به گزارش راهبرد معاصر؛ به نظر میرسد توافق تجاری چین و آمریکا نیز نتوانست روابط این دو کشور را بهبود ببخشد، اندیشکده هریتیج به این مسئله پرداخته است.
اشتباه نکنید: رقابت و کشمکش جهانی ایالات متحده آمریکا با چین به سطح بعدی ؛ سطح دو یا سه رسیده است. با گسترش و شیوع بیماری جهانی، رفتار نادرست نمایندگان حزب کمونیست چین از خط قرمز عبور کرد و دیگر ملت های مسئول نمی توانند نسبت به مداخله گرایی بی ثبات کننده این رژیم در سرتاسر جهان سکوت کنند. پس از بحران کووید 19، یک نقشه جهانی جدیدی در حال شکل گیری است.
نقشه دوران مدرن
نقشه جدید دیگر رقابت میان قدرت های بزرگ مانند دوران جنگ سرد نیست بلکه آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی دارای منافع و مسئولیت جهانی می باشد و قصدی هم ندارد هیچ بخشی از جهان را به پکن واگذار کند در حالی که پکن درصدد دستیابی و توسعه طلبی در سرتاسر جهان می باشد. چین به جز نفوذ بر بخش هایی از جهان مانند کره شمالی و تعداد انگشت شماری از کشورهای اسیای جنوب شرقی؛ دیگر نمی تواند همیشه کشور ها را زیرانگشت خود نگه دارد. به عنوان مثال، اختلافات بر سر رودخانه مکونگ در جنوب شرقی آسیا می تواند زمینه شکاف با کشورهایی که همیشه خواهان استقلال بیشتر از پکن می باشد را فراهم سازد. اگر ایالات متحده آمریکا و کره شمالی به توافق هسته ای دست یابند می تواند انحصار پکن در هم شکسته شود. علاوه بر این دیگر چشم انداز پساجنگ سرد « جنبش عدم تعهد» به نظر نمی رسد وجود داشته باشد زیرا تمام رهبران سنتی این جنبش به طور خاص هند درصدد همسویی و صف بندی با یکی علیه دیگری هستند.
مرزهای جهانی جدید
اکثریت قریب به اتفاق ، در آینده قابل پیش بینی جهان به سه اردوگاه تقسیم خواهد شد:
1) جهان آزاد، مقاومت در مقابل مداخله گرایی چین
2) موازنه بخشی، کشورهایی که کلید سعادت و امنیت خود را تعامل همزمان با ایالات متحده آمریکا و چین می دانند و با حفظ استقلال سعی می کنند از تبدیل شدن کشور خود به عرصه رقابت قدرت های جهانی جلوگیری کنند
3) فضای مورد مناقشه – جایی که ایالات متحده آمریکا و چین برای گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی با یکدیگر رقابت خواهند کرد.
جهان آزاد
اصطلاح جهان آزاد یک بازگشت بزرگ می باشد. اما ایالات متحده آمریکا و حزب کمونیست چین در مورد جهان آزاد تعریف مختلف و متضادی را ارائه می کنند. ایالات متحده آمریکا جهان آزاد را « آزادی اقتصادی، حقوق بشر و حاکمیت مردمی می داند» در حالی که دیدگاه چین خلاف این تعریف است. بنابراین کشورهایی که خواهان آزادی افراد هستند باید یک طرف را انتخاب کنند و احتمالا همین کار را انجام خواهند داد.
آمریکا – کانادا – مکزیک: مثلث نیمکره پایه و اساس قدرت ایالات متحده آمریکا می باشد. رونق، اقتصاد، زیرساخت ، امنیت و بهداشت عمومی هر سه کشور درهم تنیده است. توافق نامه تجارت آزاد جدید بین سه کشور، اقتصاد یکدیگر را تحکیم بخشیده است. در حالی که روابط دونالد ترامپ و ترودو و لوپز ابرادوراغلب به صورت ناکارامد به تصویر کشیده شده ؛ اما همکاری بین آن ها هرگز به خوبی امروز نبوده است. به طور خاص آمریکا و مکزیک بیشترین همکاری ها را در زمینه مهاجرت و امنیت مرزی انجام داده اند. علاوه بر این ، ایالات متحده در مبارزه با شیوع بیماری کووید 19 کمک های قابل ملاحظه ای به مکزیک ارائه کرد.
جامعه فراآتلانتیک: هیچ مشارکت استراتژیک در جهان آزاد مهم تر از جامعه فراآتلانتیک نیست. ایالات متحده آمریکا قصد دست کشیدن از مشارکت با اروپایی ها را ندارد و اگر اروپایی خواهان حمایت از جهان آزاد هستند باید از دیدگاه بی طرفانه در رقابت بین آمریکا و چین دست بکشند. حتی سوئیس دیگر مانند گذشته نمی تواند بی طرف باشد. در دوران پساکووید، سرمایه گذاری های جدید در جامعه فراآتلانتیک نه تنها موتور اقتصادی مشترک آن ها را راه می اندازد بلکه همچنین نفوذ چین را به حاشیه خواهد برد.
غرب آسیا: چین هرگز نفوذ و توسعه قدرت آمریکا در این منطقه را تحمل نخواهد کرد. در هر صورت واشنگتن باید از فرصت توسعه نفوذش برای کمک به صلح، ثبات و رفاه در غرب آسیا پساکووید 19 برای ایجاد معماری امنیتی ، سیاسی و اقتصادی تلاش کند.
ایندو – پاسیفیک: یکی از تحولات مثبت شیوع کووید 19 تسهیل همکاری میان گروه های « the quad-plus » می باشد. ایالات متحده آمریکا همراه با هند، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا، نیوزیلند، ویتنام و تایوان یک چارچوب دیپلماتیک عالی برای ایجاد صلح و رونق در این بخش جهان برای مقابله با نفوذ قلدرمابانه چین ارائه کرده اند.
کشورهای زیادی از جمله دموکراسی های قابل احترام وجود دارند که روبروی پکن خواهند ایستاد زیرا کلید استقلال، امنیت و رفاه آن ها در این است که حضور چین را محدود کنند و در تعامل با آمریکا، به موازنه بخشی علیه نفوذ چین اقدام کنند. این مسیر بیشتر توسط کشورهایی مانند سنگاپور، سیرلانکا، نپال، بوتان، بنگلادش، تایلند، جیبوتی، پاکستان ، صربستان و غیره دنبال شده است.
حوزه رقابت
ایالات متحده آمریکا و چین در بسیاری از مناطق جهان مانند آمریکای لاتین، آفریقا و جزایر اقیانوس آرام و همچنین در سازمان های بین الملی با یکدیگر رقابت دارند. آمریکا به دلیل نزدیکی نیمکره غربی، کارهای بسیار خوبی در مشارکت با آمریکای لاتین و کشورهای کارائیب انجام داده است اما باید در آفریقا و جزایر اقیانوس آرام از خواب آرام بیدار شود و جلوی گسترش نفوذ چین در این مناطق را بگیرد. در این مناطق چالش بزرگ برای آمریکا نبودن اراده و عزم نیست بلکه فقدان شرکای مسئول برای همکاری می باشد. در بیشتر این کشورها شاهد حکمرانی ضعیف، عدم شفافیت، پاسخ گویی ناکافی و فقدان آزادی اقتصاد روبرو هستیم که این امر برای ایجاد مشارکت موثر موانعی را ایجاد می کند.
یکی از فعال ترین حوزه رقابت جدید بین آن ها ، سازمان های بین المللی می باشد که طرفین به صورت جدی در گسترش نفوذ بر سازمان های کلیدی تنظیم کننده هنجارهای جهانی با یکدیگر رقابت می کنند هر چند که ایالات متحده آمریکا در این زمینه دست برتری دارد.
ترسیم آینده
ما باید دو طیف روبرو هستیم از یک سو کسانی هستند که خواهان نادیده گرفتن رقابت با چین می باشند و از سوی دیگر افرادی هستند که خواهان قطع روابط کامل ما با چین و تقسیم جهان بین ما و آن ها می باشد اما نقشه جدید جهان مخالف هر دو دیدگاه می باشد. نقشه جدید در کنار چالش های زیاد، مزایا و فرصت های قابل ملاحظه ای را فراهم می کند و واشنگتن نیاز دارد در دوران پساکووید 19 بر خواسته های نقشه جدید توجه بیشتری کند.