به گزارش راهبرد معاصر، طرح «واکاوی فرایند تحقق جدایی حقوقی در خانوادههای طبقه متوسط شهر تهران»، طلاق را با توجه به افزایش نرخ آن در ایران و همچنین با برجستهدانستن در تغییر نهاد خانواده، مسأله خود قرار داده است. نگارنده با چنین نگاهی تجربه و درک زنان (۳۰ تا ۴۰ سال) طبقه متوسط ساکن شهر تهران را که درخواست طلاق میدهند و شخصاً تلاش میکنند تا به زندگی مشترکشان خاتمه دهند را مورد بررسی قرار داده است؛ با این پیشفرض اولیه که زنان آسیبهای بیشتری از درگیرشدن در مسئله طلاق میبینند.
فاطمهسادات علمدار پژوهشگر این طرح، در اشاره به دلیل انتخاب زنان و مردان طبقه متوسط به عنوان جامعه هدف پژوهش، به درک بیشتر آنها از موقعیت خود در بستر شبکه روابط اجتماعی در سایه برخورداری از سرمایه فرهنگی استناد میکند.
به طور کلی این پژوهش قصد دارد بداند که فردی با سرمایه فرهنگی بالا چه فرایندی را پشت سر میگذارد که گزینه طلاق برایش جدی میشود؛ یعنی چه تاکتیکهایی برای حفظ زندگی مشترک به کار میگیرد و چگونه به ناکارآمدی همه این تاکتیکها مطمئن میشود که حاضر میشود بهرغم همه چالشهای فرهنگی و حقوقی و همه تلخیها که میداند با آنها مواجه خواهد شد، به زندگی مشترک خود خاتمه دهد.
این پژوهش در پایان، نتیجه میگیرد که طلاق در میان زنان و مردان مصاحبهشده بیش از هر چیز مسئلهای هویتی است که با خودشناسی کنشگران درهم تنیده است. از این منظر فرد در جریان بازنگری خود، طلاق را محقق میکند و خود را به درک جدیدی از خویش و دنیایی که در آن زیست میکند، میرساند.
بهزعم محقق، این بازنگری برای زنان و مردان بین ۳۰ تا ۴۰ ساله شهر تهران که جزو طبقه متوسط محسوب میشوند، تا حد زیادی تحت تأثیر ارزشهای مدرن و به خصوص فمنیستی رخ میدهد. مطابق این یافتهها، در حقیقت منبع انرژی افراد برای گام نهادن در مسیری که با فشارهای اجتماعی بسیار همراه است، «کشف و تحقق خود» است که این کشف و فهم جدید فرد از خود، او را به نیرویی مؤثر در ایجاد تغییر در درک و فهم جامعه از نهاد خانواده و ارزشها و هنجارهای آن و مسئله طلاق و غیره تبدیل میکند. نیرویی که به باور محقق، شیوههای جدید زیست اجتماعی را رقم خواهد زد؛ شیوههایی که امروز نامطلوب و فردا عادی هستند.
منبع: مهر