به گزارش راهبرد معاصر؛ «منافع ملی» در سیاست خارجی، می تواند محوری ترین، اساسی ترین و منطقی ترین، اهداف را تعیین کند. در این قالب تئوریک، اهداف با تعاریف خاصی در نظام بین الملل شکل می گیرند، اما اصولاً یک روند در عمل طی می شود. از این رو سیاست خارجی آمریکا با آمدن جو بایدن در قبال ایران، نمی تواند خوشبینانه باشد، اما به نظر می رسد سیاست خارجی آرام و منعطف تری در نظام بین الملل نسبت به ایران اتخاذ کند. به طور کلی یک قاعده وجود دارد که اغلب دولت ها، سیاست های کلی نظام سیاسی خود را در عرصه سیاست خارجی مد نظر قرار می دهند و از اصول و قواعد خاصی پیروی می کنند اما نقش افراد تصمیم گیرنده نیز حائز اهمیت است.
جوزف رابینت بایدن جونیور سیاستمدار آمریکایی است که به جو بایدن معروف است در شمار سیاستمدارن دموکرات به شمار می آید. رشته تحصیلی او حقوق است که وکیل نیز بوده است. از جمله موضع گیری های بایدن را می توان مخالفت با جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ ، حامی مداخله آمریکا و ناتو در جنگ بوسنی در سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵، گسترش ناتو در دهه ۱۹۹۰، و بمباران صربستان در سال ۱۹۹۹ در جریان جنگ کوزوو و خروج نیروهای آمریکایی از عراق برشمرد، هرچند از رای دهندگان حمله به عراق بود. این سیاستمدار حقوق دان تاکنون سه بار سابقه نامزدی برای ریاستجمهوری آمریکا را داراست که از افزایش حداقل دستمزد در آمریکا حمایت میکند و منتقد کاهش مالیات بر سود سرمایهگذاری است.
بایدن خواستار ازسرگیری روابط ایران و آمریکا بوده و با تغییر رژیم مخالف است. او پس از انتخابات ۱۳۸۸ ایران انتقاداتی را مطرح کرد، اما بیان داشت آمریکا به سیاست مذاکره ادامه میدهد. وی به عنوان معاون رئیسجمهور وقت آمریکا در زمان امضای برجام، از حامیان آن بود و بعد از خروج دونالد ترامپ منتقد وی شد و «رسیدن به توافق بهتر» را توهم خوانده است و به عنوان یک فرد حقوق دان و باتجربه برجام را مهم می داند و یادآوری می کند برای رسیدن به توافق برجام «چندین سال فشار تحریم، دیپلماسی دقیق و حمایت جامعه جهانی» صرف شدهاست. اما به نظر می رسد در صورتی که پیروز انتخابات 2020 آمریکا شود از سیاست اتمی اوباما دوری خواهد جست. در رابطه با سیاست اتمی بایدن برخی کارشناسان مانند دکتر ناصر هادیان می گویند: «اگر بایدن رئیسجمهور آمریکا شود، این احتمال وجود دارد که واشنگتن را به برجام بازگرداند؛ اما این امر برای یک بازه زمانی ۱۸ ماهه یا دوساله تعیینکننده خواهد بود و بعد از آن بهدنبال از سرگیری دوباره مذاکرات با ایران است.» به گفته هادیان، این محتملترین گزینه سناریو در صورت پیروزی جو بایدن در انتخابات خواهد بود.
با روی کار آمدن دونالد ترامپ بسیاری از مسائل در نظام بین الملل در سیاست خارجی آمریکا به گونه ای دیگر رقم خورد که در رابطه با کشورهایی مانند چین، اتحادیه اروپا، کشورهای عربی و ایران قابل توجه است. این رویکرد در سیاست های کلان جهانی مانند مسئله آلودگی هوا، بحران محیط زیستی، جنگ، صلح، امنیت، نظامی گری و اقتصاد نیز قابل مشاهده است. از منظر ترامپ؛ آمریکا در نظام بین الملل طی دهه های اخیر قدرتش را از دست داده و باید به هژمون دوره جنگ جهانی دوم بازگردد که مصداق عملی در این زمینه گرایش به جنگ تجاری با چین و مقابله گرایی، مداخله گری در بسیاری از مناطق حساس سرزمینی مانند خلیج فارس، دریای جنوبی چین و حتی مسئله اوکراین و ارتباط با روسیه است. اما به نظر می رسد که اصولاً دموکرات ها سیاست های نرم تری در طی حدود دو قرن قبل در نظام بین الملل داشته اند و بایدن که در طیف دموکرات ها قرار می گیرد، به نظر می رسد بیشتر انعطاف از خود نشان دهد. هر چند برای تعیین و موضع گیری در سیاست خارجی کشورها صرفا نباید یک عامل فردی را مهم دانست، بلکه شرایط اقتصادی، ساختارهای قانونی، نوع نظام سیاسی، دیدگاه های منتقد داخلی و سیستم ها نقش بسیار مهمی دارند.
در این میان برای بررسی بهتر این مطلب به «سیاست خارجی» و «رفتار سیاست خارجی» که "والری هادسن" به آن پرداخته، توجه می کنیم و سپس آن را در "سیاست آمریکایی جو بایدن در قبال ایران" به کار می گیریم.
سیاست خارجی عبارتست از راهبرد یا رویکرد انتخاب شده یک حکومت ملی برای نیل به اهداف خود در روابطش با واحد های بیرونی. این شامل تصمیم در مورد هیچ کاری نکردن هم می شود.
اما رفتار سیاست خارجی عبارتست از ساخت هایی قابل مشاهده سیاست خارجی یعنی کنش ها و واژه های خاصی که برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران در قلمرو سیاست خارجی به کار گرفته می شود که می تواند شامل طبقه بندی این رفتار، مثلا در امتداد پیوستار تعارض - همکاری باشد. به عبارتی؛ رفتار سیاست خارجی می تواند شامل رفتاری باشد که تصادفی است یا حکومت ناخواسته آن را انجام داده است.
در اینجا به سیاست خارجی و رفتار سیاست خارجی جوبایدن در قبال ایران می پردازیم.
در بررسی سیاست خارجی باید بیشتر به «بایدها» توجه کرد. اینکه سیاست خارجی امریکا نسبت به ایران پساانقلاب چگونه بوده است که بیشتر جنبه عملی آن قابل بررسی است و به راهبرد و رویکردی توجه داشت که اگر آمریکا به عنوان یک نظام سیاسی لیبرال آن را در قبال ایران انجام ندهد، وضع به چه صورت خواهد بود؟ آیا آمریکا به دنبال جنگ با ایران است؟ آیا امریکا به دنبال کاهش نفوذ ایران در منطقه است؟ آیا آمریکا به سمت عادی سازی بنیادی با ایران گام بر می دارد؟ در اینجا «کنش» مهم است.
اما برای رفتار در سیاست خارجی، بیشتر به «بودها» و «داشت» می توان تکیه کرد. اینکه «بایدن» نامزد انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا چه کنش و واژه های خاصی در قبال ایران در نظر دارد که بیشتر ناشی از رفتار افراد در نظام بین الملل است که بستگی به شرایط بسیاری دارد که هم نشأت گرفته از ساختارها و کارگزاران داخلی است و هم منبعث از ساختارها و کارگزاران نظام بین الملل است که در این صورت هم می شود نوعی آینده نگری داشت و هم اینکه با خطای آینده پژوهی روبرو بود. چرا که در اینجا «رفتار افراد در موقعیت» مهم است که می تواند منطقی باشد یا تصادفی و ناخواسته که توسط افراد در عرصه بین الملل شکل می گیرد و نوعی ناشی از «واکنش هایی» است که به مرور شکل می گیرد.
به عبارتی؛ آمریکا به عنوان یک نظام سیاسی و روسای جمهورش به عنوان کارگزاران آن، سیاست خارجی را در پیش گرفته اند که بر اساس «منافع ملی» آمریکا تعریف می شود. شاید در ظاهر دموکرات ها سیاست های منعطف تری در قبال ایران گرفته اند. هرچند این یک گزاره قطعی نیست و نمی توان گفت «جو بایدن» در قبال ایران اینگونه باشد، اما باید گفت؛ در سیاست خارجی هر کشوری «منافع ملی» تعیین کننده ترین نقش را دارند که البته رفتار و نقش رئیس جمهور به عنوان عالی ترین مقام تصمیم گیرنده آمریکا در قبال ایران نیز مهم است. کما اینکه شاهد رفتار و تصمیم گیری سیاست های اوباما و ترامپ در بحث هستهای، مناقشات منطقهای و تحریمها در قبال ایران بودیم.