به گزارش راهبرد معاصر؛ «برنی سندرز» سناتور ایالت ورمونت و نامزد حزب دموکرات از رقابتهای انتخاباتی درون حزبی دموکراتها کنار کشید.
او در حالی از این رقابتها کنار کشید که نظرسنجیهای اولیه حاکی از پیشتازی بلامنازع وی داشت و در شروع رقابتهای درون حزبی هم پیشتاز بود. اما بعد از رأی گیری در ایالت کارولینای جنوبی که عمدتاً جمعیت سیاه پوست را در خود جای داده ستاره «سندرز» افول کرد و در ادامه نیز فاصله موکلهای انتخاباتی او با بایدن رو به فزونی گذاشت.
اما چرا ستاره پیرمرد دموکرات که دیدگاههای او را برخی حتی چندان متناسب با شعارهای کمپین دموکراتها نمیدانند افول کرد؟
بی شک اولین و مهمترین دلیل افول «سندرز» در رقابتهای انتخاباتی که دونالد ترامپ هم بارها بر آن صحه گذاشت عدم تمایل دموکراتهای میانه رو برای نامزدی نهایی وی از سوی هسته سخت حزب بود. حزب دموکرات نیز مانند سایر احزاب ساختار قدرت پیچیده و بعضاً مافیایی خود را داراست. به این معنا که «هسته سخت» حزب تصمیم گیرنده نهایی است؛ هر چند این امر را در قالب فرآیندی دموکراتیک نمایش میدهند.
در انتخابات گذشته نیز این هسته سخت وارد عمل شد و در فرایندی به ظاهر دموکراتیک «هیلاری کلینتون» را جایگزین «سندرز» کرد.
اما این روند در انتخابات درون حزبی اخیر چگونه رقم خورد؟
نخستین پیروزی «جو بایدن» در انتخابات درون حزبی دموکراتها در ایالت کارولینای جنوبی رقم خورد. این پیروزی به لطف رأی دهندگان میانهرو و سیاهپوست ایالت کارولینای جنوبی به دست آمد. پس از اینکه «پیت بوتجج» و «امی کلوبوچار» به نفع «بایدن» کنار کشیدند، ادامه راه را برای او آسان و برای «سندرز» سخت و دشوار کردند.
بر همین اساس بود که «بایدن» از پیت بوتجج و امی کلوبوچار، ۲ نامزدی که به نفع وی کنار کشیده بودند؛ تشکر کرد.
کنار نکشیدن «الیزابت وارن» هم باعث شد تا رأی جامعه آماری وارن و سندرز که تقریباً یکی هستند تقسیم شود و «بایدن» در ایالتی کلیدی چون ماساچوست که انتظار پیروزی نداشت هم پیروز شود تا پیروز سه شنبه بزرگ لقب بگیرد.
در واقع دستگاه حزب دموکرات حرکتی حساب شده علیه «سندرز» را رقم زد؛ سندرزی که چشم به توده مردم داشت و باید برای نهایی شدن نامزدی اش با آرای وکالتی (دلیگیت) هم مبارزه میکرد! «آرای وکالتی» درون حزبی یعنی مبارزه با تشکیلات حزب دموکرات.
اما هسته سخت قدرت در حزب ترجیحش این بود که «سندرز» نامزد نهایی نشود.
شکست سندرز را باید در ماهیت نظام سرمایه داری آمریکا و حاکمیت لابیها در ساختار قدرت آمریکا دید از سوی دیگر نیز شکست سندرز را باید در ماهیت نظام سرمایه داری آمریکا و حاکمیت لابیها در ساختار قدرت آمریکا دید.
از سندرز هیچ لابی شناخته شدهای نه تنها حمایت نکرد بلکه کمر همت هم بسته شد تا او را شکست دهند. برای نمونه علاوه بر لابی قدرتمند صهیونیستی «آیپک»، یک لابی وابسته به «آیپک» موسوم به «اکثریت دموکراتیک برای اسرائیل» نیز بیش از ۱.۴ میلیون دلار علیه سندرز هزینه کرد که از این مبلغ، ۸۰۰ میلیون دلار صرف تبلیغات سو در ایالت آیوا شد و ۶۰۰ میلیون دلار نیز به همین امر در ایالت نوادا تعلق گرفت.
این در حالی است که سندرز به دلیل عقاید سوسیالیستی مورد غضب بخش سنتی حزب دموکرات است؛ تلاش کرد تا از مذهب خود به عنوان ابزاری برای جلب آرا یهودیان آمریکا استفاده کند با این حال وی منتقد سرسخت سیاستهای تلآویو در قبال فلسطینیها بود.
بر اساس همین ماهیت کاپیتالیستی نظام آمریکا بود که میلیاردرهای آمریکایی از سندرز حمایت نکردند. به طور کلی پایگاه اجتماعی «سندرز» توده مردم بود و نه لابیهای ذینفوذ و میلیاردرها.
در مورد میزان حمایت میلیاردرهای آمریکایی از نامزدهای حزب دموکرات میتوان به اقدام دانشجویان دانشگاه هاروارد اشاره کرد. دانشجویان این دانشگاه که طرفدار برنی سندرز هستند در توئیتی تعداد میلیاردرهایی را که در جریان رقابتهای انتخاباتی به نامزدهای حزب دموکرات کمک کردهاند، برشمردند.
بر اساس شمارش دانشجویان دانشگاه هاروارد، تعداد میلیاردرهایی که از نامزدهای حزب دموکرات حمایت میکنند بدین شرح است: جو بایدن: ۴۴ نفر، پیت بوتیچیچ: ۴۰ نفر، ایمی کلوباچر: ۲۱ نفر، تام استیر: ۹ نفر، الیزابت وارن: ۶ نفر، اندرو یانگ: ۴ نفر و برنی سندرز صفر.
بر این اساس پایگاه اجتماعی سندرز را میتوان توده مردم اعم از جوانان، سیاهپوستان و قشر کارگر دانست؛ اما نه همه کارگران. چرا که کارگرانی که شغل خود را از سوی مهاجران در خطر میبینند چند صباحی است به پایگاه اجتماعی جمهوری خواهان پیوستهاند. این موضوع را در حمایت کارگران از حزب محافظه کار انگلیس هم شاهد بودیم؛ جایی که کارگران از حزب کارگر دفاع نکردند.
آرای سندرز نصیب ترامپ میشود یا بایدن؟
اگرچه در ابتدا بحث حزب دموکرات این بود که چگونه سندرز را از ادامه راه کنار بگذارند ولی مسأله اساسی در حال حاضر برای این حزب این است که آیا آرای «برنی سندرز» در کیسه «بایدن» خواهد رفت؟
این اتفاق در انتخابات ۲۰۱۶ نیفتاد و یکی از دلایل پیروزی ترامپ عدم واریز آرای سندرز به کیسه هیلاری کلینتون بود.
نتایج نظرسنجی «مورنینگ کانسالت»، که بین ۳۰ مارس تا پنجم آوریل انجام شده حاکی از آن است که ۸۰ درصد از حامیان و طرفداران سندرز به بایدن در مقابل ترامپ رأی خواهند داد. از این میان تنها ۷ درصد از حامیان و طرفداران سندرز گفته اند که از ترامپ حمایت خواهند کرد.
اگرچه تاکنون سندرز از بایدن حمایت علنی نکرده است اما شکست دادن ترامپ احتمالاً باعث میشود تا سندرز نیز برای شکست ترامپ با هسته سخت دموکراتها همراه شود. هر چند به قول خود او و در سخنرانی بعد از انصراف از ادامه انتخابات درون حزبی دموکراتها تصریخ کرده بود که «جنبش» ادامه دارد.
حتی بایدن هم برای اینکه بتواند دل حامیان سندرز را به دست آورد و بتواند آنها را معطوف به خود سازد و به نوعی حمایت علنی سندرز را کسب کند بعد از انصراف سندرز عنوان کرده بود که صدای آنها را میشنود: «من سمت شما میآیم. صدای تان را میشنوم. به حامیان شما هم تعهد مشابهی میدهم: شما را میبینم، شما را میشنوم و ضرورت آنچه باید در این کشور انجام دهیم را درک میکنم.
اما جنبش مد نظر «سندرز» چیست که او از ادامه آن به رغم کنار کشیدن از انتخابات سخن میگوید؟ جنبشی که به نظر میرسد با شیوع ویروس کرونا و عدم دسترسی عمومی به خدمت بهداشتی و درمانی برابر بیشتر از سوی رأی دهندگان آمریکایی مد نظر باشد تا مسائل هویتی و نژادی مورد نظر ترامپ اما جنبش مد نظر «سندرز» چیست که او از ادامه آن به رغم کنار کشیدن از انتخابات سخن میگوید؟ جنبشی که به نظر میرسد با شیوع ویروس کرونا و عدم دسترسی عمومی به خدمت بهداشتی و درمانی برابر بیشتر از سوی رأی دهندگان آمریکایی مد نظر باشد تا مسائل هویتی و نژادی مورد نظر ترامپ.
این همان جنبشی است که «جودیت باتلر» فیلسوف شهیر آمریکایی درباره آن میگوید: «سندرز به همراه وارن راهی را برای تصور مجدد دنیای ما گشودند، گویی که با یک خواست جمعی برای برابری رادیکال، جهانی سفارش داده شده است که در آن جمع شدهایم تا اصرار داشته باشیم که مواد لازم برای زندگی، از جمله مراقبتهای پزشکی، بدون توجه به اینکه ما چه کسی هستیم یا اینکه آیا ابزار مالی داریم، به همان اندازه در دسترس خواهند بود.»
مشخصههای این جنبش در یک بیان کلی مبارزه با نابرابری اجتماعی و اقتصادی در جامعه آمریکاست که توانست شور و هیجانی را نزد طرفداران سندرز به وجود آورد. این نابرابری که در هنگامه شیوع ویروس کرونا در دسترسی برابر به خدمات بهداشتی و درمانی نیز سایه افکنده حتی دغدغههای هویتی ناشی «سیاست هویت» را نیز تحت الشعاع قرار داده است.
به این معنا حتی کسانی که به ترامپ به خاطر اظهارات نژادی و هویتی رأی دادند نیز وقتی دسترسی برابر به خدمات بهداشتی و درمانی نداشته باشند مسائل هویتی را در درجه دوم اهمیت تلقی خواهند کرد. بر همین اساس است که «جودیت باتلر» میگوید: «آیا واقعاً مردم آمریکا این نوع ناسیونالیسم [ناسیونالیسم مد نظر ترامپ] را دوست خواهند داشت؟ و اگر فقط ثروتمندان به هنگام تحویل به مراکز درمانی دسترسی پیدا کنند، آیا انتظار میرود که این نابرابری اجتماعی کاملاً نامشخص را همراه با عقلانیت بازار آمریکا تحسین کنیم؟ آیا ما انتظار داریم که روش درخشان خود برای توافق در چنین شرایطی را تأیید کنیم؟ آیا او [ترامپ] تصور میکند که بیشتر مردم فکر میکنند، بازار آزاد باید تصمیم بگیرد که چگونه واکسن تهیه و توزیع میشود؟ آیا حتی در دنیای او اصرار دارد که بر نگرانی بهداشت جهانی تأکید کند که باید در این زمان از عقلانیت بازار فراتر رود؟ آیا او درست است که تصور کند که بقیه ما در پارامترهای دنیای تخیل او زندگی میکنیم؟»
به نظر نمیرسد حتی در صورت حمایت تمام قد «سندرز» از «بایدن»، بایدن بتواند حامل و عامل گفتمانی باشد که سندرز رهبری آن را یدک میکشد حال که اقتصاد آمریکا متأثر از شیوع ویروس کروناست و این ویروس صدمات جدی به اقتصاد که برگ برنده ترامپ بود زده است، شعارهای مد نظر سندرز را بیش از پیش جلوی چشم رأی دهندگان آمریکایی قرار داده است.
به نظر نمیرسد حتی در صورت حمایت تمام قد «سندرز» از «بایدن»، بایدن بتواند حامل و عامل گفتمانی باشد که سندرز رهبری آن را یدک میکشد. اما بازی حزبی و شکست دادن ترامپ ممکن است حتی سندرز را هم در بازی هسته سخت حزب دموکرات قرار دهد.
حتی اگر بازی «سندرز» بخشی از بازی تعریف شده هسته سخت حزب دموکرات باشد نظم پساکرونایی نشان خواهد داد شعارهای سندرز اولویت اصلی جامعه آمریکا خواهد بود و اگر سندرز به طرفدارانش دروغ بگوید و اصول جنبش را فدای بازی قدرت حزبی کند در این صورت کار برای نامزدهای آتی حزب برای جلب آرای رأی دهندگان حاشیهای در جامعه آمریکا سخت و دشوارتر خواهد شد.
منبع:مهر