وقتی صدای اصلاح طلبان هم در می آید
حمیدرضا آصفی سخنگوی وزارت امور خارجه دولت اصلاحات، علی مطهرینماینده مردم تهران و نایبرئیس مجلس، مجید محتشمی دبیرکل حزب اصلاحطلب آزادیو علی صوفی دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات تنها بخشی از اصلاح طلبانی هستند که نگارش این نامه را مورد نقد جدی قرار داده اند. در این میان نه تنها سخن از اصلاح طلب داخلی ست، بلکه ضدانقلاب خارج نشین نیز از چنین وضعیتی ابراز تعجب می کند.
علیرضا نامور حقیقی از کارشناسان برجسته خارج نشین در گفت و گو با شبکه ماهواره ای ایران اینترنشنال تاکید کرد: «آمریکا قصد دارد سیستم دفاعی ایران را از کار بیاندازد، گفت و گو با این کشور در حال حاضر یک خطای بزرگ است.» این در حالیست که در این گفت و گو جوادی حصار از اصلاح طلبان داخلی که پای نامه درخواست مذاکره با آمریکا را امضا کرده قویا از امضای خود دفاع می کند و آن را در راستای منافع مردم ایران ارزیابی می کند. جوادی حصار تاکید می کند: «برای تامین امنیت و منافع مردم گفت و گو با هر دولتی شدنی ست؛ خواه انگلیس باشد و خواه آمریکا. ما قصد داریم ترامپ را توسط مردم آمریکا به چالش بکشیم»!
جوادی حصار توضیح بیشتری نمی دهد که امضا کنندگان این نامه با چه مکانیزم و در قالب چه فرآیندی قصد دارند دولت آمریکا را تحت فشار قرار دهند. در حالیکه ترامپ گفت و گو با ایران را منوط به تن دادن به شروط دوازده گانه پمپئو وزیر خارجه این کشور کرده، بخشی از اصلاح طلبان و ضدانقلاب خارج نشین به دنبال گفت و گو در چه شرایطی هستند. توقف غنی سازی اورانیوم، توقف تولیدو طراحیموشکهای بالستیک، بازدیدبازرسان آژانس انرژی اتمیاز سایتهای نظامی ایران،آزاد کردن جاسوسان آمریکاییو کشورهای همپیمان آمریکا که در ایران دستگیر شدهاند، عدم حمایت از دولت یمن و نیروهای مردمی عراق، توقف فعالیتهای سپاه قدس، عدم حمایت از حزبالله و همپیمانان منطقهای و عدم تهدید اسرائیل و خروج نیروهای ایرانی از سوریه، بخش دیگری از مطالبات و ادعاهای دولت ترامپ برای شروع مذاکره با ایران است.
ظهور در نقش کاتالیزو برای تشدید فشار از بیرون
اکنون طیفی از اصلاح طلبان و ضدانقلاب خارج نشین به زعم خویش در اندیشه تشدید فشارها به جمهوری اسلامی و در دست گرفتن کنترل و مدیریت افکارعمومی در راستای منافع کوتاه مدت خویش هستند. در این راستا تحرکات رسانه های ضدانقلاب برای اقناع افکارعمومی نیز آغاز خواهد شد و توپخانه دشمن تمام تلاش خود را خواهد کرد تا پیاده نظام داخلی هم خود را در جهت تحقق برجام های دو و سه به کار گیرد. روزی که آمریکایی ها تاکید می کردند شروط دوازده گانه پمپئو به مضحکه ای برای ایرانیان مبدل خواهد شد، شاید هرگز تصور نمی کردند گروهی در داخل با عده ای ضدانقلاب دست در دست هم در مسیر تحقق آن شروط جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهند.
تلاش برای پروژه متهم سازی از ایران
اینکه ایران در این بازه زمانی به عنوان مقصر خروج آمریکا از برجام معرفی شود آنقدر مضحک است که آمریکا را حامی گفت و گو با ایران بدانیم. سوال اصلی اینجاست آیا ایران مقصر شکل گیری وضع موجود است یا به زعم دیگر کشورهای حاضر در مذاکرات هسته ای این آمریکا بود که برخلاف مفاد صریح برجام به این توافق پشت پا زد؟ اما موضع آبان ماه ۹۶ حسن روحانی در تناقض با این موضع امروز برخی اصلاحطلبان جالب توجه است: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلاً بستیم، فعلاً قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! امریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست، اما به برخی کشورهای شرق آسیا (کره شمالی) میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکرهای که به تأییدسازمان مللرسیده، پایبند نیستیبد.»
حرکت براساس مدل انقلاب های مخملی
آشوب های دی ماه سال گذشته با اعتراضات مردمی آغاز شد که تنها سخن شان روشن شدن وضعیت موسسات اعتباری غیرقانونی ورسیدن به پول شان بود. اما در کشاکش این اعتراضات مسالمت آمیز پروژه ای سر باز کرد که قصد مصادره آن و تغییر ریل به سوی مطامع آمریکایی را در سر می پروراند، اما با روشن شدن وضعیت و آگاهی بخشی در جامعه، معترضین روزهای اول صف خود را از ضدانقلاب و پیاده نظام داخلی که قصد داشت تئوری براندازی را در داخل عملیاتی کند جدا کردند تا بدین ترتیب پروژه ای خام که خیلی زود و در کشاکش اعتراضات مردمی ابتر شد، رنگ ببازد.
آمریکا همواره برای پیشبرد اهداف خود در کشورهای دیگر نیازمند پیاده نظامی ست که بتواند بستر را برای مرعوب سازی از شرایط " کشور هدف بدون آمریکا" فراهم کند. این مهم را در انقلاب های مخملی شکل گرفته در کشورهایی همچون اوکراین و گرجستان می توان به وضوح مشاهده کرد.
اگر روزی در گرجستان ادعای تقلب در انتخابات پارلمان و خوی دیکتاتوری حاکمین برای عدم دسترسی مردم به دموکراسی موضوع اصلی می شود، امروز برجام و القای تن ندادن حاکمیت به خواسته های آمریکا برای رهایی مردم از فشارهای اقتصادی به مدلی مشابه مبدل می گردد.
آمریکا برای آنچه رهایی مردم ا تن دادن به خواسته آمریکا بدون هیچ قید و شرط به عنوان یک ابرقدرت، گرفتن عزت نفس و اعتماد به نفس مردم جامعه، تشدید یاس و سرخوردگی و تداوم آن بدون در نظر گرفتن و تحقق خواسته های آمریکا از جمله تاکتیک هایی ست که توسط پیاده نظام داخلی واشنگتن به بدنه جامعه تزریق می شود تا پروژه استحاله از درون و فشار از بیرون با پیشرفت بیشتری روبرو باشد.
در این میان تلاش برای دوقطبی سازی و تقابل مردم با مردم و همچنین، مردم با حاکمیت در دستور کار ضدانقلاب خارج نشین و طیفی از اصلاح طلبانی ست که حتی صدای اصلاح طلبان اصیل را هم در آورده است.
بهره سخن
تجربه تاریخی در بزنگاه های مختلف نشان داده غرورملی ایرانیان هرگز اجازه تحقیر شدن در برابر بیگانگان را نمی دهد. از این نظر مردم ایران با جوامع دیگر تفاوتی اساسی دارد، چراکه دوز بالای حق خواهی، استقلال طلبی و ایستادگی در برابر زور یک اصل ثابت در خصوص اقشار مختلف جامعه با گرایش های متعدد فکری و اندیشه ای است. برشی از اصلاح طلبان و ضدانقلاب در خطایی استراتژیک تصور کرده اند می توانند از آب گل آلود برجام برای خود ماهی تازه ای صید کنند تا بتوانند توفیق در 1400 را از آن خود کنند، عافل ازینکه افکارعمومی گفت و گو با یک آمریکای قلدر و زورگو را هرگز برنمی تابد.
موج سواری بر روی افکارعمومی غیرحساس و بی تفاوت و شکل دهی به اذهان جامعه نیز خطایی دیگر است، چراکه جامعه و اکثریت مردم هرگز به مرز بی تفاوتی نزدیک نشده اند. اگر امضاکنندگان این نامه در آخرین نمونه از بیداری غیرت ملی در بین ایرانیان یعنی شعف ملی وصف ناشدنی پس از دیدار ایران و مراکش را در خیابان های کشور دیده اند و با این حال قصد دارند جامعه ایرانی را در مسیر گفت و گو با آمریکایی قرار دهند که قصد دارد استقلال و قدرت دفاعی را از ایران اخذ کند باید در جهت رشد بینش سیاسی شان تلاشی مضاعف کنند و در اندیشه اصلاح عیوب انکساری خویش در برابر حقیقت برآیند.