به گزارش راهبرد معاصر؛ بعد از خروج آمریکا از برجام در تاریخ 18 اردیبهشت سال جاری (97) اروپا قول داد تا با ایجاد کانال مالی جدید مشکلات تبادل پول و صادرات نفت ایران را حل و فصل نماید، قرار بود اتحادیه اروپا از طریق ایجاد این کانال مالی، حفاظت از آزادی فعالان اقتصادی اعضا را جهت دنبال کردن مبادلات مشروع با ایران در دستور کار دهد که هدف اصلی آن دریافت پول حاصل از صادرات نفت ایران به اروپا و خرید های متعارف ایران از کشورهای اروپایی بود.
کانال مذکور به صندوقی تشبیه شده بود که وجه حاصل از فروش نفت از طرف شرکت های خریدار به آن واریز و در مقابل تهران نیز واردات خود را از طریق صندوق تامین می کرد.
نمایش نسخه نصفه و نیمه بعد از 9 ماه
اما ایجاد این کانال بارها به تعویق افتاد و نهایت بعد از 9 ماه به یک ورژن نصف و نیمه و حداقلی رسید، این سامانه مالی با نام اختصار INSTEX رونمایی شد. محتوای سامانه مالی اروپا INSTEX تداوم محدودیت هایی مالی و تبادلات تجاری و بانکی با ایران است. اما در کمال تعجب محتوای مورد نظر اروپا در کانال مالی یاد شده چیزی جز نتیجه نفت در برابر غذا نیست! ارسال اقلام ضروری چون غذا و دارو در برابر نفت ایران مهمترین موضوعی است که از طراحی وسازوکارهای سامانه مالی اروپا به ذهن متبادر می شود که متاسفانه بدترین نوع توافق است.
بر اساس INSTEX، ایران خواهد توانست اقلام غیرتحریمی (غذا و دارو) را از شرکتهای اروپایی خریداری نماید اما چون در اروپا پولی ندارد و اروپاییها نفت ایران را نمیخرند، برای استفاده از این کانال مالی باید پول نفت از خریداران آسیایی به این کانال مالی منتقل شود تا خرید اقلام غیرتحریمی از اروپا ممکن باشد. این در حالی است که این مبادلات پیش از راهاندازی این کانال نیز جاری بوده است! کارکرد این کانال مالی محدود به مبادلات غذا و دارو و بخش کشاورزی است که این ۳ مورد از روز اجرای تحریم های آمریکا مستثنی و تحریم نبودند.
شرکت های فعال در ایران به تحریم های اروپا و آمریکا پایبند خواهند بود و تنها بنگاههای کوچک اروپائی که حجم معاملاتشان با ایران بیشتر از حجم معاملات با آمریکا است تمایل به استفاده از این کانال مالی خواهند داشت و لذا راه برای معاملات کلان با شرکتهای بزرگ اروپائی کماکان بسته است. نکته بعد اینکه واردات نفت وگاز اتحادیه اروپا از ایران فقط 5.2 درصد کل مصرف را تشکیل میدهد و این در حالیست که صادرات نفتی ایران به اروپا کمتر از 20 درصد کل صادرات نفت ایران میباشد. لذا حجم صادرات اتحادیه اروپا به ایران و کل تجارت اتحادیه اروپا با ایران محدود خواهد ماند.
ابتدا FATF را اجرا کنید سپس SPV فعال می شود!!
نکته بعدی منوط کردن همین نسخه نصفه و نیمه به اجرای کامل FATF است، در بیانیه کشورهای انگلیس، فرانسه آلمان به مناسبت اجرای این کانال مالی تصریح شده است: فعالیت ابزار پشتیبان مبادلات تجاری، با بالاترین معیارهای بینالمللی در زمینه مبارزه با پولشویی، مبارزه با تأمین مالی تروریسم (AML/CFT) و تبعیت از تحریمهای اتحادیه اروپا و سازمان ملل منطبق خواهد بود. در همین راستا، سه کشور اروپایی از ایران انتظار دارند فوراً تمامی عناصر برنامه اقدام FATF را اجرا کند. اضافه می شود مدیران FATF بارها گفتهاند که حتی در صورت انجام ۴۱ مطالبه FATF در قالب اکشنپلن تضمین نمیدهند که ایران را از فهرست سیاه همکاری خارج کنند!
در راستای اجرای کانال مالی اروپا، سه کشور اروپایی از ایران انتظار دارند فوراً تمامی عناصر برنامه اقدام FATF را اجرا کند.
اروپا تا کنون در راه اندازی کانال ملی تعلل بسیاری به خرج داده اما در مقطع زمانی کوتاهی باید منتظراقدامات اروپا بود. اگر اقدامات موثری صورت داده شود دولت در همان راستا می تواند حرکت کند, ضمن اینکه دولت در قبال راه اندازی کانال مالی اروپا با ایران نباید متعهد به پذیرش شرط ثانویه ای شود.
با اینکه راه اندازی کانال SPV با تاخیر قابل ملاحظه ای از سوی اروپا رو به رو شد, اما انتظار می رفت در دوره زمانی طی شده مسوولین سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی کشور موضوع چگونگی کارآیی کانال مالی اروپا با ایران را با اهتمام جدی تری در راستای صیانت از تمامیت منافع ملی در دستور کار قرار دهند.
هر چند انتظار می رفت با توافق برجام اقتصاد ایران در شرایط مساعدتری قرار بگیرد, اما عدم پایبندی به تعهدات بین المللی و خروج یک باره آمریکا از برجام منجر به سردرگمی سران اروپا شد. واقعیت این است که در طول چهار دهه گذشته روابط ایران و اروپا منفک از روابط آمریکا با ایران بوده, و سران اروپایی همواره به دنبال حفظ ارتباط اقتصادی و سیاسی با ایران بوده اند, اما حجم وسیع تجارت خارجی اروپا با آمریکا در برابر تجارت اروپا با ایران موضوعی جدی است که همواره ترازو را به نفع آمریکا سنگین کرده است.
تداوم ارتباط تجاری با آمریکا در کنار حفظ روابط اقتصادی با ایران خواست اروپاست, از این رو سران اروپایی درصدد اتخاذ راهکار جدیدی برای تداوم ارتباط با ایران بودند، هر چند جمهوری اسلامی ایران در موضوع توافق نامه برجام به تمامی تعهدات بین المللی خود پایبند بود و این حقیقت برگرفته از اذعان همه نهادهای بین المللی مرتبط با پرونده هسته ای ایران است اما عدم تعهد به بندهای مقرر توسط اروپا و آمریکا ماندن ایران در برجام را منوط به شروطی کرد که یکی از آنها راه اندازی کانال مالی تجاری ایران و اروپا نمود.
بی شک با اذعان به این موضوع که ایران به تمامی تعهدات خود پایبند بوده است, کوتاه آمدن از خواسته های قانونی بین المللی توسط مسوولین جمهوری اسلامی ایران و دستگاه دیپلماسی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست و به نوعی نشان دهنده ضعف دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی به شمار می رود, لذا راه اندازی کانال مالی اروپا راهکاری برای حفظ برجام وعدم خروج ایران از این توافق بین المللی بود.
علیرغم این واقعیتها نهاد تاسیس شده از ضعفهای جدی نیز برخوردار است اول اینکه این نهاد از نظر حقوقی زیر چتر وزارت خانههای خارجی این سه کشور است و نه زیر چتر وزرات خانههای اقتصاد و یا مالی این کشورها؛ این امر نشان میدهد که مسئولین واقعی سیاستهای اقتصادی این سه کشور از ترس آمریکا حاضر به قبول مسئولیت نبودهاند.
از محتوای سامانه مالی اروپا INSTEX برمی آید ایران همچنان با محدودیت هایی مالی و تبادلات تجاری و بانکی مواجه خواهد بود. هر چند بعد از توافق برجام ایران نتوانست از ظرفیتهای سوئیفت استفاده کند اما ارجاع ایران به کانال مالی دیگری که سرعت و قدرت عمل قابل توجه ای در تبادلات مالی وتجاری ندارد نباید از سوی ایران مورد پذیرش قرار بگیرد, از این رو نمی توان به کانال مالی اروپا INSTEX امیدوار بود.
محتوی مورد نظر اروپا در کانال مالی یاد شده چیزی جز نتیجه نفت در برابر غذا نیست! ارسال اقلام ضروری چون غذا و دارو در برابر نفت ایران مهمترین موضوعی است که از طراحی وسازوکارهای سامانه مالی اروپا به ذهن متبادر می شود که متاسفانه بدترین نوع توافق است.
نفت در برابر غذا حداقل ترین حرکت سازمان ملل در قبال کشوری تحت تحریم است, بنابراین طراحی چنین سامانه ای امتیازی برای اروپا در راستای تعهد به مفاد برجام به شمار نمی رود.
اجرا SPV ؛ دادن مدیریت پول های ایران به آمریکا
برخی از کارشناسان اجرای این سازوکار را کاملا هماهنگ با آمریکا می دانند و همانطور که در بالا گفته شد این کانال مالی همان کانال مالی است که سازمان ملل برای کشورهایی که مورد تحریم قرار گرفته اند است، مهدی محمدی در این باره معتقد است: اصلي ترين هدف آمريکا گرفتن اختيار پول هاي ايران از ايران و به دست گرفتن مديريت پولهاي ايران است و INSTEX کمک موثري به اين موضوع مي کند. ثانيا اين سازوکار هويت مشتريان ايران را براي آمريکا آشکار و تحريم آنها را تسهيل مي کند ثالثا اين سازوکار خود به ابزاري براي فشار به ايران به منظور پذيرش نهايي CFT و پالرمو تبديل خواهد شد. رابعا اروپايي ها از همين حالا دارند تلاش مي کنند آغاز به کار واقعي INSTEX را مشروط به آغاز مذاکرات منطقه اي ايران کنند. اين نشان ميدهد اروپا در فشار به ايران براي مجبور کردن آن به مذاکرات منطقه اي که يکي از اصلي ترين هدف هاي آمريکاست کاملا با آن همراه است.
سید یاسر جبرائیلی نیز در این باره گفته است: اجرای SPV برای اجراي استانداردهاي FATF و براي محدود کردن برنامه موشکي ايران شروع شده است يعني همان مسئله اي که آمريکا به دنبالش بود. بايد بدانيم که سياست اروپايي ها از آمريکا جدا نبوده و نيست. اين سامانه INSTEX نشان داد که نه تنها شکافي بيان اروپا و آمريکا ايجاد نشده بلکه سياست اروپا از آمريکا به هيچ وجه جدا نيست و ما بايد در رفتارمان با اروپايي ها تجديدنظر کنيم. امروز مشخص شده است اروپايي هايي که براي اجراي استانداردهاي FATF به ايران فشار ميآوردند، به هيچ وجه قصد مقابله با تحريم هاي آمريکا را ندارند. سهم اروپايي ها از تجارت خارجي ايران صرفا 20 درصد است که شامل اقلامي است که حتما در خارج از اروپا نیز قابل تهيه است.
اروپا به ایران تضمین دهد
اروپا به نبودن ترامپ در دولت آینده آمریکا دل بسته تا با عدم رای آوری او در انتخابات 2020 ارتباط تجاری خود با ایران را حتی به شکل های بسیار محدود و نمادین تداوم دهد, به این امید که با تغییر رئیس جمهور آمریکا اروپا در حوزه تجاری و اقتصادی با ایران به سطح قابل قبولی از مبادلات برسد.(لازم به ذکر است ترامپ با عدم استقبال زیادی درآمریکا مواجه شده, قدرت گرفتن دموکرات ها در مجلس نمایندگان آمریکا منجر به ایجاد تنش های زیادی برای رئیس دولت آمریکا شده است)
قطعا دقت عمل در پذیرش شروط و تعهدات بین المللی کمترین انتظار از مسوولین جمهوری اسلامی است, این موضوع خواه در قالب کانال مالی اروپا یا هر طرحی در صورتی قابل پذیرش است که بر مبنای عمل به تعهدات بین المللی و منافع ملی مردم ایران تدوین شده باشد و ثانیا دولت ایران منوط کردن این ساز و کار به FATF یا برنامه موشکی را به هیچ وجه نپذیرد. وقتی برجام به عنوان ضمیمه رسمی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، به این سادگی زیرپا گذاشته میشود، چه تضمینی است ایران FATF را به صورت کامل انجام دهد و بازهم اروپایی ها از زیر تعهدات خود شانه خالی نکنند؟