به گزارش راهبرد معاصر؛ علیرغم اینکه جریان اصولگرایی در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم گزینه واحدی داشتند، نتیجه را واگذار کردند. در این رخداد عوامل متعددی نقش داشتند ولی نقطه مثبت برای جریان اصولگرایی هماهنگی و انسجام بین نیروهای ارزشی بود. در این انتخابات به جای اینکه چند نفر با رایهای پراکنده وارد میدان شوند، وحدت شد و یک رای متمرکز شانزده میلیونی شکل گرفت.البته باید توجه داشت وحدت زمانی انقلابی و اسلامی است که حول محور جریان حق و ولایت شکل بگیرد، نه وحدتی که اساسا منفعت طلبانه شکل می گیرد.
آیا جمنا راهگشا بود؟
تعدادی از سیاسیون و احزاب معتقدند شرکت در رقابت با رئیسجمهور مستقر امری اشتباه است و اصولگرایان نباید به این مساله ورود می کردند. در سال 96 هم از ابتدا عدهای توصیه می کردند که بهتر است اصولگرایان گزینهای در انتخابات نداشته باشند؛ یعنی از نگاه آنان رقابت «بیفایده» بود! اما حقیقت این است که رایآوری 16 میلیونی در رقابت با رئیسجمهور مستقر هم «بیسابقه» بوده است.
کمتر کسی را می یابیم که با اصل حرکت جبهه مخالف باشد و اگر هم در بحبوحه انتخابات 96 انتقاداتی بود به اعضای شورای مرکزی، نحوه چینش نیروهای استانی و عملکرد مبهم و گاها معیوب بعضی افراد باسابقه سیاسی برمی گردد.یکسری از افراد میگویند جمنا مدلی از پایگاه بسیج بود. برخی دیگر میگفتند عده ای لابی می کردند تا کمیته ها را در اختیار بگیرند.
زمانی که جبهه مردمی رسما کار خود را شروع کرد تا انتخابات فقط پنج ماه فرصت بود.حساب کنید حرکت گستردهای قرار است در سراسر کشور انجام شود، یک عملیات سنگین برای انتخابات انجام دهد و از قبل هم نبوده است و طی مدت پنج ماه میخواهد این کار سترگ را انجام دهد! یک راه تامین نظرات مختلف این بود که احزاب نظر بدهند، یعنی همانند شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که 10 سهمیه به اعتماد ملی و... میدهد جمنا هم به احزاب و جریانات اصولگرا سهم بدهد.
اما جمنا رویکرد متفاوتی را برگزید. برای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، اصل و محور احزاب و سهمیهبندی است ولی انتخاب شورای مرکزی جمنا با رای مجمع ملی است. جمنا اگر به گونهای ساختارسازی کرده بود که به مثابه یک چتر بزرگ اکثریت غالب اصولگرایان را زیر این چتر جمع می کرد، کار بزرگی انجام داده داده بود و میتواست در انتخابات آثاری داشته باشد.چیزی که تا به امروز محقق نشده است.
قانون اساسی ما به احزاب اشاره کرده است درنتیجه احزاب میتوانند به عنوان تولیدکنندگان اندیشه سیاسی و ایجاد انسجام بهترین راهکار قانونی باشند. احزاب همچنین میتوانند در مشارکت مردم در امر سیاست و ساختار قدرت احزاب کمک کار باشند اما باید حرفهای و طبیعی عمل کنند. دبیران کل و اعضای ارشد و موثر احزاب باید حرفهای و تمام وقت فعالیت کنند نه اینکه مقطعی و تفننی و به عنوان یک امر فرعی به انتخابات و جریان سازی نگاه کنند.
در نقد راهبردهای انتخاباتی اصولگرایان علل و عوامل گوناگونی را می توان در ابعاد و زوایای مختلف مطرح کرد که در ادامه بخش اول این یادداشت،به مواردی اشاره می شود:
خواص بی بصیرت!
در ستاد ها یا به تعبیر مقام معظم رهبری در بین خواص؛ چه در خواص و ستاد های فکری، چه ستادهای مدیریتی، چه ستادهای سیاسی و… جریانی شکل گرفته که به جای اینکه آن نسل اولِ چهره های مکتبی را الگوی خودش قرار بدهد یا به صف امروز انقلاب اسلامی نگاه کند و از روحیه ی معنوی و انقلابی توده ها الهام و الگو بگیرد و خودش را تصحیح و تکمیل کند و ارتقا بدهد؛ به دنبال این است که یک جریان معکوس را در صفوف بدنه اجتماعی انقلاب اسلامی ایجاد کند
به جای این که صفات ممتاز مجاهدان و انقلابیون واقعی را در خودش به وجود بیاورد، تلاش می کند که ویژگی های منحوسی را که در خودش نفوذ کرده ؛ در صف و دربین مردم ، نفوذ بدهد و کاری کند که حتی نسل جوان مومن هم، نرم افزارِ تفکر انقلابی اش استحاله یا آلوده بشود .
در ظاهر فکر کند انقلابی است اما به مرور جنس نگاهش به مسائل، جنس سلوکش در فضای اجتماعی و سیاسی شبیه بشود به ستادی های سرگردان ! شبیه بشود به چهره های مذبذب قدرت پرست !
شاخص ولی فقیه است
اگر ما عدالتخواه هستیم و دنبال آرمان ها هستیم قرآن می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُون»
خدا به ما هشدار می دهد که ممکن است دچار دو آسیب بشوید.
از دو طرف ممکن است شما به ضد خودتان تبدیل شوید و دیگر نتوانید آرمان ها و موازین حق و عدل را درست دنبال کنید .یکی می گوید: «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا» در مقابل رقیب خودتان،کسی که از او بدتان می آید و با او زاویه دارید و…از مسیر عدالت و انصاف خارج نشوید.
در جای دیگر باز همین عبارت را آورده و در کنارش می گوید:” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ “از عدل بگویید ولو بر خلاف منافع شخصی و جناحی و باندی شما باشد. یکی از آسیب های اصولگرایان این است که گاها خودرا "سخنگوی معصوم" و "عین اسلام و انقلاب و نظام" می پندارند.آنگاه بالطبع مخالفان، مخالف خدا و پیامبر فرض شده و به سادگی مورد قضاوت قرار می گیرند! در حالی که سیره معصومین و فقهای عظام چنین اجازه ای را به احدی نمی دهد. مثلا دیدیم وقتی نتیجه نهایی آرا انتخابات مجلس دهم در تهران مشخص شد بعضی از افراد، مردم تهران را اهل کوفه نامیدند و شهر تهران را پایگاه ضدانقلاب و ضدولایت فقیه توصیف کردند!
حال آنکه رهبر معظم انقلاب به دفعات در مقابل این کج سلیقه گی ها و تنگ نظری ها ایستاده اند و رای همه شرکت کنندگان را رای به نظام قلمداد کرده اند و به این ترتیب،حکیمانه و اندیشمندانه در فضای سیاسی کشور آرامش ایجاد کرده اند. جالب تر اینکه برای انتخابات پیش رو مجلس یازدهم عده ای به این نتیجه رسیده اند که کاهش احتمالی مشارکت،ناشی از عملکرد نقدبرانگیز دولت، می تواند به نفع آنان شود! و البته که این در تناقض صریح و مستقیم با مشی و اندیشه سیاسی رهبر معظم انقلاب و در تضاد با اصول بدیهی حکومت داری در دنیا است.علاوه بر این ها، در حکومت اسلامی اعلام نظر و مشارکت مردم در فرآیند مردمسالاری ضروری است، زیرا که کاهش مقبولیت،کاهش کارکردهای حکومت اسلامی در برآوردن نیازهای دنیا و آخرت مردم را در پی خواهد داشت. فهم درست از جمهوریت نظام، از مردم سالاری دینی، این چیزی است که کمکم دارد در بین بعضی ها به کیمیا تبدیل میشود. این خیلی خطرناک است؛ در حالیکه بخش مهمی از مبانی انقلاب اسلامی، مربوط به تبیین جمهوریت در نظام دینی است.
مواجهه با پدیده های نو
درک درست از اوضاع و احوال و مقتضیات زمان و پدیده های نوِ اجتماعی به مسؤولین کمک می کند که در قبال آنها موضع مثبت گرفته و آنها را مدیریت کنند و از آسیب های احتمالی آن مانع شوند. اما باید گفت بعضی از اصولگرایان این درک را نداشته یا کمتر دارند و اغلب در برابر پدیده های نو مانند ورزش بانوان، مسئله ورود بانوان به استادیوم، اینترنت، شبکه های اجتماعی و... موضع منفی اتخاذ کردند فلذا نه تنها مشکل را نتوانستد حل کنند بلکه بر مشکلات قبلی هم افزودند.
این امر به ان معنا نیست که درستی الزاما در حمایت از این موارد است بلکه غرض این که با مواجهه منفی و سلبی در برابر مطالب شاذ مطرح شده در جامعه نباید به آنها ضریب داد و موارد اولویت دارتر را از دستور کار خارج کرد.
مردم سالاری و جبهه اصولگرایی
عدم درک صحیح نسبت به جایگاه مردم از جمله مشکلات جبهه اصولگرایی است. تعریف اصولگرایان از «حقوق شهروندی» و «مردم سالاری دینی» معنای خاص خودش را دارد.برخی از اصولگرایان همانند تعداد قابل توجهی از اصلاح طلبان، اصلا اعتقادی به مردم سالاری ندارند و رای مردم را تزئینی و مصلحتی می دانند، بعضی دیگر هم اگر چه در ظاهر دم از هر دو می زنند، اما در مقام عمل و با زبان حال فقط کسانی را شهروند می شمارند که در تمام عرصه ها با آنها موافق و بله قربان گو باشند.
بعضی مناسبات که به اسم اصولگرایی در کشور حاکم شده ، رسما و علنا مناسبات سکولار و ضد دینی است، رسما و علنا مناسبات خلاف حجت شرعی و حجت دینی است ولی هم چنان این نام را یدک می کشند، نام های تهی، عناوین پوچ!
اصولگرایی و سکولاریسم!
امروز یکی از مهمترین خطر هایی که ماباید نگران و مواظبش باشیم همین است. یعنی ویروسی شدن تفکر انقلاب اسلامی و تفکر ولایی توسط آدم های ظاهرالصلاح که خودشان را اصولگرا و… نامگذاری کرده اند.
شما با کسانی مواجه هستید که سالها رای مردم را گرفتند ، انتخابات های پیاپی را بردند، مجلس هفتم را بردند، مجلس هشتم را بردند، مجلس نهم را بردند و عنوان اصولگرایی راهم یدک می کشیدند و امروز وقتی ما می خواهیم عملکرد و رویکرد آنها را بررسی بکنیم که چقدر آنها واقعا براساس حجت شرعی عمل کردند و بر اساس مبانی انقلابی و با نگاه به افق های آرمانی جمهوری اسلامی در آن جایگاه هایی که حضور داشتند رفتار کردند، نتیجه ، نتیجه ی درخشانی نیست و کارنامه کارنامه ی پرباری نیست.
اینها حتما باید امروز مورد بررسی قرار بگیرد که نعل وارونه زده نشود، که همه چیز را به قدرت رقیب یا به لاقیدی رقیب نسبت ندهند. اگر ما به یک سری شکست های ظاهری می رسیم ؛ حتما ضعف های جدی ای در بین خواص و بدنه انقلابی وجود داشته است و اگر کسی بخواهد اینها را بپوشاند و انگشت اتهام را به سمت دیگری بگیرد بعید است که ما بتوانیم از این چالش عبور بکنیم.
قرآن، ولایت و گفتمان اصیل انقلاب؛ راه نجات
برای حل مسائل مبنایی باید به گفتمان و اندیشه امام راحل عظیم الشانمان برگردیم و در کنار آن از بیانات رهبری معظم انقلاب همچنین افکار و اندیشه ها و آثار مکتوب دیگر شاگردان درجه یک امام مثل شهید مطهری، شهید بهشتی و امام موسی صدر پیرامون آزادی، عدالت، حقوق شهروندی، حقوق زن، مردم سالاری دینی و ... استفاده کنیم. همین طور سعه صدر، ظرفیت و توان تحمل خود را بالا ببریم و هر از چند گاهی در نکته های ظریف و دقیق قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام تامل کنیم و راه و روش مسئولیت پذیری، مردم داری و چگونگی مواجه با رقیب ومعنای درست عدالت، آزادی، زهد ، تقوا و... را با مبنای درست آن یاد بگیریم.