک رکورد نسبتاً چشمگیر است. پرزیدنت ترامپ افتخار می کرد که داعش به شدت ضربه خورده و رهبر آن کشته شده است. درست همانطور که باید معنای وحشت در پنساکولا را برسمیت بشناسیم، باید موفقیت های بسیاری که اتفاق افتاده را نیز ببینیم.
ارزش برنامه های نظامی
البته که سربازان خارجی که برای آموزش در ایالات متحده آمده اند باید آزمایش شوند ولی آمریکایی ها باید ارزش این برنامه ها را برای امنیت ملی خود درک کنند. آموزش شبه نظامیان خارجی گونه ای مهم از قدرت نرم آمریکا و راهی برای پیشبرد اهداف امنیتی این کشور است. حمایت دولت آمریکا برای تلاش گسترده در این قضیه جای تعجب نیست. برنامه های آموزشی کمتر بی نقص هستند؛ افسران خارجی که در ایالات متحده آموزش دیده اند گاه وارد داستان هایی ضد مسائل آموزشی خود، نظیر کودتا، نقض حقوق بشر و سایر اقدامات ضد ارزش ها شده اند. با این وجود، افسران خارجی که وقت خود را در آمریکا می گذرانند، کشور ما را بهتر می فهمند و معمولاً برداشت های مثبتی در مورد آن، سربازان، ملوانان و تفنگداران نیروی دریایی که با آنها کار کرده اند، خواهند داشت. با ارتقای این نیروها در رده ها و تبدیل شدن به افسران ارشد می توان به مزایای زیادی دست یافت. علاوه بر این ایالات متحده از طریق آموزش، متحدان را قادر می سازد از کشور خود دفاع کنند یا در همکاری با نیروهای آمریکایی باشند، که هر دو آنها جان آمریکایی ها را نجات می دهد و همسو با منافع ماست.
فرصتی برای منتقدان عربستان سعودی
عربستان سعودی به دلیل حملات نظامی فاجعه آمیز و حصر یمن، قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار سعودی و دیگر خشونت و بی حرمتی ها، در حال حاضر تحت فشار است. پرزیدنت ترامپ پادشاهی را از مجازات مستقیم مصون نگه داشته و احتمالاً دوباره چنین خواهد کرد. با این وجود ریاض احساس بدی دارد و مذاکرات در یمن و قطر را آغاز می کند؛ دو کشوری که روابط بدی با آن ها داشته و بیش از دو سال است آن ها را محاصره کرده. فرضیه ارتباط سعودی با حمله پنساکولا باعث افزایش فشار و تنش بیشتر بر این پادشاهی می شود، اما این کار فقط درصورتی صورت می پذیرد که پیوند آشکار رژیم سعودی با تیراندازان، ناتوانایی یا امتناع آن از به اشتراک گذاری اطلاعات لازم مشخص شود و برای فهمیدن این موضوعات، باید زمان بگذرد.
تراما کافمن
تیراندازی در پنساکولا که در آن یک افسر نیروی هوایی عربستان در کنار سه تن دیگر کشته و 8 تن زخمی شدند، شاید روابط آمریکا و سعودی را که اکنون متزلزل شده، بی ثبات کند. ملک سلمان بلافاصله به دونالد ترامپ تسلیت گفت و ضمن تبری از تیرانداز اعلام کرد این شخص به هیچ وجه نشان دهنده احساسات مردم سعودی که عاشق مردم آمریکا هستند، نیست. اما ضربه به روابط یک واقعیت است.
کار زیادی در هر دو طرف برای کنترل پیامدهای ویرانگر حملات یازده سپتامبر بر نگاه آمریکایی به پادشاهی سعودی انجام شده ولی این حمله احتمالاً همه آن مسائل و احساسات را دوباره برمی انگیزد. بخاطر این گونه اقدامات از سوی سعودی های ساکن امریکا، اثراتی در روابط دو کشور رخ می دهد که طی این چند سال روی آن کار های زیادی شده بود. هزینه های ویرانگر جنگ در یمن، آدم ربایی ها و تجزیه شهرها و سایر بازرگانان در هتل ریتز کارلتون، قتل جمال خاشقجی و شکنجه و محاکمه فعالان زن همه باعث شده اعتماد بین ریاض و حامیان آن به ویژه واشنگتن از دست برود. اما نه فقط در کاپیتول هیل. همانطور که دیوید ایگناتیوس در واشنگتن پست گزارش داد، مقامات ارشد وزارت امور خارجه و سیا از ناتوانی پادشاهی در مسئولیت پذیری یا عبرت آموزی از مسائل گله مندند. آن ها شاکی اند چرا سعودی مسئولیت خود در قبال همکاری اطلاعاتی پیرامون ناقضان حقوق بشر را نمی پذیرد، سعود القحطانی را مجازات نمی کند و در رابطه با قتل خاشقچی اقدامی نمی کند. فقط چند هفته پیش، وزارت دادگستری آمریكا سه فرد را به جاسوسی متهم و فاش كرد كه پادشاهی جاسوسان را در داخل توییتر خزیده تا اطلاعات این کاربران اپوزیسیون را به سرقت ببرند.
عربستان سعودی به ویژه در هفتههای اخیر کوشیده در واکنش به فشارهای دولت ترامپ، انرژی بیشتری صرف شروع مذاکره با یمن برای پایان جنگ کند و با اجازه دادن تیم سعودی برای سفر مستقیم به دوحه و شرکت در مسابقه فوتبال جام خلیج، منفذی برای بازگشت قطر بگشاید. اما این تحولات سیاست خارجی، هرچند برای واشنگتن اهمیت داشت و مورد استقبال قرار گرفت، اما موضوعات اصلی همچنان باقیست و اعتماد آمریکا به شریک سعودی خود را تضعیف می کند.
اکنون در مواجهه چالش های یاد شده، این حمله هولناک در فلوریدا به آمریکایی ها متذکر می شود هرچند پادشاهی خود را در جوانب مهمی اصلاح کرده اما ریشه مشکلات در یک ایدئولوژی مذهبی-سیاسی رادیکال نهفته است. این ایدئولوژی در نسل جوان سعودی ها و همچنین به خارج از کشور صادر شده و با خشنت زیادی که ببار می آورد، عربستان و امریکا را، هدف قرار داده است.
ما هنوز روایت کاملی از انگیزه افسر سعودی در آتش گشودن به روی همکلاسی های امریکایی خود نداریم. اما این رویداد کسانی را، چه در دولت ترامپ و چه در بخش خصوصی، که سعی در کنار گذاشتن نگرانی ها درباره مسیر پادشاهی دارند، به چالش می کشد. این گره ذهنی کورتر خواهد شد که چرا دولت ایالات متحده در حال آموزش خلبانان سعودی است که بمباران آنها به غیرنظامیان در یمن آسیب می رساند. برای مقامات منتخب که شاید به طور ویژه فلوریدا را یک ایالت مهم در انتخابات 2020 میدانند هم این حمله ناگزیر سؤالاتی را مبنی بر اینکه آیا و تا چه اندازه همکاری ایالات متحده با عربستان سعودی مطابق با منافع آمریکا است، مطرح می کند.
نظریه: این گزارش نشان می دهد که چالش هایی جدی در روابط میان ایالات متحده و عربستان سعودی وجود دارد و شاید آغاز مذاکره با یمن و یا دست بر داشتن از حصر قطر، برای رفع بخشی از این چالش ها بوده باشد. اما تحلیلگران بروکینگز لابلای متون این گزارش، نوعی نگرانی عمیق از سبک فکری جامعه عربستان و مسئولین این کشور را نشان می دهند. در واقع تحلیلگران بروکینگز بر این عقیده اند که اصل مشکل در عربستان، تفکرات ایدئولوژیک عمیق وهابی است. چالشی بسیار بزرگ که محمد بن سلمان برای تغییر آن نمی تواند به راحتی عمل کند.