به گزارش راهبرد معاصر؛ با افزایش ۶۰۰ درصدی نرخ ارز طی یکسال اخیر برخی از افزایش شدید صادرات کالا و خدمات خبر داده و معتقد بودند اگر چه افزایش نرخ ارز می تواند مشکلاتی را در بحث قیمت ها و ایجاد تورم در بازارهای مختلف ایجاد کند اما از سوی دیگر افزایش صادرات به افزایش تولید و اشتغال داخلی خواهید انجامید. چندی پیش رییس اتاق بازرگانی ایران ضمن انتقاد از میزان و نحوه صادرات کالا و خدمات از ورود برخی صادرکننده نماها یا به اصطلاح صادرکنندگان جدید و تازه کار به این عرصه خبر داده بود. راهبردمعاصر در گفت و گویی با حمیدرضا صالحی عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران به بررسی این موضوع پرداخته است.
آقای صالحی چندی پیش رئیس اتاق بازرگانی در گفت وگویی از ورود عده ای به عرصه صادرات خبر داد که در گذشته جایگاه و سابقه ای در این حوزه نداشته و ندارند. گویا التهابات و افزایش نرخ ارز این طیف را برای ورود به عرصه صادرات به طمع انداخته است. سوال من این است که اولا جنابعالی این خبر را تایید می کنید و اگر تایید می کنید به نظرتان اصلی ترین دلیل آن چیست؟
متاسفانه عدم شفافیت و استفاده از رانت ها منجر شده صادرکنندگان واقعی به سمتی هدایت شوند که انجام کار یا برایشان به سختی ممکن بوده یا اصلا مقدور و به صرفه نباشد. محدودیت های ایجاد شده مانع اصلی حرکت صادر کنندگان واقعی به سمت بازارهای هدف شده است. از این رو مجبور به عقب نشینی از میدان شده اند تا عرصه برای کسانی که به نوعی در امر صادرات یا کم تجربه هستند یا اصلا تخصص و اطلاعات قابل اعتنایی ندارند باز شود. اینکه شاهد حضور عده ای در زمین صادرات هستیم که تا کنون در این زمین بازی نکرده و شناختی از صادرات ندارند بیانگر وجود رانتی است که به برخی نور چشمی ها و سفارش شده ها شده است. با ایجاد رانت عوامل اصلی صادرات و کهنه کاران این عرصه دیگر همانند گذشته نمی توانند در عرصه صادرات حضور چشمگیری داشته باشند. چرا که حضور افراد پشت صحنه و رانت های ایجاد شده منجر به افزایش ریسک کاری می شود.
در رانت های ایجاد شده عده ای به دنبال دور زدن موانع هستند و اتفاقا با ارتباط هایی که دارند سهل تر از سایرین به عرصه ها ورود می کنند، لذا صادر کنندگان واقعی دل به حضور در عرصه صادرات نمی دهند. هر چند که پیش از این نیز شاهد بودیم بسیاری از صادرکنندگان به دلیل مشکلات ایجاد شده از کارت های خود استفاده نمی کردند و با استفاده از کارت های بازرگانی دیگران در عرصه و انجام فعالیت های اقتصادی حاضر می شدند. این موضوع به معنای خارج شدن صادرکنندگان اصلی از میدان فعالیت اقتصادی است. ضمن اینکه ایجاد محدودیت هایی از قبیل پیمان سپاری های ارزی منجر به کنار رفتن بازیگران اصلی از صحنه می شود. بنابراین افرادی وارد عرصه صادرات می شوند که تا کنون نقشی درآن نداشته اند. متاسفانه امتیازهای دیگری که در کشور در باب صادرات مواد اولیه ایجاد شده منجر به استفاه بهتر برخی از رانتهای موجود شده که امضای طلایی و ایجاد محدودیت درفعالیتهای کسب و کار صادر کنندگان اصلی خدشهای به عرصه صادرات کشور وارد کرده است.
باز هم موضوع عدم شفافیت مطرح است. به نظرتان این موضوع چقدر می تواند روی صادرات اثر گذار باشد؟
هر زمان نورافکنی های ما خاموش شود و توجهی به شفاف سازی نداشته باشیم و اتفاقا برعکس توجه به شفافیت محدودیت ها را افزایش دهیم و روزنه های اطلاعاتی صحیح را به روی همه صادر کنندگان ببندیم. مشخص است که شفاف سازی قربانی رانت و منافع برخی از افراد می شود بنابراین دراین عرصه تنها افرادی می توانند از موانع ایجاد شده عبور کنند که اهل ارتباط های پشت پرده بوده یا امضای طلایی را با خود یدک می کشند و با استفاده از رانت به عنوان بازیگران جدید عرصه صادرات اعم از خوب یا بد بودن آن براین بخش تاثیر می گذارند.
مشکل از کجاست؟ به نظرتان اتاق بازرگانی یا دولت چه نقشی در این ماجراها دارند؟
در موضوع استفاده از کارتهای بازرگانی نباید به این نتیجه رسید که سامان دهی به کارتها و اعطای کارت باید براساس ضوابطی باشد تا عرصه برای حضور عده ای که اهل صادرات واقعی نیستند باز نشود. کارت هایی که در حال حاضر در دسترس صادرکنندگان واقعی وغیر واقعی قرار دارد عموما از قدیم صادر شده است. باید پذیرفت کارتهای صادر شده عموما رصد نشده اند و حق و حقوق صادر کنندگان واقعی رعایت نشده است. گرچه گرفتن کارت بازرگانی حق هر ایرانی است اما باید نوع ورود به عرصه صادرات و تایید شدن فرد مورد نظر دنبال شود.
نمی توان با یک کارت تجارت کرد یا واردات بزرگی داشت باید بپذیریم کارتها باید درجه بندی شود تا افراد تازه کار و صادر کنندگان جدید با توجه به بازه های زمانی و آموزش های خاص بتوانند به طور تقریبی و درجه بندی شده از ظرفیت های کارت خود استفاده کنند تا با خوشنامی ایجاد شده دراین عرصه فضا برای حضور هر چه بیشتر آنها در بخش صادرات فراهم شود. همه جای دنیا از این طریق فضا برای حضور صادر کنندگان تازه وارد باز می شود تا همه بتوانند بعد از گذراندن مراحلی پیشرفت و جهش داشته باشند. متاسفانه درایران محدودیت ها بسیار زیاد است و صادر کنندگان واقعی با محدودیت های ایجاد شده توان لازم برای ماندن را از دست می دهند. این مسائل عوامل بزرگی در کاهش پیشرفت صادراتی کشور و افزایش مسمومیت فضای تجاری ایران شده است چرا که تصمیم های غیرهمسو و کارشناسی نشده دراین حوزه منجر به افزایش ورود سفته بازان و دلالان سود جو شده است. این در حالی است که فعالین اقتصادی و تجار واقعی و افراد تاثیرگذار در حوزه صنعت کشور کنار ایستاده ودستشان از تاثیر گذاری روی اقتصاد کشور خالی شده است.
با توجه به افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی انتظار می رفت تحولی در عرصه صادرات کشور شکل بگیرد. به نظرتان با توجه به کاهش ارزش پول ملی افزایش جهشی صادرات اتفاق افتاده است؟ اگر نه دلایل آن چیست؟
طبیعتا پیش بینی می شد با افزایش نرخ ارز صادرات کشور نیز به تبع آن افزایش چشمگیری پیدا کند. این موضوع در همه جهان تایید شده و دیده شده است که هر کشوری که توانسته ارزش پول ملی خود را نسبت به ارز جهانی- مانند دلار- که با آن مبادلات تجاری صورت می دهد کاهش دهد از این سیاست درآمد صادراتی بیشتری نصیب کشورش می کند. به طور مثال چین با کاهش ارزش پول ملی خود میلیاردها دلار درآمد صادارتی داشته که این مساله از دوران آقای اوباما تا کنون لطمه زیادی به اقتصاد آمریکا زده و افزایش صادرات چین به آمریکا را به دنبال داشته است.
در ایران نیز با کاهش ارزش پول ملی نسبت به دلار و واقعی تر شدن نرخ دلار این موضوع مطرح شد که زمان رونق گرفتن صادرات کشور فرا رسیده است. چرا که امکان رقابتی شدن بیشتر فراهم شده بنابراین در این عرصه حضور چشمگیرتری خواهیم داشت. متاسفانه نرخ رشد صادراتی کشور نسبت به سال گذشته 11 درصد افزایش داشته است. در حالی که قرار بود افزایش 100 درصدی داشته باشیم که متاسفانه حتی 50 درصد این پیش بینی نیز به وقوع نپیوسته است. عدم رشد صادرات کشور بعد از افزایش نرخ ارز بیانگر محدودیت هایی است که اجازه رشد صادراتی را به صادر کنندگان واقعی نمی دهد چرا که با واقعی شدن نرخ دلار پیش بینی ها حاکی از افزایش 50 تا 100 درصدی صادرات بود که البته این پیش بینی محقق نشد. مسلما افزایش 11 درصدی صادرات کشور به هیچ وجه رضایت بخش نیست وانتظار بیشتری از این عرصه می رفت اما تا زمانی که موانع و محدودیت ها وجود داشته باشند افزایش واقعی و جذابی در عرصه صادرات کشور به وقوع نمی پیوندد.