به گزارش راهبرد معاصر؛ در هر گونه بحث و گفتگو درباره بحران جاری در لبنان، باید این واقعیت ها را مد نظر داشت. بر اساس این واقعیت، دامنه بحران موجود از اقتصادی که در آستانه فروپاشی است تا خلأیی که برخی طرف ها سعی دارند با استفاده از آن نقشه های خارجی را با ابزارهای داخلی اجرا کنند، در نوسان است.
تردیدی نیست که اوضاع اقتصادی کشور به مرحله بسیار حادی رسیده است به طوری که در روزهای اخیر صحبت از نایاب شدن برخی مواد غذایی است. (حتی گفته می شود که در نقاط مختلف کشور، نهادها و بیمارستان ها سوخت ندارند ). این بحران، ریشه چندین ساله دارد و کار امروز و دیروز نیست؛ سالها دراز کردن دست به سمت نهادهای بین المللی و تقاضای وام از هر کس و هر جا تا قسط بندی بدهی و در نهایت قسط بندی سود حاصل از این وام ها (ریشه های اصلی این بحران هستند ). (لبنان به دلیل ناتوانی دولت ها از بازپرداخت بدهی ناچار به قسط بندی شد و کار به جایی رسید که بیروت از بازپرداخت سود این وام ها هم بازماند).
با ظهور بحران کرونا و تعطیل شدن اقتصاد و فعالیت های اقتصادی، بحران موجود بیش از پیش بالا گرفت و دولت را در مقابل چالشی جدی تر و دشوارتر قرار داد.
می شد به راه حل توافقی برای حل این بحران دست یافت اما به تازگی مشکلی با ابعاد مختلف بروز کرده است که مهمترین آنها قیمت دلار و ناپدید شدن مبالغ هنگفتی ارز است. کما اینکه بانک ها هم از بازگرداندن سپرده های مردم طفره می روند. این بحران، به درگیری و کشمکش بین نیروهای سیاسی لبنان دامن زده است تا جایی که آنها خواستار برکناری "ریاض سلامه"، رئیس بانک مرکزی لبنان شدند.
در اینجا باید به چند نکته مهم اشاره کرد:
اول:
اوضاع کنونی لبنان اجازه تسویه حساب های سیاسی در عرصه اقتصاد و پول را نمی دهد مخصوصا که برکناری هر شخصی در این مقطع زمانی به معنای اعلام جنگ سیاسی بین گروه های مختلف بر سر علل برکناری و جانشینی رئیس کنونی بانک مرکزی است.
دوم:
برخی به هر نحوی سعی در ایجاد خلأ دارند؛ این کار باعث بروز خلأیی بزرگتر خواهد شد که در نهایت گریبان دولت را خواهد گرفت.
برکناری ریاض سلامه زمینه را برای درگیری و کشمکش فراهم خواهد کرد و در نتیجه برخی طرف ها فرصت پیدا می کنند تا مردم را به خیابان ها کشانده و میدان جنگ به خصوص با دولت را به خیابان منتقل کنند و با اعمال فشار، حسان دیاب را مجبور به کناره گیری از نخست وزیری کنند. سلامه طی 28 سال گذشته ارزش لیره را ثابت نگه داشته است و این بدان معناست که سناریویی که اکنون در دست تهیه است بسیار بزرگ تر و فراتر از سناریوی ریاض سلامه است و ابعاد مختلفی در داخل و خارج (آمریکا) دارد و هدف از آن، شکست دولت است. بنابراین هر گونه راه حلی که در نظر گرفته می شود باید فراتر از سلامه باشد.
سوم:
با کناره گیری دیاب، قوه مجریه دوباره دچار خلأ خواهد شد و از آنجا که تشکیل دولت جدید در این مقطع زمانی تقریبا غیر ممکن است، کشور بار دیگر دچار خلأیی خواهد شد که تا چند ماه یا حتی بیش از یک سال ادامه می یابد.
چهارم:
این خلأ فرصتی طلایی برای برخی احزاب و طرف های داخلی برای اجرای نقشه هایشان خواهد بود و اجرای این نقشه ها مستلزم ادامه هرج و مرج در کشور است. بنابراین پروژه های متعددی برای این مقطع تدارک دیده خواهند شد که مهمترین آنها خشونت خواهد بود.
پنجم:
این احزاب و گروه ها حتی سعی کردند در شنبه گذشته موسوم به شنبه سیاه سناریوی خشونت را اجرایی کنند. لذا بروز خلأ در این کشور، زمینه را برای هرج و مرج های خیابانی و جولان گروه های افراطی و آموزش دیده فراهم خواهد کرد.
ششم:
هرج و مرج و کشاندن مردم به خیابان، فضا را برای مداخله های خارجی به خصوص آمریکا و برخی کشورهای عربی باز خواهد کرد؛ آنها با استفاده از فضای ایجاد شده، حقایق را وارونه کرده و همه تقصیرها را متوجه حزب الله خواهند کرد و - همان طور که از ابتدا هم گفته اند، - دولت را با عنوان دولت حزب الله، تحت فشار قرار خواهند داد.
بر این اساس در سایه بحران اقتصادی و فشار بر دولت و با در نظر گرفتن تلاش هایی که برای ایجاد خلأ صورت می گیرد و طرح های مشکوکی که برای لبنان آمده شده اند، در این مقطع زمانی، چاره ای جز حفظ شرایط موجود نیست و مقامات لبنانی این حقیقت را به خوبی درک کرده اند.
بحران اقتصادی، راه حل می طلبد نه خلأ. زیرا خلأ منجر به درگیری می شود نه آرامش و این درگیری راه را برای نقشه های شوم خارجی باز می کند و کشور را در مقابل سناریوهای هولناکی قرار می دهد که ساده ترین آن، هرج و مرج است./ العالم