به گزارش راهبرد معاصر؛ در چند ماه گذشته، مسئولین رژیم صهیونیستی و متحد آن یعنی ایالات متحده امریکا، چندین بار سازمان حشدالشعبی در عراق را تهدید کرده اند. این تهدیدات گاه از طریق مراجع رسمی (همچون وزیر خارجه امریکا) منتقل شده و گاه از طریق گزارش رسانه های عبری! به عنوان مثال، 25 ژانویه 2019، روزنامه "جروزالم پس"” در گزارشی نوشت: «اسرائیل به دنبال حمله هوایی به عراق برای ضربه به اهداف ایرانی است. این حملات مشابه حملات هوایی انجام شده در سوریه خواهد بود و نیروهای وابسته به ایران را هدف قرار خواهد داد». البته برخلاف تهدیدات نسبت به ایران که عمدتا عملی نشده، این تهدیدات به احتمال بیشتر عملی می شوند. حتی در یک مورد، احتمالا رژیم صهیونیستی این تهدید را عملی کرده است. زمانی که در ژوئن سال گذشته، جنگنده های ناشناس یک پایگاه متعلق به حشدالشعبی در البوکمال را هدف قرار دادند که در نتیجه آن، 22 تن از اعضای این گروه به شهادت رسیدند. گرچه دست آخر هیچ طرفی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفت ولی یکی از سه مظنون اصلی، صهیونیست ها هستند. اما چه چیز باعث می شود که حشدالشعبی، سازمانی عراقی، که آخرین مقر آن در خاک عراق نزدیک به 300 کیلومتر دورتر از مرزهای اسرائیل است، تا این حد برای رژیم صهیونیستی اهمیت پیدا کند؟ حشدالشعبی چه نقشی می تواند در معادلات پیش روی رژیم اشغالگر داشته باشد که به خاطر آن، مورد تهدید نیروی هوایی "هل آویر" قرار گرفته؟
ورود نیروهای غیردولتی مسلح عراقی به جنگ سوریه
ضربه به منافع رژیم صهیونیستی از سوی عراقی ها، محدود به پس از پایه گذاری حشدالشعبی نیست. اولین ضربه نیروهای غیردولتی مسلح عراقی به منافع رژیم صهیونیستی در نخستین ماه های شروع جنگ سوریه وارد شد. هنگامی که "لواء ابوالفضل العباس" متشکل از نیروهای عراقی و سوری برای دفاع از حرم حضرت زینب وارد دمشق شد و به مرور محدوده عملیاتی شاخه های آن به درعا رسید (ابوهاجر، یکی از فرماندهان عراقی اصلی این گروه در درگیری های درعا به شهادت رسید). گرچه نتانیاهو در شروع بحران اعلام کرده بود «وقتی دو دوشمن شما با هم می جنگند، بهترین کار این است که کنار بایستید و نبرد را ببینید» اما برپایی بیمارستان های صحرایی برای معارضان مسلح در جولان اشغالی نشان داد که این اظهارات، یک ژست رسانه ای است و تل آویو، به درستی می داند که بایستی با کدام طرف همراه شود.
در این برهه، مشخص بود که نفع صهیونیست ها در براندازی نظامی دولت دمشق است و هرگونه تلاش برای تثبیت جایگاه این دولت در واقع ضربه به اهداف اسرائیل به حساب می آید. پس مشخص می شود که حمایت این گروه مسلح عراقی از دولت سوریه و گسترش حوزه عملیاتی آن، خود یک ضربه به طرح های رژیم صهیونیستی در سوریه بوده است. به مرور حجم حضور نیروهای غیردولتی مسلح عراقی به حدی در سوریه بالا رفت که آشکارا می توانستید تصاویر شهدای عراقی جنگ سوریه را در خیابان های کربلا و نجف ببینید. نگارنده مطلب که خود 5 روز پیش از سقوط موصل در عراق حضور داشت، شاهد این ماجرا بوده است.
اما پس از پایه گذاری حشدالشعبی، نیروهای مسلح غیردولتی غالبا پراکنده زیر یک چتر، گرد هم آمدند تا صف مبارزه علیه داعش منسجم شود. این سازمان ظرفیت هایی بالاتر از مرزهای عراق داشت و از همین رو، با هماهنگی های ایران و موافقت دولت سوریه، گروه هایی از آن، شامل کتائب امام علی (که ابوعزرائیل فرمانده شناخته شده آن بود) و النجبا به سوریه نیرو اعزام کردند. نقش این گروه ها در نبردهای حمص و آزادسازی حلب غیر قابل انکار بود. بنابراین، نتانیاهو متوجه شد که ارتش چندملیتی اپوزیسیون سوری که قرار بود با براندازی دولت دمشق، حکومتی ضد ایرانی روی کار بیاورد، اکنون از ناحیه عراقی های داوطلب حامی محور مقاومت، گام به گام پس زده می شود.
حشدالشعبی؛ پشته محکم حزب الله لبنان
بدون شک، نزدیک ترین دشمن خارجی رژیم صهیونیستی، حزب الله لبنان است. از همین رو، هر گونه تقویت حزب الله در واقع، ضربه به صهیونیست ها تلقی می شود. با ورود حزب الله به جنگ سوریه، نتانیاهو در خوف و رجا قرار گرفت. از یک سو ورود حزب الله به جنگ سوریه می توانست توان این گروه را در جبهه جنوب لبنان را کم کند و از سوی دیگر، اگر حزب الله در سوریه هم موفق می شد (که شد)، جبهه جدیدی علیه صهیونیست ها در جنوب سوریه باز می شد. در واقع، حزب الله توانست با افزایش عضوگیری خود، کمبود نیروی انسانی برای ورود به نبرد سوریه را جبران نماید. اکنون تخمین نیروهای حزب الله از سوی اندیشکده های غربی از 15 هزار تا 45 هزار تن است. چیزی در حدود دو برابر آمارهای قبلی.
اگرچه حزب الله توانست با افزایش عضو گیری کمبود نیروی انسانی خود را جبران نماید ولی به هر حال ورود به جنگ سوریه، چندان بی دردسر هم نبوده است. از یک جنبه، افزایش تعداد اعضا، علاوه بر فشار مالی، باعث کاهش کیفیت نیروی نظامی حزب در مقابل افزایش کمیت آن شد. از دیگر سو، گروه های تروریستی با چند حمله در داخل لبنان، کوشیدند افکار عمومی را علیه ورود حزب الله به سوریه بشورانند. بر همین اساس، نیاز به نیرویی که بتواند در کل سوریه یا حداقل منطقه هایی از آن، جایگزین حزب الله شود، احساس می شد و این نیرو، گروه های حشدالشعبی بودند. با ورود حشدالشعبی به سوریه، نیروهای حزب الله می توانند در مناطق جنوبی لبنان تمرکز بیشتری داشته باشند و جبهه اول را تقویت نمایند درست وقتی که جبهه دوم (جنوب سوریه) هم در کنترل محور مقاومت باقی مانده است.
خیز تهاجمی حشدالشعبی در قبال رژیم صهیونیستی
با توجه به نزدیکی حشدالشعبی به تفکرات جمهوری اسلامی ایران، طبیعی است که تفکرات ضد صهیونیستی در میان رهبران آن رایج باشد. تاکنون هم برخی شواهد دال بر عزم برخی فرماندهان حشدالشعبی برای ورود به فاز نظامی مقابله با رژیم صهیونیستی به چشم خورده است. در دسامبر سال 2017، قیس خزعلی با سفر به جنوب لبنان و بازدید از مرزهای فلسطین اشغالی، پیامی صریح را به صهیونیست ها منتقل کرد: «حشدالشعبی به فتح قدس می اندیشد». چند ماه بعد، هاشم الموسوی، سخنگوی حرکت النجبا اعلام کرد که این جنبش آماده مقابله با رژیم صهیویستی است. در 18 زانویه 2019، دبکا فایل از حضور 10 هزار نیروی حشدالشعبی در مرز عراق و سوریه و آمادگی آن ها برای ورود به این جنگ با چراغ سبز بشار اسد، خبر داد. در همین حین، سفر فالح فیاض به دمشق انجام شد که طبق گزارش های مورد تائید، بحث حضور نیروهای عراقی برای ضربه به تروریست ها، یکی از محور های مورد توافق بوده است. جالب آن که، کمی پیش از این یعنی در 16 ژانویه، "اسرائیل دیفنس" گزارش داده بود که النجبای عراق در جولان موضع گرفته تا در موقع لزوم، اسرائیل را مورد تهاجم قرار دهد. برآیند این تحولات ما را به این نتیجه می رساند که تعداد زیادی از نیروهای حشدالشعبی قرار است به سوریه بیایند تا همزمان با کمک به ارتش این کشور، راه را برای استقرار نیروهای نخبه سازمان (شامل النجبا، عصائب اهل الحق و کتائب حزب الله) در نزدیکی بلندی های جولان باز کنند.
شاید در نگاه نخست، این استقرار نیرو در جنوب سوریه، تنها به منظور دفاع زمینی تلقی شود اما مداقه در برخی از گزارش ها از قصد نیروهای نخبه حشدالشعبی برای ورود به فاز تهاجمی حکایت دارند. کتائب حزب الله، در بیانیه ای رسمی، هنگام درگیری رژیم صهیونیستی با غزه، اعلام آمادگی کرد تا وارد این نبرد شود. در نوامبر 2017، اثیل النجیفی، از رهبران سنی عراق خبر داد که این گروه در نبرد با اسرائیل در جنگ غزه حضور داشته است. در 6 دسامبر 2018 هم یدیعوت آحارونوت از برنامه ریزی های اولیه النجبا و حزب الله برای ورود این گروه مسلح عراقی به شهرهای فلسطین از طریق تونل های حزب الله خبر داد.
توان حشدالشعبی در ضربه زدن به اسرائیل
ژنرال فریدمن، یکی از مستشاران نظامی امریکا که طی جنگ 33 روزه به فلسطین اشغالی سفر داشته تا به صهیونیست ها در جنگ با حزب الله لبنان کمک کند، در کتاب خود آماری منتشر می سازد که برای خواننده شگفتی به همراه خواهد آورد. وی می نویسد: «تخمین تعداد نیروهای حزب الله به صورت قطع ممکن نیست ولی آماری بین 3000 تا 7000 نفر در این رابطه منطقی به نظر می رسد. اگر میانه آن را، یعنی 4500 نفر را در نظر بگیریم، با توجه به مساحتی که با آن ها جنگیدیم، یعنی در هر کیلومتر مربع، تنها با 7 تن جنگیده ایم»! فریدمن البته اذعان به شکست نمی کند ولی همین آمار برای نشان دادن توان رزمی نیروهای محور مقاومت کافی است. هر 7 نیروی حزب الله لبنان توانسته است 1 کیلومتر مربع را از صهیونیست ها حفظ کند.
حال در نظر بگیرید که اگر حشدالشعبی (که آمار رسمی آن 120 هزار تن عنوان شده) وارد معادلات سوریه شود، چه تحولی رخ خواهد داد. اگر در نظر بگیریم که نه تمام حشدالشعبی، بلکه تنها 20 هزار نیرو وارد عراق شوند، توانی در حدود دو برابر توان حزب الله به نفع محور مقاومت وارد سوریه شده و به سوی مرزهای فلسطین اشغالی پیش می رود. در چنین بستری، رژیم صهیونیستی هیچ امیدی به پیروزی در مناطق شمالی نخواهد داشت و اگر بخش کوچکی از این نیروها از طریق تونل ها وارد فلسطین شوند، نتیجه برای تل آویو فاجعه بار خواهد بود. از همین روست، که شاهدیم رژیم صهیونیستی اخیرا دخالت های زیادی در معادلات عراق می کند. اگر حشدالشعبی عراقی، وارد بحث فلسطین شود، حداقل به اندازه 2 حزب الله دیگر می تواند برای تل آویو خطر آفرین باشد.