
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ جنگ غزه نه تنها بزرگترین بحران انسانی سالهای اخیر را رقم زده، بلکه آینده سیاسی و امنیتی منطقه غرب آسیا را نیز در هالهای از ابهام فرو برده است. پس از پایان نسبی درگیریها، تمرکز جامعه بینالمللی و کشورهای عربی نزدیک به واشنگتن بر بازسازی نوار غزه قرار گرفت. با وجود این، پشت شعارهای بازسازی و کمکهای بشردوستانه، واقعیتی حساس و تعیینکننده وجود دارد؛ شرط حذف مقاومت فلسطینی، بهویژه جنبش حماس، بهعنوان پیشنیاز مشارکت متحدان عرب و آمریکا در بازسازی این باریکه.
مقاومت در غزه تنها نیروی نظامی نیست، بلکه واقعیت اجتماعی و سیاسی است که در بطن جامعه ریشه دارد
نشست شرمالشیخ در اکتبر زمینه بروز بحثهای جدی درباره بازسازی غزه را فراهم کرد. بر اساس گزارش روزنامه «اسرائیل هیوم»، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین به واشنگتن هشدار دادهاند بدون خلع سلاح کامل حماس و خروج آن از ساختارهای حکومتی، هیچ مشارکت مالی یا اجرایی در بازسازی انجام نخواهد شد. این کشورها بر پایبندی حماس به توافقات مورد نظر آمریکا تأکید کرده و شرط هرگونه کمک مالی را حذف کامل توان نظامی این گروه دانستهاند.
از دید آمریکا و متحدان عرب آن، حذف مقاومت تنها یک اقدام فرعی نیست، بلکه پایه امنیتی بازسازی غزه تلقی میشود. دولت ترامپ، از طریق طرح ۲۰ مادهای ارائهشده در نشست شرمالشیخ، بازسازی غزه را مشروط به خلع سلاح کامل حماس و واگذاری اداره این منطقه به کمیتهای تکنوکرات فلسطینی میداند. بر اساس این طرح، هدف ایجاد «غزه پساجنگ» بدون حضور حماس، حفظ امنیت، حکومت تکنوکرات و سرمایهگذاری کلان عربی تا سقف ۶۰ میلیارد دلار است. ترامپ و همکارانش تأکید کردهاند که بدون اجرای این شرط، بازسازی پایدار غیرممکن خواهد بود.
با وجود این، طرح با موانع و پیچیدگیهای اساسی روبهروست:
نخست، آنکه مقاومت در غزه تنها نیروی نظامی نیست، بلکه واقعیت اجتماعی و سیاسی است که در بطن جامعه ریشه دارد. حماس و دیگر گروههای مقاومت نهتنها نیروهای مسلح، بلکه نماد پایداری و هویت ملی فلسطینیان محسوب میشوند. حذف آنها بدون ایجاد جایگزینی مشروع، به خلأ قدرت و احتمال بروز هرجومرج و بیثباتی سیاسی منجر خواهد شد.
دوم، بخشی از افکار عمومی جهان عرب و حتی برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به عادیسازی روابط با تلآویو و حذف مقاومت حساس هستند. مشروط کردن بازسازی به خلع سلاح حماس میتواند بهعنوان همپیمانی با سیاستهای تلآویو تلقی شود و هزینههای مشروعیتی سنگینی برای دولتهای عربی به همراه داشته باشد. این موضوع، به ویژه در شرایطی که مردم غزه زیر فشار جنگ و محاصره به سر میبرند، میتواند به افزایش نارضایتی و اعتراضات عمومی منجر شود.
از منظر بینالمللی، تضاد میان اهداف سیاسی و ضرورتهای انسانی نیز آشکار است. بازسازی غزه باید به عنوان اقدامی انسانی برای نجات مردم از فاجعه تلقی شود، نه بهعنوان ابزاری برای مهندسی سیاسی و تغییر ساختار قدرت. شرط «حذف مقاومت» در عمل بازسازی را از مسیر توسعه و توانمندسازی مردم به مسیر فشار، کنترل و بازآرایی سیاسی سوق میدهد و بیش از آنکه مقدمهای برای ثبات باشد، میتواند زمینهساز بحرانهای تازه شود.
در سطح منطقهای، اختلافات میان کشورهای عربی و میانجیها نیز مطرح است. قطر و ترکیه که روابط نزدیکی با حماس دارند، انعطاف بیشتری نشان دادهاند، اما امارات و عربستان بر خلع سلاح پیش از هر چیز تأکید دارند. این رویکرد ابوظبی و ریاض مبتنی بر ایدئولوژی ضد اسلام سیاسی است و هرگونه حضور مقاومت حتی موقتی را غیرقابل قبول میدانند. در عمل، این رویکرد بازسازی را به ابزاری برای باجخواهی و بازمهندسی قدرت تبدیل کرده و نه تنها خدمات انسانی را به گروگان گرفته، بلکه امکان تثبیت واقعی امنیت را نیز کاهش میدهد.
قطر و ترکیه که روابط نزدیکی با حماس دارند، انعطاف بیشتری نشان دادهاند، اما امارات و عربستان بر خلع سلاح پیش از هر چیز تأکید دارند
موانع اجرایی دیگری نیز وجود دارد. رژیم صهیونیستی بازسازی را به نابودی کامل تونلها و توان نظامی حماس گره زده و از واشنگتن خواسته تجهیزات بازسازی را مشروط به گامهای عملی حماس کند. علاوه بر این، اختلاف بر سر بودجه و نقش سازمان ملل متحد در نظارت بر بازسازی نیز مطرح است. مقام های فلسطینی تأکید دارند که بازسازی باید به حق مردم غزه اختصاص یابد و از تبدیل آن به ابزار فشار سیاسی جلوگیری شود.
یکی از نمونههای مشارکت اقتصادی، نامه خلف احمد الحبتور، میلیاردر اماراتی به دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکاست. او پیشنهاد ساخت ۱۵۰ هزار واحد مسکونی و ایجاد مناطق صنعتی و تجاری در غزه را مطرح کرد. این پیشنهاد، علاوه بر جنبه اقتصادی، میتواند نقش سیاسی امارات را در منطقه تقویت کند و زمینهساز قدرتیابی نیروهای مورد حمایت ابوظبی در غزه شود.
تحولات اخیر نشان میدهد که شرط حذف مقاومت خط قرمز متحدان عرب واشنگتن است و بدون آن، بازسازی غزه غیرممکن به نظر میرسد. غیبت رهبران امارات و عربستان در اجلاس شرمالشیخ بهعنوان یک پیام سیاسی روشن تعبیر شده است؛ یا فرمول خلع سلاح و حذف اجرا یا مشارکت مالی و اجرایی متوقف شود. این فرمول، با تهدید ایجاد خلأ امنیتی، انفجار اجتماعی و سلب نمایندگی فلسطینیان همراه است و بازسازی را به نسخهای برای مهندسی قدرت و نه حل بحران انسانی تبدیل میکند.
در نهایت، برای بازسازی پایدار و مؤثر غزه مشارکت واقعی همه طرفهای فلسطینی از جمله مقاومت، رعایت حقوق انسانی و ایجاد نهادهای اجرایی مستقل با نظارت شفاف بینالمللی ضروری است. تجربهها نشان میدهد که بازسازی مشروط به حذف گروه مرکزی، بیشتر زمینهساز بحرانهای تازه و استمرار تنش خواهد شد، نه پایان آن و حقوق و نیازهای انسانی مردم غزه را بهطور کامل تضمین نخواهد کرد.