به گزارش راهبرد معاصر؛ از حربه های رسانه ای دشمنان محور مقاومت طی سال های اخیر، به ویژه در قبال مردم ایران که کشور مبدع و مبدا مقاومت است، این بوده که بخواهد به طریقی، حمایت های تهران از بازیگران تجدیدنظر طلب و ملت های مورد تهاجم امریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی را بی مورد جلوه کند. این موضوع در مورد غزه هم صادق است. جبهه رسانه ای ضد مقاومت، همزمان با بزرگنمایی در میزان کمک های ایران به فلسطینی ها، به دنبال تصویرپردازی خاصی از فلسطین به ویژه غزه است تا به ایرانی ها چنین القا کند که ایران با داشتن شمار زیادی فقیر، به منطقه ای کمک می رساند که در آن شوی لباس آن هم با وضعیت مستهجن برگزار می شود.
مسیح علینژاد هم در این پویش ساکت نبوده؛ او یک بار تصویری از چند زن در لب ساحل غزه منتشر کرد که یکی از زنان با لباس شنا، روبروی چند زن محجبه ایستاده بود؛ گرچه هدف علینژاد از انتشار این تصویر، مستقیما القای لزوم آزاد گذاشتن حجاب در ایران بود، اما به صورت غیر مستقیم، تصویری از غزه نشان می داد که اوضاع در آنجا هم بهتر از ایران است.
به تازگی هم هشتکی در توئیتر با عنوان #TheGazaYouDontSee به معنای "غزه ای که نمی بینید" راه افتاده و در آن از فروشگاه های نسبتا مجلل، کودکان خوشحال و زنان مدل لباس تصویر پخش می شود. ایدی کوهن، افسر توئیتری اسرائیلی هم با باز نشر توئیتی از این هشتک، خواسته تا افکار عمومی جهان عرب را نسبت به اوضاع غزه، منحرف کند. اما شدت مشکلات به حدی در غزه زیاد است که سازمان ملل، به عنوان مرجعی که کم و بیش تحت فشار غرب هم هست، بارها به "بحران انسانی" در این باریکه اشاره کرده است. اما جستجویی ساده و ابتدایی آمارهای وحشتناکی از غزه بازگو می کند.
غزه باریکه ای است که محیط آن به زحمت به 70 کیلومتر می رسد (عرض حدود 10 کیلومتری و طول 44 کیلومتری). در همین محیط کوچک، نزدیک به دو میلیون نفر زندگی می کنند. طبق برخی برآوردها، شاید غزه را بتوان متراکم ترین نقطه زمین دانست. اما مشکل این است که این متراکم ترین نقطه زمین تقریبا با دنیای بیرون ارتباط ندارد. از یک سو دریایی آن را گرفته که در آن نیروی دریایی رژیم صهیونیستی است؛ در خشکی هم تنها به مصر راه دارد که البته حاکمان قاهره چندان قصدی برای دفاع از همکیشان خود در فلسطین ندارند و اغلب گذرگاه رفح را می بندند. سایر مرزهای آن با سرزمین های اشغالی است که صهیونیست ها ده ها ایست و بازرسی در آن گذاشته اند تا اصلا یک شهروند فلسطینی ساکن غزه، رغبت نکند به سرزمین های اشغال شده وطن خود برود. حصار شدید غزه که گاه، آن هم با درگیر شدن گروه های مقاومت و فشار بر کابینه های رژیم صهیونیستی به صورت مقطعی و محدود کم شده، این نقطه را به یک زندان بزرگ، درگیر بیکاری، بی غذایی و حتی بی آبی تبدیل کرده است. آماری که در ادامه می آید از منابع غربی (اروپایی) بدست آمده و به خوبی عمق فاجعه را نشان می دهد:
چند آمار از غزه
608 هزار نفر از جمعیت غزه، معادل 38%، در فقر زندگی می کنند
416 هزار تن معادل 26% ل جمعیت این باریکه، بیکارند
864 هزار نفر معادل 54% دچار ناامنیی غذایی هستند (یعنی در تامین غذای روزانه مشکل دارند و شاید نتوانند سه وعده در روز غذا بخورند)
35% زمین های کشاورزی آن بدون هیچ دسترسی به نیروهای اسرائیلی تحویل داده شده
85% آب های قابل ماهیگیری آن از سوی نیروهای صهیونیستی مسدود شده
روزانه 20 میلیون گالون فاضلاب از غزه به دریای کنار آن می ریزد که زیست ماهی ها در آب های آزاد گذاشته شده از سوی اسرائیل را سخت می کند
98% آب های سطحی این کشور قابل آشامیدن نیست
26% کل بیماری ها در غزه از آب آلوده است
50% کودکان غزه دچار عفونت های انگلی شده اند
760 هزار نفر در غزه، در هر 3 یا 5 روز یکبار، تنها 4 تا 6 ساعت در خانه خود آب دارند
تمامی این مشکلات که حتی شامل نبود آب هم می شود، بگذارید در کنار حملات سنگین و پر شماری که رژیم صهیونیستی به غزه می کند. در چنین بستر ذهنی می توان به منطق کمک های ایران به غزه (که البته آنطور که رسانه های غربی-عربی-عبری بزرگ می کنند نیست و نمی تواند باشد)، دست یافت. جمهوری اسلامی ایران، از بودجه دفاعی (نه آموزشی، فرهنگی، صنعتی و ..) خود، به مردمی کمک می کند که حتی در دسترسی به آب با مشکلات عدیده مواجهند.